بسته به اینکه چه کسی آن را توصیف کند، وب ۳ یا مرحله بعدی به سمت یک اینترنت آرمانشهری است یا یک سری کلاهبرداری آدمهایی که پولشان از اخلاقیات بیشتر است.
به گفته حامیان آن، ایده اصلی پشت «نسخه سوم» اینترنت، ترکیب فناوریهای مختلف بلاکچین مانند ارزهای دیجیتال، توکنهای غیرقابل تعویض «انافتی» (NFT) و غیره، برای ایجاد یک وب است که به پنج شرکت بزرگ فناوری کمتر وابسته باشد.
منتقدان آن، از جمله جک دورسی، رئیس سابق توییتر و ایلان ماسک، رئیس تسلا، استدلال میکنند که این صرفا تلاشی از سوی دیگر شرکتهای فناوری برای در دست گرفتن کنترل است. آقای دورسی چند هفته قبل توییت کرد: «این در نهایت موجودیتی متمرکز با برچسبی صرفا متفاوت است.»
« شما صاحب «وب ۳» نیستید.
سرمایهگذاران خطرپذیر و شرکتهای شراکتی با مسئولیت محدود مالکان آناند. [وب ۳] هرگز از انگیزههای آنها رها نیست. این در نهایت موجودیتی متمرکز با برچسبی صرفا متفاوت است.
بدانید وارد چه چیزی میشوید…»
مانند دیگر واژههای پرسروصدای اینترنتی مانند «متاورس» و حتی «هوش مصنوعی»، وب ۳ در حلقههایی خاص تبلیغات زیادی دارد؛ بدون اینکه هنوز بهدرستی وجود داشته باشد. اما مانند آن فناوریها، میلیاردها دلار برای تحقق آن هزینه میشود.
برای وب ۲ و وب ۱ چه اتفاقی افتاد؟
وب ۱ یا «اینترنت قدیمی» در سال ۱۹۹۱ آغاز به کار کرد. وب ۱ به زمانی اشاره دارد که بیشتر فضاهای آنلاین جایی بودند که مردم محتوا را مصرف میکردند. صفحات وب استاتیک (ثابت) مانند سایت اسپیس جم (Space Jam) که با استانداردهای امروزی، طراحی ضعیفی داشتند و با تعامل اندک با کاربران، اطلاعاتی را در اختیار آنها قرار میدادند.
وب ۲ در حدود سال ۲۰۰۴ شروع شد و بیشتر شبیه اینترنتی است که اکنون میشناسیم؛ تعامل بین کاربر و پلتفرم. سایت رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر و همچنین گوگل به سازماندهی اطلاعات وب و متمرکز کردن آن تحت کنترل خود برخاستند. اپل از طریق آیفون (و متعاقبا گوشیهای هوشمندی که از آن کپی شده بودند) به میانجیگری بین ما و وب ۲ کمک کرد؛ در حالی که «آمازون وب سرویسز» تقریبا مالک زیرساخت وب شد؛ به همین دلیل است که وقتی آمازون از کار میافتد، بخش عمدهای از اینترنت تاریک میشود.
وب ۳ چیست؟
وب ۳ اصطلاحی است که در ابتدا در سال ۲۰۱۴ ابداع شد اما اخیرا سر زبانها افتاده و مبتنی بر فناوریهای بلاکچین است.
بلاکچینها دفترهای دیجیتالیاند که برای رصد حرکت اشیای دیجیتال مانند رمزارزها استفاده میشوند.
رمزارزها در تئوری، مقامهای مرکزی مانند بانکها را دور میزنند. وب ۳ نیز در تئوری، مقامهای مرکزی را دور میزند. توییتر نسخه غیرمتمرکزی از سرویس خود را پیشنهاد کرده است که بخشهای مختلف آن برای تعدیل نظرات درباره آنچه اکنون وبسایت «اصلی» توییتر میدانیم، سیاستهای متفاوتی دارند.
