محمود اروج زاده شايد به راحتي قابل باور نباشد كه خيلي از ايرانيها مدتها پيش و در دوران كمشماري سايتهاي فارسي، سايت «گويا» را مساوي و معادل با «اينترنت» ميپنداشتند! اما حتي اكنون هم با وجود پيدايش موج فزايندهاي از سايتهاي بيشمار فارسي در زمينههاي گوناگون، «گويا» كم و بيش همان آوازه و اعتبار شگرف خود را دارد؛ راستي سر اين مسئله كجاست؟ جواني كه به قول خودش «اساساً از رايانه هيچ سر درنميآورده» و وقتي هم كه سردرآورده، و دست به كار «گويا» شده، چيزي جز «يك رايانه و اسكنر» به كار نگرفته، چسان از هيچ، اين بناي بزرگ و محكم را ساخته-كه حتماً جزئي ماندني از تاريخ وب كشورمان خواهد ماند- و اين همه مدت توانسته موقعيت خود را حفظ كند؟ كاويدن و بيان دلايل اين امر، البته در حوصله اين مجال نيست، اما اگر به اين واقعيت عنايت داشته باشيد كه «گويا»، دقيقاً در همان زماني كه رقيبي احتمالي ظهور ميكرد، به سادگي افزودن چند خط HTML به كد سايت، پيوندش را به ليست خود ميافزود و مهمتر اين كه آن را هم وارد بازي خود ميكرد، و خصلت رقابت از خود بروز نميداد! در وراي دلائل و علل گوناگون براي اين مسئله، لابد به دنبال هوش تحسينآميزي ميگرديد كه حركت و رشد «گويا» را باعث شده است، چيزي كه در «فرشاد» ديده ميشود. راستي آيا «گويا» باز هم «گويا» خواهد ماند؟ با معرفي خودت، مختصري از كارت در زمينه رسانه و همچنين اينترنت بگو من در رشته سينما تحصيل كردم و مدتي هم به ساختن فيلمهاي مستند و تبليغاتي مشغول بودم. گهگاه نقدي هم در نشريات درجه 2 سينمايي قلمي ميكردم. سال 75 از اولين خدمات مخابرات براي ارتباط با اينترت بهرهمند شدم و خلاصه رابطه ما از آن زمان كليد خورد. اگر بخاطر داشته باشيد آن زمان اساساً تصوير در اينترنت نداشتيم و عموماً صفحه سياهي بود و متن. اولين سايت اينترنتي ايراني كه با آن آشنا شدم «ايرانيان» بود. همزمان استفاده اصلي من از اينترنت نامهنگاري بود كه خيلي برايم جذاب بود. به هر حال تا اكتبر 1998 كه گويا متولد شد من روز به روز بر ميزان مصرفم افزوده ميشد. 8 ساعت كار ميكردم و بعد در خانه 8 ساعت رو نت بودم. خوب به رسانه هم در كل علاقهمند بودم، هميشه كار در تلويزيون به دليل خصلتهاي رسانهاي آن، بيشتر براي من جذاب بوده تا سينما، و اين علائق كمكم دست به دست هم دادند و در كنار سهولت و فراگيري اينترنت، مرا آلوده كردند! نطفه «سايت گويا» كجا و چگونه بسته شد؟ «گويا» يك اتفاق بود و من هيچ تصميم و برنامه قبلي براي آن نداشتم! ساختن سايت را اساساً بلد نبودم و از رايانه هم هيچ سردر نميآوردم، فقط مي توانستم خوب وبگردي كنم، يا با بعضي از برنامهها كار كنم. بعد از ظهر يك روز تعطيل به angelfire.com برخوردم كه ميگفت «آيا ميخواهيد صاحب Home Page خودتان شويد؟» وسوسه شدم، جلو رفتم و رسيدم به جائيكه بايد يك اسم انتخاب ميكردم؛ فرهنگ لغت را باز كردم و يك سري كلمه را مرور كردم، نهايتا «گويا» را انتخاب كردم، بدون آن كه بدانم چه ميخواهم بكنم، واقعا همينطوري. خلاصه نتيجهاش شد يك صفحه بدقوارهاي كه بالاي آن نوشته بود «گويا» و چند تا پيوند به روزنامههايي كه آن زمان بودند مثل همشهري و كيهان و همان سايت ايرانيان. براي يكي از دوستانم هم آدرسش را فرستادم، نتيجتاً 2 تا بازديدكننده داشت! بعدها او به من گفت كه فكر ميكرده من چقدر بيكارم كه همچين كاري كردهام و چنين چيز احمقانهاي را درست كردم! خلاصه به مرور لينكهايي را كه كشف ميكردم در اين صفحه قرار ميدادم. از سوي ديگر فضاي سياسي ايران هم بسيار جذاب و پرتنش بود. براي كسي مثل من كه پيگير مسائل ايران بود و طبيعتاً هر روز مشتاق اطلاعات و اخبار به روز و تازه، اينترنت چندان راضي كننده نبود. سايتها به روز نبودند، همه جا پر بود از پيوندهاي اشتباه و يا به قولي مرده! با انتخابات 2 خرداد و انتشار نشريات بيشمار فضاي اينترنت نيز كمكم دگرگون شد. هر روز سايت جديدي متولد ميشد و فهرست گويا را درازتر ميكرد. من به مرور سعي ميكردم كمبودها و نيازهاي خودم را در «گويا» جبران كنم. ساعتها بدنبال سايتهاي جديد ميگشتم، مجلات و اخبار جالبي را كه بر روي اينترنت نبود اسكن ميكردم و اين همه باعث شد تا بازديدكنندگاني را از اين سو و آن سو بسوي خود جذب كند و به اين ترتيب گويا كمكم شناخته شد. كدام سايت يا سايتها ابتدائاً الگو يا مورد نظرت بود؟ يا الآن آن را مشابه كدام سايت خارجي ميداني؟ طولاني شدن فهرست گويا، ادامه آن را به آن شكل غيرحرفهاي غيرممكن ميساخت. يادم ميآيد آن زمان سايت ندا در بخشي از پايين صفحهاش فهرست سايتها را در داخل ستونهاي مختلف قرار داده بود، البته نمونههاي خارجي هم بود كه بخاطر ندارم، ولي ندا، ايده آن را به من داد. كلي با دستوراتش در Front Page كلنجار رفتم و به شكل فعلي گويا كه طي اين مدت تغيير چشمگيري نكرده رسيدم. اين روش به دليل محدوديتهايي كه تحميل ميكند، خصوصاً در زمينه فضاي تبليغات و سنگيني صفحه، چندان مقرون به صرفه نيست، اما براي بازديدكنندگان بسيار آسان و قابل فهم است. تقسيمبندي سايتها را نيز از نمونههاي مشابه برداشت كردم و احياناً بر حسب مورد تغيير دادم يا موردي را اضافه كردم. معمولا همين حجم از اطلاعات را حداقل بايد در 5 صفحه يا بيشتر تقسيم كرد... در گويا هميشه و قبل از هر چيز خودم را يك بازديد كننده فرض كردهام. افزايش سايتها باعث شد صفحه اول روز بروز درازتر شود و دوباره همان مشكل قبلي پيدا شد. در نتيجه پيوندهايي را كه بازديدكننده، روزانه به آن نياز داشت را در صفحه اول حفظ كردم و بقيه را در صفحات ديگر قراردادم. الان هم دوباره به همين مشكل رسيدهايم و اين نتيجه روشي است كه پيگرفتهايم. از علت و چگونگي تولد «خبرنامه» بگو از مدتها قبل از تولد خبرنامه، علاوه بر پيوند سايتهاي جديد، اخبار يا مطالب مجزا نيز دريافت ميكردم. آن زمان اين مطالب را در صفحهاي قرار داده و پيوند