محمود اروج زاده - برنده پنجمین دوره انتخابات سازمان نظام صنفی رایانهای پایتخت، مجموعهای بود که با نام «اتحاد ۹۹» شناخته شد. اکنون و ۹ ماه پس از شکلگیری ارکان مختلف این تشکل، با سخنگوی این سازمان در دفتر ماهنامه دنیای کامپیوتر و ارتباطات و ایتنا پیرامون چشمانداز حاکم بر مدیریت سازمان نصر و نیز برخی دیدگاههای انتقادی در این خصوص به گفتوگو نشستهایم.
محمدرضا حدادی متولد ۱۳۵۳ مهندس نرمافزار و موسس و مدیرعامل شرکت برید سامانه نوین است که در حوزه اتوماسیون اداری فعال بوده و اغلب با شرکتهای دولتی بزرگ مانند ریاست جمهوری و مجلس و وزارت کشور و... مواجه است. به گفته وی البته، در این شرایط، کار با مجموعههای دولتی پرچالش است، زیرا «هم بودجهشان رو به کاهش است و هم بسختی به تعهدات مالیشان عمل میکنند.»
تاکید حدادی در دوران انتخابات، هدفمندی و ساختارسازی بود، که محور اصلی نخستین گفتوگوی اختصاصی وی را هم تشکیل میدهد.
■ شما بیش از نه ماه پیش در قالب اتحاد ۹۹ شکل گرفتید و در سازمان نصر هم رای آوردید. برای بررسی این دوره، از جمله شعارهای مهم طیف شما یعنی مشکل دبیرخانه را نقطه شروع بگیریم که قبلا گاه مورد انتقاد بوده و آقای اثنی عشری صریحا هم اشاره کرده بود که دبیرخانه باید تغییر کند، تغییرات مدنظر چه بود و چه اتفاقی در عمل افتاد؟
● شعار ما بطور کلی "مشارکت" بود چرا که حضور در سازمان داوطلبانه است، و اولین قدم ما قاعدتا این بوده که میزان مشارکت بازیگران صنعت را در سازمان زیاد کنیم وگرنه سازمان خودش قدرت اجرایی زیادی ندارد. این صنعت گستردهتر شده و دامنه نفوذ آیتی در صنایع مختلف زیاد شده است، به همین دلیل ما طیف کمیسیونها را گستردهتر و ضمنا به دو قسمت تقسیم کردیم، یکی کمیسیونهایی که مختص فضای کسب و کار است، مثلا سلامت الکترونیک، یا سختافزار یا تجارت الکترونیک. یک سری کمیسیون جدید هم در این دوره اضافه کردیم که به آنها "کمیسیونهای موضوعی" میگوییم، که در کلان سطح بیزینس کار میکنند؛ مثلا کمیسیونی داریم به نام کمیسیون "فضای کسب و کار" که باید بدنبال رفع موانع کسب و کار و یافتن راهکارهایی برای توسعه این فضا باشد، یا کمیسیون دیگری درست کردیم به اسم کمیسیون "منابع انسانی" که در زمینه منابع انسانی شرکتها در کلان صنعت بررسی میکند. مجموعا ما ده فعالیت موضوعی در کار صنفی تشخیص داده بودیم که فعلا سه چهار کمیسیون آن را توانستیم تشکیل بدهیم. اما دبیرخانه در حال حاضر نسبتا فعال است ولی همیشه یک ضعف عمده سازمان، نداشتن نیروهای کارشناس توانمند در دبیرخانه بوده و از این جنبه کماکان دچار ضعف است، و توسعه آن نیاز به درآمدهای خارجی بلندمدت دارد که هنوز تحقق پیدا نکرده است.
■ از آمار اعضا سازمان هم بد نیست بگویید
● الآن آمار دقیقی ندارم ولی حدود ۷۰۰۰ عضو داریم که بنظرم حدود ۲۰۰۰ حق عضویت میدهند؛ این آمار خیلی متغیر است، اعضایی که مثلا در انتخابات میبینید به این معنا نیست که اعضای رسمی هستند و بعد از انتخابات شما همین درآمد را دارید و بنابراین پایدار نیست. ضمن اینکه کمیسیونها هم باید همگی تشکیل شوند(در حالی که هنوز ۳-۴ کمیسیون تشکیل نشده) تا منشا ورود دبیرخانه به توسعه باشند یعنی در واقع کمیسیونها موتور توسعه دبیرخانه میشوند.