افراد دیگر با رایانههای خود ممکن است تصمیم بگیرند که به جای استفاده از سیستم عاملهای بسته فیسبوک مسنجر و واتسآپ، خود را به گرههایی در یک شبکه تبدیل کنند که پیامهای فوری را تسهیل میکند.
با این حال در حال حاضر، این ایدهها از جهاتی دیگر نیز مانند رمزارزند: ارزش وب ۳ بهشدت به کسانی که آن را تبلیغ میکنند، متکی است.
آیا وب ۳ واقعا میتواند وب را غیرمتمرکز کند؟
رقابت علیه شرکتهای بزرگ فناوری یا تنظیمکنندگان مقررات برای آنها بهمنظور پاسخگویی بهتر در قبال اشتباهات، احتمالا اینترنت را بهتر میکند. از این جهت، وب غیرمتمرکز یک مزیت ملموس است.
همچنین ممکن است ارتباط مستقیم با مصرفکننده برای هنرمندان، نوازندگان و دیگر سازندگان محتوا واقعا بهتر از مثلا اسپاتیفای باشد که به دلیل پول کافی ندادن به هنرمندان از آن انتقاد شده است. در اینستاگرام و ردیت که هر دو به مکانی برای پخش آثار هنری بدون ذکر منبع یا پرداخت به هنرمند تبدیل شدهاند، یا سیاهپوست تولیکننده محتوا در تیکتاک که رقصهایشان بدون نام آنها پخش میشود، مشکلات مشابهی وجود دارد.
برای برخی از هنرمندان، توکنهای غیرقابل تعویض راهی برای کسب درآمد از هنر دیجیتالاند. حق امتیاز را میتوان مستقیما در اثر هنری گنجاند؛ به طوری که هر بار که اثر هنری فروخته میشود، خالق برشی از آن را دریافت کند.
کریس تورس، خالق «نیان کت» (Nyan Cat) که اخیرا تصویری را به عنوان انافتی فروخته است، گفت: «این به خالق محتوا قدرت میدهد. خالق محتوا در اصل مالک آن است و سپس میتواند آن را بفروشد و مستقیما درآمد کسب کند و نامش با آن اثر شناخته شود.»
با این حال، وب ۳ به این هدف نزدیک نیست و نیاز به آن نیز محل بحث است. به نوازندگان میتوان از طریق فروش رسانههای فیزیکی دستمزد منصفانه پرداخت و هنرمندان میتوانند با کمیسیون کسب درآمد کنند. بلاکچین ذاتا ضروری نیست؛ مگر در دنیایی که ارائه خدمات دیجیتال یا حداقل دسترسی به آن به صورت رایگان به امری عادی تبدیل شده باشد.
کوین ورباخ، استاد دانشگاه وارتون و کارشناس بلاکچین، گفت: «وب ۳ تا حدی یک میم یا یک نشان تجاری بازاریابی درباره انواع فعالیتهای بلاکچین و رمزارز است که از قبل در حال وقوع بود.»
مانند موج بلاکچین سازمانی در چند سال پیش، وب ۳ بسیار بیشتر از آنچه واقعا به آن اقبال شده است، تبلیغ میشود. افراد زیادی در حال تجارت رمزارز و خرید توکنهای غیرقابل تعویضاند اما این لزوما به این معنی نیست که آنها برای پلتفرمهای فناوری بزرگ جایگزینهایی غیرمتمرکز فراهم میکنند.
انافتیها -توکنهای غیرقابلتعویض- نمونه خوبی از زمانیاند که آرمانهای طرفداران وب ۳ به واقعیت میپیوندند. این توکنها اساسا رسیدهایی دیجیتال برای آثار هنری آنلایناند. کاربران صاحب اثر هنری نیستند؛ فقط رسید آن را در دست دارند.
خریداران انافتی برای حفظ خریدهای خود با مشکلات مستندی مواجه بودهاند؛ مانند صفحاتی که از «اپن سی» (OpenSea)، یکی از بزرگترین بازارهای انافتی ناپدید میشوند. به جای غیرمتمرکز بودن، مالکیت انافتی نه به دست کاربر بلکه توسط یک مرجع متمرکز جدید مدیریت میشود.
