دکتر فرهاد نیلی، دبیر اولین همایش بینالمللی بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت:
گفتوگو از نشريه بانكداري الكترونيك مركز فابا
--------------------------------------------------
با فراگیر شدن بانکداری الکترونیکی در دهه ۸۰، میتوان گفت این نوع بانکداری، مرحله کودکی خود را پشت سر گذاشته و وارد دوران بلوغ شده است. اکنون و با طی شدن این فرایند، وقت آن است که روند رشد این پدیده مورد بررسی قرار گیرد و کاستیها و کمبودها یا موانع پیش روی رشد و بالندگیاش شناخته و رفع شود و افقهای آینده حیاتش ترسیم و نقشه راه حرکتش تدوین شود. پس از برگزاری همایشهای پراکنده به دست شرکتها و سازمانهای گوناگون در چند سال گذشته و در حوزه بانکداری الکترونیکی، یا پرداختن جسته و گریخته به موضوعهای مرتبط به آن در حاشیة همایشهای موضوعی دیگر، حالا پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی تصمیم گرفته با نگاهی فراگیر و در همایشی مستقل فعالیتهای حوزه بانکداری الکترونیکی را پوشش بدهد. به همین بهانه پای صحبتهای دکتر فرهاد نیلی، رئیس پژوهشکده پولی و بانکی و دبیر «اولین همایش بینالمللی بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت» مینشینیم تا از اهداف و برنامههای این همایش برایمان بگوید.
• فکر برگزاری «نخستین همایش بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت» در پژوهشکده چطور شکل گرفت و چه نیازها و ضرورتهایی شما را به برگزاری چنین همایشی رساند؟
چند نکته ما را به این جمعبندی رساند که این همایش را برگزار کنیم. نکته اول اینکه بیش از ۲۰ سال است بانک مرکزی دو همایش سالانه برگزار میکند که جای خود را در تقویم کاری مدیران، کارشناسان و دستاندرکاران امر و دانشگاهیان باز کردهاند. معمولاً در پایان اردیبهشت یا اوایل خرداد همایش «سیاستهای پولی و ارزی» و در شهریور هم همایش «بانکداری اسلامی» برگزار میشود؛ اما نقش سیاستگذاری بانک مرکزی به این دو حوزه منحصر نمیشود و سیستمهای پرداخت را هم دربر میگیرد که موضوعی مستقل از آن دو همایش است. بنابراین لازم بود بانک مرکزی در این زمینه هم حرکتی را آغاز کند و به بانکداری الکترونیکی و نظامهای پرداخت فقط در حد چند مقاله در حاشیه یک همایش پرداخته نشود، بلکه برای خود یک جایگاه مستقل بیابد.
نکتة دوم اینکه بانکداری الکترونیکی تقریباً از سال ۱۳۸۰ کلید زده شده و حالا یک دهه از فعالیت این بانکداری را پشت سر گذاشتهایم و لازم است ارزیابی دقیقی از عملکرد این دهه داشته باشیم و در کنار آن افقی برای دهه آینده ترسیم کنیم. لذا به نظر میرسد سال ۱۳۹۰ را میتوان نقطه عطفی برای بانکداری الکترونیکی تلقی کرد؛ البته نه لزوماً از این جهت که ۱۰ سال از فعالیت آن گذشته، بلکه از این نظر که طبق تحقیقی که در بانک مرکزی به انجام رسید و به شرکت ملی انفورماتیک به عنوان شرکت راهبر نظامهای پرداخت ابلاغ شد، باید نقشهراه دهه آینده ترسیم شود.
ترسیم این نقشه، مستلزم همفکری، تبادل نظر و بسیج فکری است. برگزاری مناقصههای بینالمللی و تماس با شرکتهای صاحبنام از راههای بسیج فکری است، اما هم در داخل و هم در خارج از کشور بهتر است از شش ماه قبل اطلاع داده شود که چنین فضایی هست تا آنها هم بیندیشند، ایده بدهند و مشارکت کنند.