■ کدام کمیسیونها تشکیل نشده؟
● الان کمیسیون فینتکها را بیاد دارم...
■ و کمیسیونهای فعال کدامند؟
● اکثرا فعالند، کمیسیون سختافزار فعال است، کمیسیون نرمافزار تقسیم شده به سلامت الکترونیک و ERP و اتوماسیون اداری و پرتال سازمانی. دلیل تقسیم هم اینست که الآن هر کاری در آیتی هم به نرمافزار و سختافزار مرتبط است، باید بشکنید به بیزینسها و سرشاخههای اصلی که ما هم سعی کردیم این کار را بکنیم. چالش زیاد داریم قبلا سازمان ۱۱ کمیسیون داشته است که بعضی تشکیل هم نمیشدند، الان نزدیک ۲۰ کمیسیون دارد که پشتیبانی اینها دبیرخانه توسعه یافته میخواهد، است یعنی از ۱۱ کمیسیون که بعضیها نیمه فعال بوده الان رسیده به ۲۰ کمیسیون فعال. این دوره بهترین دوره سازمان است هم از نظر نظم و هم مشارکت.
■ در برنامههای انتخاباتیتان شما به حمایت دولت امید و شخص وزیر یعنی آقای آذری جهرمی اشاره کرده بودید، چقدر سازمان با حضور ایشان در وزارتخانه توانست منتفع شد؟
● هنوز برای قضاوت خیلی زود است، ولی روابط خوب است و بنظرم در بالاترین سطح روابط هستیم. هم آقای جهرمی استقبال میکنند و هم معاونان. ولی اینکه منجر به یک ثمری شده باشد در بعضی جاها بوده مثل قضیه ارز. بالاخره مذاکرات ما با آقای سراییان و آقای جهانگرد منجر به این شد که سازمان قضیه ارز را حداقل در بخش نرمافزار و خدمات آیتی به دست بگیرد، حالا درخواستهای ارزی در حوزه خدمات آیتی در سازمان بررسی میشود و سازمان نظر میدهد؛ انصافا همکاری با آقای جهرمی در بالاترین حد بوده یعنی نظر سازمان را عینا عمل میکنند.
■ در زمینه وام وجوه اداره شده که سازمان مشارکت داشت، و انتقاداتی هم به آن وارد بود، در این دوره چگونه است؟
● در این موضوع اطلاعی ندارم و خودم هیچ موقع ذینفع نبودم، و خودم یکی از مخالفان این موضوع بودم، ببینید من میگویم وام میدهیم که چه بهرهای ببریم؟ این خیلی مهم است. این طور بیهدف هر شرکتی درخواست بدهد و بگوید مثلا من وام میخواهم برای هر طرحی، این ما را به نتیجهای نمیرساند. البته سازمان اشتباه نکرده که به موضوع ورود کرده، ولی یک رویکرد کلان لازم است که نبوده. هدف دولت از وام باید توسعه صنعت باشد، حالا اگر هدفش اشتغال است یا جذب سرمایهگذاریست باید در این هدف هزینه کند. اما وقتی این کار هدفمند نیست منجر به نتیجه هم نمیشود. حالا هنر سازمان اینست که بگوید این را عادلانه توزیع کردم، اما دولت بیهدف است.
