گوي فاوا در دستان توست!
قابل توجه رييس جمهور دهم
محمود اروجزاده
انتخابات دهم رياست جمهوري كشورمان پيش روست، و اين براي كساني كه پيوند جدي چنين اتفاقاتي با افت و خيز در كسب و كار(و نهايتا زندگي) برايشان ملموس است، و نيز كساني كه كمي فراتر از آن، نيمنگاهي هم به توسعه و پيشرفت خود و كشورشان دارند، شايد نقطهاي ممتاز باشد.
فناوري ارتباطات و اطلاعات، يك ويژگي كاملا برجسته و متمايز دارد، اين كه اگر در سطح مديريت عام كشور، دركي عميق از مفهوم فناوري و خصوصا فاوا موجود نباشد، بستري براي تشكيل يك صنعت مقتدر و موثر شكل نميگيرد، و توان موجود در اين زمينه، در يك نيمهصنعت حاشيهاي و بيرمق رسوب ميكند؛ در نقطه مقابل اما، اگر دولتمردان اصلي كشور، به اين دانش مجهز بوده و به توان شگرف اين فناوري آگاه باشند، نه فقط يك صنف و صنعت قابل اعتنا شكل ميگيرد و مانع از متلاشي شدن پتانسيل موجود ملي ميگردد، بلكه وراي اين موضوع، زمينه حركتي جهشي در توسعه كشور فراهم ميشود، چرا كه اين فناوري اساسا موجب تسريع حركت كلي صنعت، و موجد ظرفيتهاي تازه در برنامهريزي و اجرا در حركت به سوي پيشرفت ميباشد.
در اين زمينه البته راهكارهايي كه اخيرا توسط جناب پرويز رحمتي از سوي سازمان نظام صنفي براي مديران دولتي ارسال شده است، قطعا كارساز بوده و حاوي نكات و سرفصلهاي دقيق و اثربخشي است، اما بدون ترديد كفايت كار را نميكند، و تكرار حقايق و تجارب و همچنين ارائه ديدگاههايي ديگر و از منظر ديگر ضروري است.
با توجه به اهميت اين مقطع و نيز موضوع انتخاب بالاترين مقام اجرايي كشور، مناسب ديدم در يادداشتهايي به زواياي مهم اين مقوله از ديدگاه فناوري و به ويژه فناوري ارتباطات و اطلاعات بپردازم و البته خواهم كوشيد ديدگاه ارائه شده، متفاوت و البته صريح باشد.
اين يادداشتها همزمان در روزنامه فناوران و ایتنا منتشر ميگردد، اميدوارم انعكاس ديدگاههاي ديگر دوستان و بزرگواران در اين زمينه، فرصتي مناسب براي تضارب آرا(البته در اين زمان كوتاه) پديد آورد.
نخستين واقعيت مهمي كه رييس جمهور محترم دهم ايران بايد بداند، اين است كه خواه ناخواه، اصليترين يا تنها عنصر تصميمگيرنده در پهنه كلان مديريت اين حوزه، خود اوست، بدين ترتيب كه اگر به هر دليل، تصويري مثبت و موثر از اين فناوري در ذهن و ضمير اين مقام محترم وجود داشته باشد، بايد اين فناوري را در چهار سال آينده، «بيمه» دانست، و آنگاه ميتوان به تمام آثار و بركاتي كه برايش برشمرده ميشود چشم اميد داشت، و اين يعني تاثيرگذاري واقعي در پيشرفت ايران؛ اما و صد اما، اگر رييس جمهور دهم، فاقد بينش راهبردي مذكور باشد، اين قطعا يعني فاصله بيشتر با اهداف چشمانداز توسعه كشور.
بعنوان شاهد مثال، انتقادي كه به دولت نهم وارد ميشود، اين است كه سكه فناوري اطلاعات در آن از رونق افتاده است، هرچند البته مديران اين دولت هم در نقطه مقابل، آن را رد ميكنند و بر تحرك و رونق اين فناوري در دولت نهم پافشاري ميكنند، اما نكته مهم اينست كه هر دو گروه، بر نقش كليدي رييس جمهور در اين زمينه تاكيد ميورزند و اصولا نگاه وي به اين مقوله را دليل ادعاي خود ميدانند، و اين همان نكته كليدي اين يادداشت است.
تجربه ساليان گذشته بخوبي گواه اين واقعيت است كه چنانچه رييس دولت(فارغ از اين كه خود چه ميزان با اين فناوري آشناست يا دستي در آن دارد) اگر در بهرهگيري از اين مقوله مصمم باشد و آن را هم آشكار نمايد، عملا بخش زيادي از سازوكار برنامهريزي و اجراي تقريبا هماهنگ سياستهاي بالادستي و كلان، شكل خواهد گرفت و همچون ماشيني به حركت خواهد افتاد، در اين شرايط است كه شايد اشكالات اجرايي و تداخل و تزاحمهاي موجود(كه معمولا اجتناب ناپذير هست) هم خللي اساسي در روند كار ايجاد نميكند؛ اما اگر اراده مورد نظر، موجود نباشد، نه تنها چرخ به حركت نميافتد، بلكه كوچكترين مشكل و تداخلي هم به مانعي اساسي بدل ميشود و لاجرم ممكن است قدم از قدم برداشته نشود.
اين مهمترين واقعيتي است كه بايد نامزدهاي محترم كسب كرسي رياست جمهوري در همين ابتدا از حوزه فاوا بشنوند.