نکتة سوم توجه به سرمایه انسانی افراد تحصیلکرده و مستعدی است که در کشور داریم. اینها میتوانند در حوزه فناوری اطلاعات بانکی، چه در رشتههای فنی و چه در حوزههای مدیریتی و امور مالی فعال شوند. باید زمینه مناسبی فراهم شود که این افراد به خصوص در سطوح دکترا و کارشناسیارشد جذب شوند و ایدهها و افکار نو تولید کنند. هم زمینه مساعد پرداختی فراهم شود و هم اطلاعرسانی مناسبی صورت بگیرد. شبیه همان اتفاقی که ۲۰ سال پیش در رشتههایی مانند پزشکی، مهندسی برق و مکانیک رخ داد، باید R&D (تحقیق و توسعه) بانکها با مشارکت همین دانشگاهیها راه بیفتد.
نکته چهارم این است که به نظر میرسد، باید مرز بین بانک مرکزی و بانکها در حوزه بانکداری الکترونیکی باز تعریف شود. بانکها باید بانک مرکزی را به عنوان راهبر و ترسیمکننده نقشه راه به رسمیت بشناسند و بانک مرکزی هم حوزه کسبوکار بانکها را به رسمیت بشناسد. این نقشها مکمل هم هستند نه جانشین. این کار هم با یکی یا دو جلسه حل نمیشود. لازمهاش این بود که ما از شش ماه قبل اطلاعرسانی بکنیم و بحث و بررسیها شروع شود تا در یک جا و دو روز به جمعبندی برسد.
• آیا ارزیابی شده نقشه راه قبلی که در شورای راهبری بانکداری الکترونیک تهیه و توسط بانک مرکزی ابلاغ شد، چقدر به اهداف خود رسیده است؟
خوشبختانه آنچه در نقشه راه قبل دیده شده بود، اکثراً به عرصه عمل و نتیجه رسید. شتاب، ساتنا، سحاب، پایا و تابا طرحهایی هستند که مردم کمابیش با آنها آشنا شده و در زندگی روزمره سر و کار پیدا کردهاند و برخی طرحهای پشت صحنهای هم که مردم با آنها سروکار ندارند، یکی پس از دیگری به بهرهبرداری رسیده است. تقریباً میتوان گفت آنچه در نقشه راه قبلی بود، عملیاتی شده و الآن در مرحله توسعه است.
سؤال این است که قدمهای بعدی بانک مرکزی و بانکها چیست. آیا RTGS منطقهای یا ارزی میخواهیم یا نه؟ کف و سقف آن کجاست؟ اگر قرار است کف بگذاریم باید سقف پروژه دیگری باشد. آیا قرار است قبوض و اقساط مردم همچنان به شیوه سنتی پرداخت شود؟ آیا منظور از بانکداری الکترونیک آن است که مردم به جای پرداخت قبوض آب و برق و تلفن در شعبه، آنها را جلوی در شعبه و از طریق خودپردازها پرداخت کنند؟ یا اینکه مثلاً یک رقم متوسطی به طور خودکار از حساب شخص کسر شود و در یک دورهای مانده بدهکار و بستانکار آن تسویه شود؟ نحوه پرداخت حقوق کارمندان چطور خواهد بود؟ آیا باز هم کارفرما باید چک بکشد یا اینکه پرداختهای مستمر و تکراری از طریق قرارداد بین اشخاص (حقیقی و حقوقی) با بانکها قابل پرداخت است؟ اینها چیزهایی است که بخشی عملیاتی شده و بخشی نشده که باید معماری آن مورد بازنگری قرار گیرد.
• با این حساب تمرکز اصلی شما در همایش بر چه برنامههایی استوار است؟
در این همایش چند برنامه اصلی داریم: یک بخش از برنامه همایش برپایی حدود ۱۸ کارگاه تخصصی است؛ هر طرحی که نیازمند اطلاعرسانی فنی و تخصصی است، موضوع یک کارگاه قرار گرفته است؛ مانند: پرداختهای دستهای، خرد، موبایل بانک، کلید عمومی و... که مدیران طرحها، مدرسان این کارگاهها هستند و مخاطبان آنها کارشناسان بانک مرکزی، مدیران بانکها، شرکتهای همکار بانکها و شرکتهای کاربر هستند؛ مانند: مخابرات، همراه اول و... این کارگاهها ۶۰ تا ۱۵۰ نفره برگزار خواهد شد و به زودی فهرست دقیق آنها را منتشر میکنیم که شامل زمان برگزاری، محتوا، پیشنیازها و استادان خواهد بود. بحث دیگر مقالات فنی است. مقالات رسیده در کمیته داوری پالایش میشوند و مقالات منتخب ارائه خواهند شد.