■ یک خلاء اساسی در صنعت آیتی در کشورمان داریم، ما آمار، اطلاعات و در واقع تصویری از وضعیت این حوزه و ماموریت و اهداف بخشهای مختلف برای آینده این صنعت نداریم. جالب اینکه در این حوزه هم مانند برخی عرصههای دیگر، بخش خصوصی جلوتر از دولت بوده؛ حالا اگر قرار است دولت در این حوزه سیاستگذاری و تصمیمگیری کند، آیا سازمان نصر اساسا هیچوقت چنین وظیفهای برای خودش تعریف کرده؟ یا صرفا درگیر امور رفاهی و مسائل صنفی و حتی گاهی دچار تلاطمات سلیقهای شده؟ مثلا مشاوره به سرمایهگذاران داخلی و احیانا خارجی، از مهمترین ارکان بلوغ یک صنعت است که بنظر میرسد از چشم مدیران سازمان دور مانده است، و در تمام این سالها حرکتی از سازمان در این زمینه ندیدهایم، یعنی شاید بدلایل مختلف، یک فرصت تاریخی برای شکلدهی به یک نهاد مشاوره کارشناسی ملی در حوزه فناوری اطلاعات از بین رفته است. الآن شما آماری در زمینه اشتغال، تعداد شرکتهای بزرگ و متوسط و کوچک، فارغالتحصیلان آیتی و... دارید؟
● این از معضلات صنعت ماست. شما الان میخواهید صنعت را پایش کنید، شاید سوال کنید که حدود و ثغور و گردش مالی صنعت ما چقدر است؟ هیچ کسی نمیداند؛ ما هنوز تعریف درست و استانداردی از اینکه حوزه صنعت آیتی کجاست نداریم، مثلا اگر گردش مالی اسنپ عدد X باشد، این X که تماما مرتبط با صنعت ما نیست، فقط آن بخشی که بخاطر بهرهگیری از آیتی میگیرد متعلق به صنعت ماست و بقیه متعلق به صنعت حمل و نقل است. در واقع ما هیچ استانداردی برای تعریف اینها نداریم، در زمینه گردش مالی، تعداد شاغلان، تعداد شرکتها و... چیزی نداریم. البته سازمان میتواند در محدوده اعضاء و فعالیت خودش بگیرد که تازه همین شرکتها همه دیتاهای لازم را نمیدهند، تا زمانی که چنین چیزی نداشته باشیم هیچ تصمیم راهبردی در کار نخواهد بود.
■ سوال این بود که چرا چنین بینش و هدفگذاری در سازمان مشاهده نمیشود؟ در برنامه اتحاد انتخاباتی شما هم البته نبود
● بله تا این دوره سازمان اصلا نبوده است. در این دوره آقای سراییان(رییس وقت سازمان فناوری اطلاعات) از خواستهایش این بود که ما میخواهیم گردش مالی صنعت آیتی را دو برابر کنیم. ما بلافاصله از ایشان خواستیم عدد فعلی را بگوید تا ما آن را دوبرابر کنیم؛ مذاکرات زیادی کردیم با چالشهای فراوان مانند همان مثال اسنپ. مسئله اول اینکه این پیمایش منابع زیادی میخواهد و سازمان نصر منابع کافی برای این کار ندارد، نکته دوم خیلی از اطلاعات در دست دولت است، مثلا میزان اشتغال این حوزه با سازمان تامین اجتماعی مرتبط است، گردش مالی این حوزه با سازمان مالیاتی است، و امثال اینها. این مجموعهها باید اطلاعات بدهند و بانکهای اطلاعاتی شکل بگیرد، سازمان هم یک سری اطلاعات خودش دارد که همه اینها را جمع کند در قالب یک شاخص. این یک پروژه است. ما از همان اولی که دولت تشکیل شد این پیشنهاد را دادیم ولی کماکان دنبالش نیستند و این پیشنهاد را جدی نگرفتند؛ حتی ما پیش آقای جهرمی هم رفتیم و دوباره پیشنهاد را مطرح کردیم، اما آقای جهرمی نظرش این بود که «سازمان آمار در حال استخراج این شاخصهاست.»
بعدا ناچار شدیم مراجعه مستقیم به سازمانهایی مانند تامین اجتماعی و امور مالیاتی و... داشته باشیم که معلوم شد آنها نیازمند مصوبه هیئت وزیران هستند که این یعنی نتیجه منفی! با اینحال جزو پروژههایی است که در سازمان کار میشود.