آن را در بخش تازهها ميگذاشتم. اين روند رو به رشد تا انتخابات رياست جمهوري سال 80 ادامه داشت. آن زمان به حدي اين اخبار و مطالب زياد شده بودند كه اساساً و به اجبار بايد راه حلي براي آن مييافتم، خصوصاً كه به دليل سرعت عمل و معروفيت گويا، ميتوانست در رقابت با سايتهاي مشابه بدون زحمت پيروز شود. خبرنامه گويا به اين شكل بوجود آمد و هرچند در ابتدا جنبه خبري داشت به مرور و به دليل آن كه اساساً نميتوانست با خبرگزاريها رقابت كند، بيشتر محلي براي انتشار مقالات و تلاقي آرا و افكار شد. هم اكنون ديگر اطلاق خبرنامه با آن چندان موضوعيت ندارد، ولي اسمي است كه رويش مانده... تشابه اساسي «گويا» و «خبرنامه گويا» چيست؟ گويا و خبرنامه، روش مشابهي را به رغم تفاوت در محتوا پيگرفتهاند. هر دو با سعه صدر و بدون اعمال محدوديتهاي رايج عمل ميكنند. البته نوع كار هر يك تفاوتهايي را باعث ميشود و اين گونه نيست كه هيچ كنترل يا سانسوري اعمال نميشود. كلاً يك اصل مهم مد نظر ماست، سعي در عدم توهين به فرد يا گروهي خاص. ارزيابي ما هم از اين روش البته سليقهاي است چون متر و ميزاني براي اين گونه مسائل انتزاعي وجود ندارد در نتيجه بسياري هم منتقد هستند و روش ما را نميپسندند. ميزان تغيير، گسترش و رشد كمي و كيفي هركدام چقدر است؟ هم گويا و هم خبرنامه براي بقا مجبور به تغييرند. افزايش رقبا، سرعت رشد اينترنت در ايران و جهان و تغيير مفاهيم اصولي در رسانه، ما را ملزم به تغيير ميكند. اين تغيير گاهي پر زحمت و گاه به آساني اتفاق ميافتد ولي همواره معطوف به مخاطب و نياز اوست. با افزايش سطح آگاهي و شناخت مخاطب از اينترنت، اينك ميتوان راحتتر دست به تغيير زد. تغييرات اخير در خبرنامه در همين راستا اعمال شد. برخي از اين تغييرات معطوف به نوع مديريت محتواست و برخي نحوه ارائه آن به مخاطب. گويا نيز در آينده نزديك تغييرات عمدهاي خواهد كرد كه بيشتر به يك دروازه اطلاعاتي سايتهاي ايراني نزديك خواهد شد. در چه تاريخ يا مقطعي، گويا شهرت قابل توجهي كسب كرد و احساس رضايت (يا موفقيت) نمودي؟ گويا به مرور مشهور شد، تصور ميكنم ابتدا زماني كه نشريات خواندني و متفاوت را در سايت ميگذاشتم در ميان برخي به شهرت رسيد ولي معروفيت اصلي قطعاً به زماني بازميگردد كه صفحه فعلي آن با پيوندهاي به روز و متنوع شكل گرفت. مقاطعي نظير انتخابات، جنگ در عراق و خبرهاي اينچنين طبعا رشد مخاطب به همراه آوردهاند. در مورد رضايت، واقعيتش را بخواهيد از ابتدا بچه سر به راهي بود! هميشه به من احساس خوبي داده، هرچند گاهي دير تغيير ميكند يا به جهاتي از آن نااميد ميشوم. ازچه زماني، علاوه بر توزيع خبر، توليد نيز به كار افزوده شد؟ قطعا براي پاسخ به اين سوال تاريخ مشخصي وجود دارد. انتخابات رياست جمهوري سال 80 سرفصل تازهاي براي گويا بود كه منجر به تولد خبرنامه شد. به هر حال تا قبل از آن همانطور كه گفتيد صرفا به توزيع خبر اقدام ميكردم، اما كمكم گويا هويتي پيدا كرد كه ميتوانست مستقلاً نقاط خالي يا سوالات بيپاسخ را مورد توجه قرار دهد. شيوه كار هم كاملا منطبق بود بر همان هويتي كه گفتم، يعني ارائه بدون قضاوت خبر و اطلاعات. مصاحبههاي گويا اغلب عاري از چالش روزنامهگاري بودند، به دو دليل؛ اول اين كه من شناخت و تجربه لازم را نداشتم، و دوم نميخواستم به هيچ وجه جهتگيري خاصي را اعمال كرده يا به ذهن شنونده متبادر كنم. از اين حيث انتقادات زيادي هم ميشود. اما به هر حال ميشود صرفاً براي بدست آوردن ايده، آن را با شبكه تلويزيوني يورونيوز مقايسه كرد. ما زمان در اختيار داريم، محدوديتهاي راديو يا روزنامه را هم نداريم، در نتيجه گفتوگوها بيشتر حكم يك منبع خام اطلاعاتي را پيدا ميكنند. البته اينها همه اساسا با يك خبرنامه حرفهاي كيلومترها فاصله دارند و نبايد گويا را بيش از توانش جدي گرفت. گويا جدي است، چرا كه رسانههاي جدي در ايران با موانع و نقصانهاي بيشمار روبرو هستند. در غير اين صورت گويا هرگز به چنين جايگاهي دست نمييافت. زمان راهاندازي (و هزينه)، و نيز هزينه و روشهاي تبليغ و معرفي سايت(اگر بوده) گويا طي يك دوره يكساله تكميل و شكل گرفت، برنامهريزي شده هم نبود. تماما آزمون وخطا. هيچ هزينهاي بجز يك دستگاه رايانه، اسكنر و يك خط اينترنت برايش نشد. در هيچ كجا رسما تبليغ نشد و حتي از تعويض(تبادل) تابلو (بنر) هم كه بسيار رايج است، همواره خودداري كردم. پس از آن البته افزايش بازديدكننده، هزينهها را افزايش داد، و گويا را جديتر متوجه كسب درآمد كرد. بخش عمدهاي از درآمد حاصله هم صرف ارتقاي خدمات شد. شكل فعلي خبرنامه در مدت 50 ساعت توسط برنامه مووبل تايپ طراحي و اجرا شد. آيا فقط يك فكر و عملكرد منفرد بر گويا حاكم است(وجود يا عدم وجود سردبيري)؟ گويا مشخصاً توسط من هدايت ميشود. همكاران ديگري در زمينههاي فني يا در خبرنامه گويا مشغول به كارند. من شخصا سردبير گويا هستم، اما از آراء و نظرات همكاران يا دوستان ديگر خارج از گويا نهايت استفاده را ميكنم. فضاي كاري ما فضاي اقناع است، هر كس مرا در زمينهاي اقناع كند، حتي يك خواننده ناشناس، خواهم پذيرفت. ساختار فني (تكنولوژي ساخت سايت، و...) خبرنامه گويا اينك از برنامه مووبل تايپ بهره ميبرد كه تقريبا بين اهل وبلاگ شناخته شده است. استفادهاي كه از اين برنامه در خبرنامه شده البته پيچيدهتر از وبلاگهاي عادي است. بسياري از امكانات ارتباط دوجانبه در خبرنامه بكار رفته است و تقريبا 80 درصد اين سايت بصورت خودكار عمل ميكند. آيا ميتوان گفت كه گويا فقط يك توزيعكننده اطلاعات است و نتيجتاً خود هويتي ندارد؟ (با توجه به اين ادعا كه سياست محوري گويا در گزينش اخبار، فقط «عدم اهانت به ديگران» است) مسئله عدم اهانت و ترويج ادبيات بهداشتي در سياست، درست است كه نكته مهمي محسوب ميشود، اما سياست گويا نيست، سياست گويا فراهم ساختن امكان انتقال سريع و آزاد اطلاعات است كه در اين راستا عدم اهانت يكي از ملاكهاي ما براي نشر مطالب گوناگون است. از اين حيث تصور ميكنم گويا بدون شك داراي هويت است، هويتي برجسته و قابل شناخت. هويتش اما در تك تك مطالبش نيست در همين فضايي است كه ايجاد كرده كه بشدت و از ابتدا به آن پايبند بوده است. ديرگاهي است كه گويا به توليد اطلاعات نيز ميپردازد و اگر دقت كرده باشيد روند بازنشر مطالب رسانههاي ديگر رو به كاهش گذاشته است. البته اين توليد متوجه فضاهاي خالي در كل مجموعه سياسي كشور است، فراهم ساختن يا انعكاس عقايد يا سخنان كساني كه [در حوزههاي مختلف] از تريبوني برخوردار نيستند يكي از اهداف گوياست. همچنين است نشر مطالب كمتر حرفهاي و سخنان بازديدكنندگان كه به رغم سادگي گاه حاوي نكات قابل توجهي هم هستند. البته كتمان نميكنم كه در اين ميان مطالب نازل يا سطحي نيز منتشر ميشوند ولي خبرنامه گويا از ابتدا بر آن نبوده كه خود حساسيتي را ايجاد كند و موضوع خاصي را دامن زند، آنچه ميبينيد بازتاب بخشي از نظرات مردم است، چه خوشمان بيايد چه نيايد. اصولاً چقدر گويا و ديگر رسانههاي اينترنتي فارسي را در توليد خبر و محتوا موفق ميداني؟ بسيار كم. رسانههاي اينترنتي متاسفانه بيشتر تكرار كننده بودهاند تا توليد كننده، هرچند اينك بسياري اينترنت را جدي گرفتهاند و براي اينترنت مينويسند يا محتوا توليد ميكنند. خبرنامه از حداكثر پتانسيلهايش استفاده نكرده و از نظر توليد محتوا كمبود بسياردارد. چه ميزان به «خبر» اهميت داده ميدهي و چه ميزان به «تحليل»؟ و در هر يك، چه اندازه اطمينان مخاطب را همراه خود داشته است؟ ببينيد، خبرنامه ابتدا با نوعي از خبررساني آغاز شد و اين نام هم مربوط به همان زمان است، از همان ابتدا روشن بود كه كار ما خبررساني نيست، هرچند خبرهاي منتشر نشده را پوشش ميدهيم. در ابتدا اگر كساني به خاطر داشته باشند، اخبار و آمار مربوط به انتخابات حتي قبل از ايرنا و ايسنا و با همان دقت در گويا منتشر ميشد، در موارد زيادي اين نوع از خبررساني انجام ميشود ولي بستگي تام دارد به امكانات و توان ما. اما انتشار مقالات، نقد و اظهارات افراد بخش اعظم مطالب ما را تشكيل ميدهند، كه طبيعتا صرفنظر از ارزش آنها در حيطه تحليل جاي ميگيرند. پس خبرنامه گويا بيشتر تحليلي است تا خبري. اندازهگيري اطمينان مخاطب چندان آسان نيست. اما شايد بشود از اقبال روزافزون به گويا چنين برداشتي هم كرد. تصور ميكنم به يك نظرسنجي دقيق براي پاسخ صحيح به اين پرسش نياز داريم. شخصا به رسانهاي كه به آن اطمينان ندارم مراجعه ميكنم تا به بخشهايي از حقيقت دست پيدا كنم، تصور ميكنم مخاطبان نيز بنا را بر صحت همه مطالب نميگذارند. با منابع گوناگوني كه به لطف اينترنت دردسترس همگان است، يافتن حقيقت يا بيشتر از آن شك به اطلاعات آسانتر شده است. فكر ميكني چقدر توانستهاي گويا را با شرايط كلي و فضاي داخلي كشور هماهنگ و همزمان كني؟ گويا در ابتدا متوجه رساندن صداي داخل به خارج بود، بعد با گسترش اينترنت در ايران از اين كار تا حدي فارغ شديم و به گزينش و برجسته ساختن صداهاي دو طرف مشغول شديم. بعد از مدتي با آمدن هر سايت اينترنتي كه بصورت تخصصي به وجهي از مسائل ميپردازد، گويا پاي خود را از آن حيطه به عقب ميكشيد اما مخاطبان همچنان انتظاراتشان را در سايتهاي محدودتري دنبال ميكردند. در نتيجه اين سياست تعديل شد و در برخي حيطهها سعي ميكنيم بيينده را از مطالب سايتهاي ديگر مطلع سازيم و به همين دليل كمكم با گوياي متفاوتي روبرو شديم. اما همه اين حركت متوجه داخل كشور و مسير حركت جريانها در آنجاست. بر اساس دريافت برخي بازخوردها از ايران، به تصور من گويا مماس با شرايط داخلي حركت كرده است. چه ميزان احساس رقابت با ديگر رسانههاي فارسي داري؟(و كداميك) گويا و خبرنامه گويا دو بحث متفاوت را ميطلبند. در حال حاضر اساسا براي گويا احساس رقابت نميكنم. از ابتدا نيز روشهاي سنتي در نابودي رقبا را هرگز پيش نگرفتيم. سادهترين مثال آن معرفي سايت «گويا دات نت» است كه بهرغم شباهت نام و حتي رنگ بدون لحظهاي تامل در بخش تازههاي گويا معرفي شد. خبرنامه گويا قاعدتاً بايد رقبايي داشته باشد ولي همان طور كه اشاره كردم روش ما در برخورد با رقيب متفاوت است. ما به توانايي و امكانات خود كاملا واقفيم و هرگز دچار خودبزرگبيني نشديم. مشخصاً از ظهور هر سايت تخصصي استقبال كرده و در تبليغ و معرفي آن هم كوشش ميكنيم. سايتهايي هم هستند كه به نظر رقيب ميآيند ولي به دليل جناحي بودنشان، از همان ابتدا دچار محدوديتهايي هستند كه جايي براي فكر كردن به مسئله رقابت باقي نميگذارند، حتي اگر آنها ما را رقيب فرض كنند. برخي ديگر نيز وجود دارند كه بسيار شبيه گويا عمل ميكنند. براي مثال سايتهايي كه تبديل به بريده جرايد روزنامهها هستند كم نيستند، اگر صادقانه و حرفهاي كار كنند من هم كاربر آنها هستم. اين رويه كه شرحش رفت شايد به همان بحث چگونگي و دليل تولد گويا بازگردد. قرار نبود گويا بوجود آيد، گويا محصول نقصانها و حفرههاي خالي در اينترنت بود، پس طبيعي است كه با رفع هر كمبود گويا از آن حيطه خارج شود. از سوي ديگر در اين چند سال تجربه و شناختي حاصل شده است كه كم كم وجود و هويت گويا را شكل داده، همينها گويا را در سالهاي پيش رو به جلو خواهد راند و اگر از پتانسيلها حداكثر استفاده بشود و دامنه ريسكپذيري ما افزايش يابد با يك جهش بزرگ ميتوانيم به يك رسانه جدي در ابعاد كاملا حرفهاي دست يابيم. از سويي ديگر گويا اينك نامي است كه برخي با آن اينترنت را مي شناسند. اين تصور خواسته ما نبوده ولي پيش آمده، براي مثال برخي تصور ميكنند گويا سايت همه روزنامهها را بروز ميكند. اين موضوع نه تنها رقابت با گويا كه تغييرات آتي را نيز براي خود گردانندگان آن مشكل ساخته است. از آمار نسبي روزانه، و رشد يا نزول اين آمار، و نيز روزها يا نقاط پيك بازديدكننده و مناسبت آنها بگو مسئله آمار در اينترنت بسيار پيچيده است. اعداد و ارقامي وجود دارد. از ابتدا نيز بصورت شفاف در اختيار همگان بوده است اما مفهوم آنها چيست و مابهازاي واقعيشان چگونه تعيين ميشود؟ نميدانم. به شدت پرهيز ميكنم كه بگويم n تعداد بازديدكننده داريم. يادم ميآيد سايتي ايراني مدعي 400000 بازديد كننده روزانه شده بود، اين تعداد بازديدكنندگان ياهو بود در همان موقع؛ من ارقام واقعي را بسيار كمتر از آنچه تصور شود ميدانم. چيزي كه قابل اعتماد است سايتي است به نام alexa.com. اين سايت برنامه اي را در مرورگران معروف اينترنتي تعبيه كرده و بر اساس آن رتبه سايت ها را تعيين مي كند. گويا معمولا در رده 8 تا 10 هزارمين سايت در كل اينترنت است. در دوراني مثل جنگ در عراق به 3 هزارمين سايت نيز رسيد. ميزان بازديد به 2 عامل اساسي بازميگردد. اتفاق يا حادثه مهم و به روز شدن مدام. روزهاي انتخابات، حادثه كوي دانشگاه، 11 سپتامبر و حوادث مهم از پرترافيكترين اوقات بودهاند. معمولا چهارشنبهها بازديدكننده بيشتري داريم، نميدانم چرا. «گويا»، عموماً رسانهاي بصري-و فقط هم مكتوب- بوده؛ تلاشي براي «چندرسانهاي بودن» آن، و استفاده كاملتر از ظرفيتهاي شبكه وجود داشته يا نه؟ تلاش و توجه زياد بوده، در بايگاني گويا مصاحبههاي شنيداري بسيار و حتي ديداري خواهيد يافت. اما كمبود آن به دو دليل است، اول سرعت كم اينترنت در ايران و دوم هزينه زياد. با اين حال برنامههايي براي افزايش اين امكانات وجود دارد. آيا براي گويا -به عنوان محل مراجعه و كسب خبر بسياري از ايرانيان- احساس «مؤثر بودن» را كردهاي؟ هيچوقت از موثر بودن آن مطمئن نبودم، از گسترشش چرا، و دلگرم كننده بوده، اما خوشحال ميشوم اگر كسي از تاثير مشخصش مرا مطلع سازد. تصور ميكنم يك رسانه در ميان انبوه رسانههاي موجود به تنهايي موثر نيست، مجموعه و فضايي كه حاصل فعاليت اينها هستند، تاثير عيني را بر جريانات ميگذارند. ميزان تغيير در جهت پاسخگويي به نياز -و احياناً درخواست- مخاطبان و صاحبنظران چه اندازه بوده؟ مثلاً در چه زمينههايي؟ گويا مترصد دريافت نظر مخاطب و منتقدان است، براي آنها شكل گرفته و متوجه ارائه خدمات به آنان است. از روشهاي گوناگون اين نقطه نظرات را دريافت ميكنيم و در حد امكان منجر به بهبود و تغيير ميشوند. برخي از آنها البته به سرعت عملي نميشوند و به زمان نياز دارند، حتي اگر شكي در لزومشان نباشد. برخي ديگر سادهتر و سريعتر عملي ميشوند. توجه خاص گويا به تقويت رسانههاي اينترنتي داخلي هم قابل توجه است... گويا نه در سخن و تبليغ -كه هرگز نداشته-، بلكه در عمل همواره براي تقويت رسانههاي داخل تلاش كرده و خواهد كرد، هر سايت اينترنتي كه در ايران شكل ميگيرد به غناي اينترنت و به تبع آن مخاطب منجر ميشود. گويا هم اساساً براي همين نفس ميكشد. ما در محدوده امكانات، توانايي و جهتگيريمان به معرفي رسانههاي اينترنتي داخلي ميپردازيم.