ایتنا - دیجیتالی شدن یک فرآیند جهانی است، اما در عین حال هر کشور و جامعهای این فرآیند را در درون بستر تاریخی، اجتماعی و فرهنگی خاص خود تجربه میکند.
نظریهپردازان اجتماعی و به ویژه محققان مطالعات فرهنگی در توصیف فرهنگ معاصر و روندهای اصلی تحول آن، مجموعهای از فرایندهایی را نام میبرند که این فرآیندها در همهٔ عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و در همه یا اغلب کشورهای جهان با نسبتهای مختلف در حال وقوع است.
به گزارش ایتنا به نقل از خبرگزاری دانشجویان، برخی از این فرآیندها عبارتند از جهانی یا جهان، محلی شدن، عرفیشدن، دموکراتیکشدن، رسانهییشدن، بصریشدن، اطلاعاتیشدن، دیجیتالیشدن یا مجازیشدن، تجاریشدن، فرهنگیشدن، زیباییشناسانهشدن، تکنولوژیکشدن و غیره.
اما این فرآیندها از نظر دورنی به یکدیگر وابسته و همبسته هستند و محصول تحول کلیت فرهنگ معاصرند. همچنین میتوان گفت تحول فرهنگ معاصر حاصل مجموع فرآیندهای مذکور است. از اینرو درک و شناخت هریک از ابعاد جامعه و فرهنگ معاصر نمیتواند فارغ از شناخت فرآیندهای مذکور باشد.
دیجیتالی شدن یک فرآیند جهانی است، اما در عین حال هر کشور و جامعهای این فرآیند را در درون بستر تاریخی، اجتماعی و فرهنگی خاص خود تجربه میکند. با توجه به این امر، دیجیتالیشدن به سبک ایرانی و در چارچوب بستر فرهنگ معاصر ایران چه ویژگیهایی دارد؟ و چه تفاوتها و شباهتهایی بین دیجیتالیشدن ایرانی و غیرایرانی وجود دارد؟
بنیاننظری بحث در این مقاله این است که گسترش ابزارهای دیجیتال، یعنی رایانه، اینترنت، تلفن و به خصوص تلفنهای همراه و ابزارهای دیجیتال خانگی، بر نهادهای اصلی جامعهٔ ایران یعنی فرهنگ، سیاست، خویشاوندی، روابط اجتماعی افراد و آموزش تاثیر گذارده است و فرآیند دیجیتالیشدن در حال شکلدادن فرهنگ خاص خود است.
همچنین ابزارهای دیجیتال میتوانند به تقویت فردگرایی، ارزشهای دموکراتیک، مشارکت بیشتر مردم در عرصههای عمومی، تقویت و بسط آزادیهای اجتماعی، گسترش مصرف و ارزشهای سرمایهدارانه، تقویت نهادهای مدنی، کاهش نابرابریها و تبعیضهای قومی، جنسیتی، مذهبی و نژادی، تقویت ارزشهای چند فرهنگی شدن مانند بسط روحیهٔ تسامح و تساهل، گسترش گفتوگو و امثال این ارزشها بپردازند.
اما در عین حال، ابزارهای دیجیتال میتوانند تا حدودی در خدمت ارزشها و ساختارهای غیردموکراتیک، اقتدارگرایانه، محافظهکارانه و سنتگرایانه نیز قرار گیرند. نکتهٔ مهم در این زمینه آن است که ماهیت و ساختار فرهنگی و فنی ابزارها و رسانههای دیجیتال به گونهای است که با ارزشهای دستهٔ نخست سازگاری بیشتری دارد.
دیجیتالیشدن چیست؟ الکترونیکی یا دیجیتالیشدن فرآیندی است که انسان از طریق ابزارها، فنون و رسانههای دیجیتالی مانند شبکهٔ اینترنت و رایانه به تولید، تکثیر، اشاعه و انتشار نمادها و معانی میپردازد و از طریق آنها زندگی خود را سامان و معنا میبخشد. در نتیجه رشد و گسترش رسانههای دیجیتالی و الکترونیکی و افزایش کاربرد آنها در تمام ابعاد زندگی روزمره - از فعالیتهای تجاری بزرگ بانکی، خرید و فروش رایانهیی و آموزش از راه دو رایانهیی گرفته تا آشپزی و کارهای جزئی درونخانه - فرآیند دیجیتالی شدن نیز گسترش یافته است و در حال تغییر دادن عادات بنیادین ما در زمینههای مختلف فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است.
اما شاید درک این نکته که تکنولوژیهای ارتباطی دیجیتال میتوانند مولد نوع فرهنگ خاصی باشند، در ابتدا کمی دشوار به نظر آید، زیرا میتوان اینگونه تلقی کرد که این تکنولوژیها صرفا ابزارهای ایجاد ارتباط و انتقال پیام هستند و نقشی در تعیین محتوا یا تولید پیام ندارند. به تعبیر دیگر، اینترنت رسانه است و چگونگی کارکرد و تاثیر آن، تابع محیط و نحوهٔ استفاده از آن است و محتوای فرهنگی اینترنت همان بازتولید فرهنگ موجود است.
دیجیتالیشدن فرهنگ ایرانی جامعه و فرهنگ ایرانی و به تبع آن انسان ایرانی مانند دیگر جوامع، فرهنگها و انسانها تحت تاثیر ظهور تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی جدید، در حال دیجیتالی یا الکترونیکی شدن است. هرچند در این مسیر ممکن است کمی لنگان لنگان راه را پیموده باشیم، اما جهت و جادهٔ انسان ایرانی در راه آینده همان بزرگراه ارتباطی الکترونیکی شدن است.