موضوع سوم سخنرانیهای کلیدی است؛ سخنرانی افرادی که افق میدهند، برنامههای گذشته را ارزیابی میکنند یا اینکه تحولات آتی را میبینند. مثلاً اینکه بانکداری به چه سمتوسویی میرود؟ آیا تعریف بانکداری مدرن به این محدود میشود که بانک شما هیچوقت تعطیل نیست و شما در ۲۴ ساعت به سپرده خود دسترسی دارید؟ یا اینکه بانکداری خیلی فراتر از اینهاست، یک مجتمع مالی است که خدمات متفاوتی ارائه میدهد، مشاوره مالی میدهد و سایر نیازهای مالی شما را برطرف میکند؟ بنابراین لازم است تصویری از افق بانکداری آینده داشته باشیم و سخنرانان کلیدی در این زمینهها صحبت میکنند.
بخش چهارم نمایشگاه است که تمام ارائهدهندگان محصولات فناوری اطلاعات ویژه بانکها میتوانند حضور داشته باشند. تأکید ما عمدتاً روی محصولات خوب نرمافزاری است. بخش پنجم که امیدواریم به نتیجه برسد، بستههای آموزشی کوتاه مدت در قالبهای متنوع مانند کلیپ است که عملاً همایش با این مجموعه برنامهها به یک نمایشگاه تبدیل میشود. این کلیپها در فواصل برنامهها خیلی از فرایندها را به شکلی متفاوت از تبلیغات تلویزیون نمایش میدهند. فیلمهای کوتاه و جذابی که هم فنی باشند و هم به زبان ساده، کارهایی را که میتوان با ابزارهای سنتی و مدرن انجام داد و جایگاه استفاده هرکدام و فرایندهای پشت صحنه آنها را به نمایش میگذارند. حرکت ششم هم یک بسیج تبلیغاتی در هفته برگزاری همایش یا زمانهای دیگر با همکاری سازمان فرهنگی، هنری شهرداری و شورای فرهنگ عمومی است؛ برای انجام کارهایی از قبیل معرفی خدمات الکترونیکی قابل ارائه به شهروندان، ابتکارها و طرحهای جدید خدماتی مثل کارت خانواده و مانند اینها.
• این توضیح نشان میدهد که هدف شما برپایی همایش و نمایشگاهی متفاوت است که عملاً فرد درگیر فعالیتهای الکترونیکی روزمره هم بشود؟
بله ما امید داریم یک کار متفاوت و جذاب و جامعی عرضه شود. هر چند که به دلیل نو بودن این رویکرد برای ساختن برنامهها نیاز به توجیه تهیهکنندگان داریم.
• با این وصف دورنمای شما از همایش و خروجی آن برای شرکتکنندگان چیست؟
ایدهآل ما این است که شرکتکنندگان در همایش به درک درستی از جایگاه بانکداری الکترونیک کشور در مقیاس منطقه و جهان دست یابند؛ چالشها را در کنار دستاوردها بشناسند و تصویری هم از افق پیشرو بدست آورند. گام بعدی آن است که نشان داده شود ارتقای سواد IT و سواد مالی لازمه گسترش بانکداری الکترونیک است. الآن در دنیا برای نمونه کشورهای اسکاندیناوی در این زمینه خیلی پیش رفتهاند و سواد IT مردم بالاست. در ایران خیلی در این زمینه موفق نبودهایم؛ اما به دلیل نسل جوان و استعدادهایی که داریم، زیاد هم عقب نیستیم. با این حال دولت و شهرالکترونیکی ما خیلی عقب است. بانکداری الکترونیکی از آنها جلو زده، اما باز از بانکداری دنیا عقبتر است.
ما امیدواریم چنین تجربهای را بتوانیم منتقل کنیم و به مدیران یک دید راهبردی و استراتژیک بدهیم. یک دید منطقی و منصفانه از وضعیت خودمان در زمینههای مختلف. دستاوردها را در کنار کاستیها معرفی کنیم. فاصلهها را بسنجیم و ضعفها را آسیبشناسی کنیم؛ از افقها و چشماندازها رونمایی کنیم و فاصله آیندههای ممکن را از آینده مطلوب ارزیابی کنیم.