■ حالا اگر چنین نگاه کلانی در سازمان به هر دلیلی حاکم نشود، بنظر شما چه تفاوتی با دیگر اتحادیهها و مجموعههای صنفی موجود خواهد داشت؟
● ببینید بالاخره تشکل صنفی مانند سازمان اموری دارد که کماکان باید انجام شود، اول اینکه باید از اعضایش دفاع کند، دوم تنظیم رابطه با دولت است، سوم این است که به اعضایش خدمات بدهد. حالا هر کدام از این اهداف که بیش از حد پررنگ شود، سازمان از هدف اصلیش منحرف میشود، اما چیزی که سازمان هیچ موقع به آن ورود نکرده یک نگاه استراتژی به صنعت بوده به توسعه صنعت.
■ علتش چه بوده؟
● علتهایش را بخواهم بگویم خطرناک است!
■ چرا؟! به هر حال این توقع از سازمان هست که میتواند چنین خروجی داشته باشد و تفاوت کند با یک اتحادیه صنفی یا یک باشگاه...
● ببینید صنعت آیتی دوران بلوغش را طی میکند، در مقایسه با صنایعی مانند ساختمان سازی و برق و.... که بالغند. از وقتی آیتی یک بیزینس جدی شد(از اواخر دوره آقای خاتمی) هنوز فاصله داریم تا بلوغ این صنعت. بلوغ یعنی جنبههای مختلف عرصههای مدیریت در صنعت جا افتاده باشند؛ اما این اتفاق نیفتاده است. هنوز هم قشر عظیمی از مدیران آیتی دیدگاه فنی و مهندسی دارند، از جنبه دیگر ببینید در همین ۴ سال گذشته تغییرات بزرگی رخ داده، قبلا این صنعت منحصر شده بود در سختافزار و نرمافزار. الان نگاه کنید که سهم بازار و بازیگران چقدر تغییر کرده است. این شد دو دلیل.
■ تا اینجا که ظاهرا چیز خطرناکی در کار نبود!
● نکته این است که بالاخره راهبری این صنعت با دولت است، دولت است که باید برنامهریزی کند. برنامهریزی کار نهاد صنفی نیست. اهداف استراتژی کار و اهداف صنعتی وظیفه دولت است، اما دولت هیچ هدفی در مورد صنعت آیتی ندارد. اصلا نمیداند کجاست، هیچ هدف و برنامهای ندارد غیر از حرف زدن و اظهار نظر. حالا شما در صنعت چه کاری میتوانید شکل بدهید آن هم در اقتصادی که ۸۰ درصدش دولتی است؟ شما همین الان بازیگران صنعت آیتی را نگاه کنید ببینید چند درصدشان خصولتی است؟ آیا اپراتورها واقعا خصوصیند؟ شرکتهای بزرگ خصوصیند؟ چند درصد حضور و سرمایهگذاری ستاد اجرایی را میبینید در آیتی؟ حالا تعامل یک نهاد صنفی فوقالعاده دشوار است با اینها که توان لابی و جابجایی مدیران بالایی را هم دارند؛ آنجا شما نمیتوانید کاری کنید. البته الان در این دوره خیلی بهتر شده است یعنی اپراتورها آمدند در سازمان، همینطور مخابرات عضو شد و همراه اول برای عضویت هیئت مدیره آمد...
■ که البته تجربه موفقی نشد...
● شکست خورد بله ولی این بازیگران خیلی مهم است که در صنف بنشینند، هر چند اعتراض بود که چرا شما دولتیها را میآورید، اما یک سری واقعیتها هست که باید پذیرفت، بالاخره اپراتور همراه اول یک بازیگر جدی در این صنعت است و باید اینقدر تعامل کنیم که یاد بگیرد در کنار دیگران بنشیند و تضاد منافع را در سازمان حل کنیم، البته این چیز عجیبی نیست، در همه صنایع دیگر هم هست، مثلا صنعت برق مگر خصوصی است؟ مگر توانیر و مپنا خصوصیند؟ اینها هم میآیند در مجامع صنفیشان مینشینند. این که اقتصاد را از یک اقتصاد دولتی خارج کنیم یک هدف است که میتواند مورد توجه سازمان باشد، و بنظرم قدم به قدم باید پیش رفت، صنعت را درست کرد.