قابل توجه این است که ایرانیان نیز بخش وسیعی از فضای مجازی اینترنت را شکل دادهاند و حجم وسیعی از وب سایتها و شبکههای اینترنتی به ایران، ایرانیان و مسائل مرتبط با جامعه و فرهنگ ایرانی اختصاص دارد.
در حال حاضر «اجتماعات مجازی ایرانی» گستردهای در زمینههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شکل گرفته است و بسیاری از «اجتماعات واقعی» نیز از طریق رسانهٔ اینترنت ارتباطات خود را سامان میدهند. تنها یک گذر فوری به
«اتاقهای گفتوگو» در یاهو یا «پال تاک» یا در شبکهٔ «اورکات» نشان میدهد که خیل ابنوهی از کاربران و فعالان ایناجتماعات ایرانیان هستند.
به هرحال، اکنون بسیاری از ما ایرانیان نیز مانند مردمان شمال در آن سوی آبها به دنیای دیجیتال خو کرده و معتاد شدهایم. این اعتیاد از بازیهای رایانهای در دنیای کودکی شروع میشود و با اعتیاد به وبلاگنویسی و خواندن مطالب آنلاین به کمال میرسد. نکتهٔ مهم دیگر دیجیتالیشدن به سبک ایرانی، پیامدهای دیجیتالیشدن است.
گسترش رسانهها به خصوص رسانههای تصویری و گسترش اینترنت و بازیهای رایانهیی مجموعهٔ گستردهای از پیامدهای فرهنگی گوناگون در جامعهٔ معاصر به وجود آورده است.
یکی از این پیامدها «بصریشدن» فرهنگ معاصر است. دنیای امروز ما مملو از ایماژها شده است. نه تنها رسانهها، بلکه تبلیغات شهری، موزهها، گالریها و هر چیزی که محیط ما را اشغال یا بخشی از محیط ماست، حاوی انبوهی از نشانهها و ایماژهاست. انسان امروزی در فضای انباشته از تصاویر، به تدریج به تصاویر خو کرده و شیوهٔ اندیشیدن او بیش از هر زمانی در تاریخ، وابسته به تصاویر شده است. ما دیگر به کمک تصاویر میاندیشیم.
تغییر فرهنگ؟ تغییر فرهنگ شفاهی به فرهنگ مکتوب و نوشتاری را شاید بتوان یکی دیگر از بارزترین تولیدات فرآیند دیجیتالی شدن بدانیم. ایرانیان اگرچه از نظر تاریخی از ملتهایی هستند که پیشینهای غنی از نظر میراث و فرهنگ مکتوب دارند، اما توانایی خواندن و نوشتن همواره محدود به عدهٔ اندکشمار میرزاها، ملاها، کاتبان و نخبگان و نجبا بوده است و عامهٔ مردم به چنین توانایی تجهیز نمیشدند.
در نتیجه پایین بودن میزان سوادآموزی، عدم دسترسی به امکانات لازم برای خواندن و نوشتن، عدم نیاز به ارتباطات مکتوب و عوامل دیگر، به نحو تاریخی همه جوامع بشری از جمله ایران نوعی فرهنگ شفاهی مبتنی بر نظام ارتباط شفاهی شکل دادهاند. انقلاب صنعتی، پیدایش دولت - ملتهای مدرن و بهطور کلی مدرنیته و فرآیندهای مختلف آن از آغاز قرن نوزدهم زمینهٔ گسترش و عمومی شدن سوادآموزی در کشورهای غربی را فراهم کرد. با مدرن شدن جوامع دیگر، این فرآیند سوادآموزی در تمام جهان گسترش یافت.
همچنین نظام اداری جدید و الزامات نهادی آنکه از یک قرن پیش تا امروز در حال توسعه یافتن بوده است، دومین تحول بنیادین برای توسعهٔ فرهنگ و ارتباطات مکتوب در ایران بود.
بر اساس این مقاله که نوشته دکتر نعمتا... فاضلی و اطلاعات این گزارش از آن برگرفته شده است: دیجیتالی شدن نقش برجستهای در روابط اجتماعی بین دو جنس زن و مرد در ایران به جای گذاشته است.
در پایان این مقاله نیز اشاره شده که جامعهٔ ایران در برابر رایانه و اینترنت مقاومت فرهنگی چندانی از خود نشان نداده است و اغلب کسانی که توانایی و امکان دستیابی به آن را داشتهاند، آن را پذیرفتهاند. اگرچه به نحو آشکاری نسل جوان بیش از نسلهای قدیمتر پذیرای رایانه بودهاند.
مقاومت نسلهای قبلی بیش از آنکه جنبهٔ فرهنگی داشته باشد، ناشی از فقدان سواد رایانهای و ناتوانی از بهرهبرداری از رایانه در ساختار زندگی خود است.
مهمترین چالشی که رسانهها و ابزارهای دیجیتال در جامعهٔ ایران به وجود آوردهاند، ناشی از تقابل آشکاری بین ارزشها و جهتگیریهای مدرن این ابزارها با ارزشهای سنتی است، در حالی که جامعهٔ ایران جامعهای با ارزشهای اجتماعگرایانه است، ابزارهای دیجیتال همانطور که گفتیم به تقویت ارزشهای فردگرایانه میپردازند.