• آیا فکر نمیکنید تحقق این هدف نیازمند تکرار و گسترش این تجربه در مناطق و استانهای مختلف کشور است؟
چرا، این ایده خوبی است و باید در شهرهای دیگر هم این کار را انجام بدهیم. برای مثال در شهرهایی مثل یزد،اصفهان و تبریز با توجه به پیش فرضهایی که در مورد گرایشهای غالب اقتصادی مردم وجود دارد مایلیم بدانیم، استقبال از بانکداری الکترونیکی چگونه است؟ الآن مورد اول را در تهران برگزار میکنیم و با توجه به تجربهای که بدست میآید، امیدواریم در سایر استانها هم این برنامه را اجرا کنیم.
• برای طراحی و برنامهریزی همایشی موفق و تأثیرگذار، از همفکری چه مراکز و سازمانهایی از مجموعه بانک مرکزی یا خارج از آن بهرهمند بودهاید؟
خوشبختانه این همایش باعث شد ما توان کشور را تا حدی ارزیابی کنیم. در این راه هم دنبال این نبودیم که فقط خودمان کار را انجام بدهیم. هر سازمانی که توانی داشت، قسمتی از کار را به آنها سپردیم. اولین شرکت که در واقع متولی اصلی و کارفرمای همایش است شرکت ملی انفورماتیک است که از لحاظ کارشناسی بسیار کمک کرد. دومی، شرکت خدمات انفورماتیک است که راهاندازی و طراحی بخشی از کارگاهها با کمک این شرکت به انجام میرسد و تقریباً تمام مدیران پروژههای این شرکت با ما همکاری کردهاند.
علاوه بر این، شرکتهای رایانهای دیگر که با بانکها کار میکنند مانند توسن، فناپ و دادهپردازی هم به ما کمک میکنند. البته در حوزه دانشگاهی هم با تمام دانشکدههای فنی که مبحث IT، مخابرات و تجارت الکترونیکی را پوشش میدهند و همچنین دانشکدههای مدیریت و اقتصاد مکاتبه کردیم، اما استقبال خوبی نشد که ممکن است به دلیل نحوه ارائه ما باشد. با این حال در فرصتهای آتی به دنبال جذب همکاری آنها هم هستیم.
استقبال بیشتر بانکها خوب بود؛ اما برخی از آنها هنوز نیامدهاند. بانک مرکزی و به ویژه اداره نظامهای پرداخت هم خوب همکاری کردهاند. در مجموع حضور و همکاری شرکتهای فعال این حوزه خوب بوده، به طوری که ناگزیر شدیم فضای نمایشگاهی را ۲۰۰ متر افزایش بدهیم؛ گرچه در حوزه فرهنگی تاکنون همکار خوبی نداشتهایم.
• ساختار همایش چگونه طراحی شده و سازوکارهای اجرایی همایش چگونه است؟
ما ساختار اجرایی و علمی را از هم جدا کردیم. بخش علمی در پژوهشکده است. کمیته داوران که اعضای آن افراد با تجربه و دارای سابقه دانشگاهی خوب هستند، در داوری مقالات به ما کمک میکنند و کمیته علمی در تولید ایده با ما همکاری دارد. دبیرخانه اجرایی کارهای برگزاری مانند انتخاب محل و جزئیات مربوط به برگزاری را انجام میدهد.
ساختار اجرایی روزهای همایش هم تفکیک شده است. سخنرانیهای کلیدی در سالن اصلی همایش ارائه میشود. ارائه مقالات و کارگاهها در سالنهای جنبی صورت میگیرد و نمایشگاه هم در محل مجزایی برگزار میشود. در بحث حمایت مالی از کارهای این حوزه، بستههای حمایتی تعریف کردهایم و برای اطلاعرسانی همایش هم در چند مرحله از رسانههای مختلف کمک گرفتهایم. ما دنبال همایش ایدهسازی هستیم نه خبرسازی؛ ایدههای نو نه حرفها و عکسهای تکراری. ایدههای نو باید خلق شوند، پخته شوند، بعد اخبار آن منتشر خواهد شد.
• زمان برگزاری همایش را با چه نگاهی انتخاب کردید؟
زمان مطلوب مد نظر ما پاییز بود؛ منتها به دلیل تقارن با ایام محرم و صفر میسر نشد. بعد از آن هم مشکلات مکان را در دهه فجر داشتیم و بالأخره به ۳۰ بهمن و اول اسفند رسیدیم.