البته فکر نمیکنم به این زودی موفق شود سازمان یک کار جدی انجام بدهد در این حوزه هر چند من خودم به شخصه در این کار بشدت میجنگم.
■ دولت اگر بخواهد به این دیدگاه اعتماد توجه کند، در ابتدا باید بپذیرد که سخن شما را گوش کند؛ انتقادی که گاه مطرح میشود اینست که روند کلان حرکت سازمان، روندی زیگزاگی بوده و گاهی هم روزمرگی، مثلا بنا به سلیقه و ذائقه مدیران یک بخشی پررنگ میشد، گاهی برگزاری الکامپ به هر قیمتی هدف اصلی بود، و همینطور گرایشهای دیگری مانند توجه یکباره به کسب و کارهای نوپا و امثال آن به قیمت کمرنگ کردن ارتباط با بدنه این صنعت و شرکتهای بزرگ. گویا راهبرد و برنامه منسجمی در سازمان حاکم نیست، بلکه خود مدیران بنا بر سلیقه خودشان پیش میروند. در این حالت چطور میتوان از دولت توقع شنیدن و جلب اعتماد و حتی پذیرش راهبرد و پیشنهاد داشت؟
● ببینید سازمان به معنای "سازمان" فقط دبیرخانه است، وگرنه سازمان در واقع یک تشکل داوطلبانه است. این نکات شما هم در حقیقت قاعده دموکراسی است کما اینکه ما در کشورمان هم دولت را عوض میکنیم که با گرایشهای مختلف سر کار میآیند. ولی در واقع نکته سوال شما درست است، ما چطور میتوانیم در صنعت آیتی نگاه بلندمدت ایجاد کنیم؟ بنظرم اصلا این یک روند پائین به بالا است. شما چند شرکت در صنعت آیتی میبینید که برنامه بلندمدت داشته باشند؟ البته اتفاقا این توقع را باید داشت از سازمان چون اگر توقع را نداشته باشید هیچ موقع ایجاد نمیشود. صنعت هم با رسیدن به بلوغ، به این شرایط میرسد. ضمن اینکه برخی تغییرات هم شاید مستقیما به علائق و سلائق مدیران سازمان مرتبط بوده.
■ در مورد الکامپ همیشه این بحث بوده که سازمان خودش را درگیر این نمایشگاه کرده، آیا واقعا صرفه و مطالبه صنف است یا هدف راهبردی؟ یا باری که یکبار به دوش گرفته و دیگر نمیتواند زمین بگذارد؟ با همه حواشی و تبعاتش. آیا موافق ادامه این روند هستید؟
● این سوال را شخصی میپرسید؟
■ شما سخنگوی سازمانید، اما نظر شخصی خودتان را هم ضمنا بگویید.
● اولا در مورد موضع رسمی، این مسئله جایش در شورای مرکزی است که اعلام کند، اما از نظر شخصی به شما بگویم که من هم موافق نیستم. سازمان تاکنون انجام داده و حاشیههایش را پذیرفته اما بنظر من برگزاری نمایشگاه جزو وظاف سازمان نیست. البته این نکته را بگویم، این مسئله انتظار صنفی است و صنف این تقاضا را دارد به خصوص از دیگر استانها و حتی شرکتهای تهرانی، یعنی خود استانها انتظارشان این است که سازمان نقش جدی در نمایشگاه الکامپ تهران داشته باشد. ضمن اینکه غیر از الکامپ در صنعت ما رویداد درست و حسابی دیگری نیست، و بخش عمدهای از صنف متقاضیشان دولت است که به الکامپ میآیند. با اینحال خود شرکت من چندین سال است که در الکامپ شرکت نمیکند.
■ مهمترین برنامه انتخاباتی شما هدفمند کردن سازمان بود. این را کمی تشریح کنید. این اولا به این معنی است که تا بحال هدفمند نبوده...
● بله اصلا نبوده. هدفمند یعنی بعد از این دوره قرار است چه اتفاقی بیافتد. من باید به صنفی که انتخابم کردهاند بگویم که کدام شاخصهایم عملی شده و کدامها نشده. البته این مستلزم اینست که سازمان نقشه راه داشته باشد.