همچنین بر خلاف استدلال طرفداران وب ۳ که میگویند این فناوری به کاربر معمولی کنترل بیشتری میدهد، هنرمندان متوجه میشوند که انافتی آنها روی بلاکچین «ضرب» شده است، بی آنکه برای بازپسگیری آثار خود امکانی داشته باشند.
منتقدان وب ۳ بیرحماند. استیون دیهل، مهندس و وبلاگنویس، مینویسد: «در هسته وب ۳ کارزار بازاریابی بیهودهای است که تلاش میکند دید منفی عمومی درباره داراییهای رمزنگاری شده را قالبی جدید بزند و از آن درباره برهم زدن هژمونی شرکت فناوری قدیمی روایتی نادرست بسازد.»
«این راهی برای پرت کردن حواس، همزمان با فروش سکههای بیشتر و ادامه روند فرار از مقررات اوراق بهادار، است. ما این را در چرخهای میبینیم که در آن جنبش رمزارز و وب ۳ درباره خود صحبت میکند. موضوع آنها حل مشکلات واقعی مصرفکننده نیست. تنها مشکلی که در وب ۳ حل میشود، منطقتراشی پسا-موردی (post-hoc ) برای موجودیت خود است.»
خطرات وب ۳ چیست؟
آینده وب ۳ آیندهای است که بسته به سطح توسعه شرکتهای فناوری، با دیجیتالی شدن روزافزون زندگی ما یا حتی متاورس که در آن دنیای مجازی با اقتصاد و کالاهای دیجیتال خاص خود به موازات دنیای واقعی وجود دارد، گره خورده است.
بلاک چین، انافتیها و سایر فناوریها میتوانند آغازگر زمینداری دیجیتال باشند. در حال حاضر املاک دیجیتال به میلیونها دلار فروخته میشود تا برای آیندهای که هنوز وجود ندارد، آماده شود. این همان چیزی است که بسیاری از منتقدان وب ۳ نیز از آن میترسند؛ به جای اینترنت غیرمتمرکز، قدرت بهسادگی به دست گروه جدیدی از مدیران منتقل میشود.
شرکت متا [فیسبوک سابق]، هنگام تبلیغ متاورس، گفت: «درست مانند اینترنت، متاورس نیز وجود دارد؛ چه فیسبوک در آن باشد یا نباشد و یک شبه ساخته نخواهد شد.» یک شرکت واحد آن را نخواهد ساخت اما غول فناوری میلیارد دلاری که اپل و گوگل او را از ورود به سختافزار وب ۲ بازداشت، آشکارا تمایل دارد خود را در مرکز آنچه معتقد است آینده اینترنت است، قرار دهد.
مارک زاکربرگ گفت: «نرمافزاری که میسازیم، برای اینکه مردم در آن کار کنند یا با هم اختلاط کنند و این دنیاهای مختلف را بسازند، همهچیز را در بر خواهد گرفت. سایر شرکتها پلتفرمهای واقعیت مجازی یا واقعیت افزوده میسازند و نرمافزار ما در همه جا وجود خواهد داشت. درست مانند فیسبوک یا اینستاگرام امروز.»
او همچنین اظهار داشت: «درست مانند انافتیها، وب ۳ و پلتفرمهای متاورس پیشرفت طبیعی بعدی در نحوه تعامل و ارتباط ما با یکدیگرند.»
کاری که وب ۳ و سایر فناوریهای سوداگرانه مانند انافتی، رمزارز و متاورس در حال حاضر انجام میدهند، این است که راهی عالی را برای ثروتمند شدن سرمایهگذاران خطرپذیر تسهیل کنند؛ به همان شیوهای که خرید سهامی که افزایش قیمت مییابد، باعث سود خریدار میشود. در حال حاضر بیش از ۲۷ میلیارد دلار روی این فناوریها سرمایهگذاری شده است اما با وجود آن، پیشبینی اینکه اینترنت در طول دهههایی که وب ۳ متولد میشود دقیقا چگونه خواهد بود، دشوار است.
منبع: ایندیپندنت