• مهمترین اهدافی که امیدوارید با برپایی این همایش تحقق یابند، کداماند؟
۱. ارزیابی عملکرد بانک مرکزی، بانکها و شرکتها؛
۲. ترسیم افق آینده بانکداری الکترونیکی کشور؛
۳. تهیه مقدمات نقشه راه آینده؛
۴. بازشناسی بازیگران اصلی و ظرفیتهای آنها به همدیگر که هدف خیلی مهمی است.
بخش مهمی از هزینههای بانکداری الکترونیکی، هزینههای بدون بازگشت است. اشتباه در انتخاب یک نرمافزار باعث آسیبهای گزافی میشود و لازم است در این مورد دقت کنیم. ایدههای مناسب هم باید از دانشگاهها بیرون بیاید و ظرفیتهای داخلی شرکتها را هم باید خوب بشناسیم تا بانک مرکزی با شناسایی این ظرفیتها بتواند بهتر به سیاستگذاری بپردازد. هدف ما شکلگیری یک بخش تحقیق و توسعة بانکی است که در باشگاه بانکها باید شکل بگیرد و به عنوان یک اتاق فکر بانکی کار کند.
• در حال حاضر دو تشکل بانکی داریم: شورای هماهنگی بانکها و کانون بانکهای خصوصی. این تشکلهای بانکی چقدر کمک میکنند و در تحقق آنچه که در باشگاه بانکها میخواهید دنبال کنید، چقدر میتوانند مؤثر باشند؟
تاکنون از کمک آنها محروم بودهایم. آنچه مد نظر داریم یک باشگاه حرفهای بانکی است که با وظایف شورای هماهنگی فرق میکند. یک اتاق فکر که به مشکلات بنیادین و مسائل راهبردی بانکی فکر کند.
• چقدر برای استمرار و برپایی منظم و سالانه این همایش برنامهریزی کردهاید؟
هدف ما همانطور که در ابتدا عرض شد، استمرار همایش است؛ اما اینکه سالانه باشد یا دوسالانه بستگی دارد به نظر متخصصان و دستاندرکاران و بازخوردهایی که از همایش اول میگیریم. همایش بعدی باید حرفهای نو بزند و این به ظرفیتهای موجود در این زمینه بستگی دارد.
• پژوهشکده چه برنامهها و فعالیتهای دیگری برای تعمیق و گسترش اهداف این همایش مد نظر دارد؟
فعالیتهای جنبی که ما در نظر داریم برای تحقق این موضوع است؛ گرچه اکثر آنها خام است. بعد از همایش میتوانم به این سؤال پاسخ بهتری بدهم.
• برای برنامهریزی و برگزاری این همایش احیاناً با چالشها و مشکلاتی هم روبهرو شدید؟
نخستین چالش به احساس مالکیت بانکها نسبت به همایش برمیگردد که تاکنون به میزان انتظار تحقق نیافته است. ما مالک این کار نیستیم؛ از جانب آنها کارهایی را شروع کردهایم؛ اما در بانکها این احساس تولی دیده نمیشود.
چالش دیگر به ارتباط دانشگاهها با همایش برمیگردد. به رغم مکاتبه ما، استقبال دانشگاهها خوب نبود که احتمالاً فضا را جذاب نمیبینند؛ در حالیکه باید بخش پژوهش با همکاری و ایدههای دانشگاهی بارور شود.
یک چالش عمومی هم هست که خاص این همایش نیست. متأسفانه ما برای برگزاری همایش با انحصار محلهای برگزاری روبهرو هستیم. ما سالنهای همایش مناسبی که تمام امکانات و تجهیزات برگزاری یک همایش را، اعم از مسائل رفت و آمد و رعایت نکات امنیتی داشته باشند، کم داریم.
• با توجه به همایشهای زیادی که در حوزههای مشابه و نزدیک برگزار میشود، این همایش چه امتیاز و ویژگی مهمی دارد که باعث شود مخاطبان مایل به حضور و مشارکت در آن باشند؟
یکی از ویژگیهای این همایش، برگزاری کارگاههای متعدد کاربردی است که تلاش شده به شکل سخنرانی اجرا نشوند. بلکه واقعاً شاهد تشکیل کارگاههای آموزشی باشیم؛ کارگاههایی که در آنها کارگروهی تمرین شود. نکته دیگر سخنرانیهای کلیدی توسط افرادی است که در این حوزه کار کردهاند و صاحبنظر و تجربهاند. برجستگی سوم همایش هم در صورت آماده شدن تا زمان همایش، برنامهها و کلیپهای آموزشی بین برنامههاست که یک کار نو، کاربردی و مفید است، در واقع استفاده از همه ابزارهای ممکن برای ارائه دانش است.