■ مثلا شما در پایان دوره چه گزارشی خواهید داد؟
● من و سازمان تلاش میکنیم که این شاخصها را داشته باشیم و ارائه کنیم. مثلا بگوییم چگونه بوده و چه شده. همچنین گردش مالی این صنعت، تعداد نیروی متخصص مورد نیاز، سرمایه مورد نیاز این صنعت، آمار اشتغال. وقتی میگوییم هدفگذاری یعنی همین، یعنی ارائه آمار گردش مالی در صنعت، و... یا در زمینه صادرات نرمافزار.
■ در شعارهای گروهتان صریحا اسم برده بودید از "تکثرگرایی". این قضیه چالش و درگیری با مجموعههای صنفی دیگر که قبلا هم سابقهاش هم بود چرا ادامه دارد؟
● ما درگیری با هیچ جایی نداریم، تنها چالشی که در این مدت پیش آمده است تلاش اتحادیه فناوران برای پلمب بعضی از شرکتها بود که وظیفه سازمان است از حقوق اعضا دفاع کند، اگر این تشکلها در حوزه اعضای ما وارد نشوند(به قصد پلمب و ایجاد مشکل برای آنها) هیچ مشکلی نداریم. بنابراین موضع رسمی سازمان درگیر شدن با کسی نیست. اما واقعیتش این است که بقیه تشکلها زیاد به سازمان حمله میکنند.
اما اتفاق جدید اینست که اتاق بازرگانی موظف شده ظرف یک ماه برای یکپارچه کردن این تشکلها با محوریت اتاق بازرگانی فکری کند و تکلیف را روشن کند. خوب شما الآن میخواهید سازمان نظام صنفی را بگذارید کنار بقیه تشکلها؟! کدامیک از آنها به اندازه سازمان نظام صنفی عضو دارند؟ ما در کل کشور نزدیک چهارده هزار عضو داریم، بقیه تشکلها چند عضو دارند؟(بجز اتحادیه اصناف) کل تشکلهایی که در اتاق بازرگانی ثبت شدند چند عضو دارند که ضمنا دارای دبیرخانه و تشکیلات و تنوع کمیسیون و شعبه استانی باشند؟ خوب کدام عقل سلیمی میگوید که سازمان را بگذارید کنار اینها؟
ما نیاز داریم که در صنعت یک تشکل منسجم داشته باشیم، این راهش تعامل و مذاکره است، نه اینکه با هم بجنگیم. بالاخره سازمان نظام صنفی هم به دلیل مشروعیت کافی در صنعت و هم به جنبه پشتوانه قانونی، نمیشود که برود زیرمجموعه اتاق. اصلا ساختار اتاق برای این کار مناسب نیست. این را هم به شما بگویم ما هر چه به جلو میرویم سازمان توانمندتر میشود و حضورش بیشتر میشود، مخالفت با آن هم بیشتر میشود.
ما اتحادیه کسب و کارهای اینترنتی داریم، البته این نظر شخصی من است نه نظر سازمان، اما واقعا این اتحادیه یعنی چه؟ بیمعناست. الآن کسب و کارها همه به اینترنت وابسته هستند و شما بدون اینترنت مگر میتوانید کار کنید؟ الان یک فروشگاه در خیابان میخواهد محصولش را در اینترنت عرضه کند باید برود عضو اتحادیه کسب و کارهای اینترنتی شود؟ باید عضو اتحادیه صنفی خودش هم بشود؟ عضو اتحادیه چیز دیگری هم بشود؟ اساسا قانون اتحادیهها ایراد دارد. البته ما در سازمان با هیچکدام تقابل و درگیری نداریم.