• متخصصان بینالمللی در چه سطحی در این همایش مشارکت خواهند داشت؟
طبق برنامهریزیهایی که تاکنون صورت گرفته؛ حداقل ۱۰ متخصص و صاحبنظر خارجی حضور پیدا خواهند کرد. پنج نفر از آنها مدرسان کارگاهها خواهند بود و سه، چهار نفر هم به عنوان سخنران کلیدی حضور خواهند داشت. باید توجه کنیم که برای این کار ما خیلی مشکل داشتیم؛ چون دانش بانکداری الکترونیکی و سیستمهای پرداخت در نقاط خاصی از دنیا مجتمع است و اینگونه نیست که بتوانیم از هر جای دنیا که بخواهیم کارشناس بیاوریم. عمدتاً این متخصصان در کشورهای اروپای غربی و آمریکا هستند که ما از آنها دعوت میکنیم؛ اما برخی از آنها در وضعیت موجود تمایل زیادی برای حضور ندارند.
• آیا این کارشناسان با نظام بانکی ایران آشنا هستند؟
بله. یکی از معیارهای ما برای دعوت افراد، این است که با ایران آشنا باشند. سه تن از مدرسان کارگاهها قبلاً در ایران پروژه داشتهاند و برای بقیه هم سعی میکنیم این ملاک را رعایت کنیم.
• چه انتظاراتی از بانکها برای همراهی و حضور در همایش دارید؟
ما نیاز به چند مطالعة موردی (case study) خوب داریم. بالاخره در کشور تجربههای موفق و ناموفق داشتهایم. لازم است این تجربهها را بررسی و نتایج مطالعه و بررسی را ارائه کنیم؛ اما بانکها راحت نیستند و احساس خوبی برای انتشار تجربههای خود ندارند؛ در حالی که این قضیه بحث فردی نیست. هنوز بانکها این تصور را ندارند که مثل قایقهایی که در یک کشتی بزرگتر هستند به استحکام و صلابت کشتی، حداقل به اندازه قایقهای خود، اهمیت بدهند. باید به این تجربهها که مربوط به مملکت است با دید آموزشی نگاه کرد و آنها را مورد بررسی قرار داد.
• نکات مثبتی در مورد لزوم همگرایی بانکها و شکلگیری کانون مشترک وجود دارد مانند استانداردسازی خدمات، تشکیل گروه تحقیق و توسعه و اقدامات دیگر. تا چه حد انتظار دارید این همایش بتواند در این راه و تغییر رویکردهای مدیریتی موفق باشد؟
باید حد انتظار ما از همایش، به رغم آثار مثبتی که دارد، منطقی باشد. همایش نمیتواند یک شبه نظام مدیریتی کشور را عوض کند. یک نظام مدیریتی داریم که شکل گرفته است و اتفاقاتی در آن رخ میدهد و ویژگیهایی دارد که میتوان به مهمترین آنها اشاره کرد: مدیر جدید بعضا کار مدیر قبلی را قبول ندارد، مدیر قبلی کار را به مدیر بعدی تحویل نمیدهد، فرایند تصمیمسازی قبل از تصمیمگیری طی نمیشود، به رغم آنکه نقش مدیر، انتخاب گزینه بهتر از میان گزینههای موفقی است که مشاوران ارائه میکنند این کار انجام نمیشود، مدیر در قبال تصمیم خود پاسخگو نیست، مدیر باید علت انتخاب خود را توجیه کند و توضیح دهد و این توضیح در صورتجلسه بیاید که این هم مرسوم نیست.
همه اینها در مورد بانکداری الکترونیکی هم تا حدودی صادق است. مدیر باید برای انتخابهای خودش توجیه داشته باشد. یک دسته فرایندهای مدیریتی و مباحث فرهنگی وجود دارد که باید کمکم تغییر پیدا کنند. باید شیوههای آموزش را عوض کنیم و مثل خیلی از نقاط دنیا از آموزشهای غیرملموس برای ارتقای دانش مدیران استفاده کنیم و امید داشته باشیم در نهایت در قدمهای بعدی شاهد تحولی بزرگ خواهیم بود.