■ در دوره اول سازمان هم که این صنعت کوچکتر بود، این درگیریها کم و بیش وجود داشت، آقای سعیدی رییس اول سازمان برای انجمن آیاسپیها که آن زمان حکم نوعی رقیب را داشتند، اصطلاحی به این مضمون را به شوخی به کار میبرد که: «همهشان پشت یک موتور جا میشوند!» من هم به شوخی میگویم که گویا این ذهنیت در سازمان هنوز وجود دارد که همه را عضو خود کند! ببینید در واقع ماموریتی که برای سازمان می شود تعریف کرد دو مدل است، یک مدل در واقع راهبردی با آن اهدافی کلان که اینجا هم بحث کردیم که نهایتا سازمان را به یک مجموعه کارشناسی و مشاور ملی برای دولت در این عرصه بدل میکند یعنی سازمانی برونگرا و با بینش و ماموریت بخشی و ملی؛ مدل دیگر هم سازمانی است که بدلیل پشتوانه قانونی و حکم رئیس جمهور، صرفا به رشد و چاقی خودش فکر کند و امور جاری، و در حالت بد هم دچار تبعاتی چون درونگرایی و روزمرگی و حتی فرسودگی شود. البته میپذیرم که جمع بین کار صنفی و شکل دادن به یک مجموعه استراتژیک کارشناسی، کاری دشوار است، اما پذیرفتن مسئولیت در حقیقت اذعان به داشتن این توانایی است.
● اولا که من اسم این را چاق شدن نمیگذارم بالاخره صنعت رو به رشد و گسترش است چون با چاق شدن این طوری نیست که تشکیلات عریض و طویل درست شود، بازیگران این صنعت زیاد میشوند و تنوعشان بیشتر میشود. نکته بعد اینکه اگر قرار باشد ما صنعتی را توسعه بدهیم نیاز به یک فکر و مغز متفکر منسجم داریم که درک همه این تناقضات و منافع را با هم داشته باشد مثل بقیه صنایع که داریم. بنابراین من به این می گویم توسعه. اما وقتی میگوییم دستدرازی کرد یعنی چه؟ ما در سازمان کسی را به زور عضو نکردهایم. تا حالا شرکتی را تعطیل یا پلمپ نکردهایم. شاید در سخنان بعضی افراد شنیده باشید ولی به لحاظ عملی قدمی برداشته نشده است...
■ پس مشکل کجاست؟
● مشکل زمانی است که دولت میخواهد با «نماینده بخش خصوصی» صحبت کند؛ ببینید من نمیتوانم یک تشکل با ده نفر عضو درست کنم یا صد نفر عضو درست کنم بگویم من نماینده بخش خصوصی هستم، نه اینجا نمیشود پذیرفت. قاعدتا دولت نماینده بخش خصوصی را طبق قانون باید سازمان نظام صنفی بشناسد.
■ معنای حرف شما این است که طرف مقابل میز دولت، صرفا باید سازمان باشد...
● بله. البته فرض کنید ما ده شرکت داریم که در حوزه مثلا پردازش تصویر کار میکنند و انجمنی هم دارند. یک سازمان دولتی در همین زمینه تخصص معضلی دارد و این انجمن را صدا میزند میگوید ما چکار باید بکنیم و مشاوره میگیرد. این کاملا پذیرفته شده است. ولی یک موقع است میبینیم انجمن علمی را صدا میزند میگوید «شما نماینده بخش خصوصی هستید میخواهیم وام بدهیم به شرکتها، چکار کنیم؟» یا «من اختیار وام دادن به شرکتها را بدهم دست شما یا شما کرسی داشته باشید در کمیسیون مثلا تنظیم مقررات.» این را نمیشود پذیرفت. پس مجموعهها و انجمنها هر کدام وجاهت خاص خودشان را دارند. موضوع اتاق بازرگانی هم همینطور است. رسما در قانون گفته شده که دولت باید در حوزه بازرگانی، نماینده بخش خصوصی را اتاق بازرگانی بداند. البته در این قضیه ما الان دچار تزلزل هستیم و قانون اینقدر هم صریح و شفاف نیست. اما اصلا فرض کنید قانون نداشتیم، درستش این بود که یک تشکل جامع درست میکردیم، تا نفع همگان در آن برآورده شود.
■ با تشکر از حضور شما در این گفتوگو
در همین زمینه بخوانید:
- گفتوگو با حدادی: دولت مانع توسعه شرکتها نباشد
- هیچ نقشه راه توسعه در حوزه آی تی نداریم