کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

روزنامه‌نگاري آمريكايي پس از يازده سپتامبر

11 آبان 1384 ساعت 11:40


شرق - عليرضا عبادتي - در گزارشى كه توسط موسسه «پروژه‌اى براى سرآمدى در روزنامه‌نگارى»(1) منتشر شد حاصل يك سال مطالعه نشان داد مردم اطلاعات مورد نياز خود و اخبار را از منابع بسيار متنوع و گوناگونى به دست مىآورند، از شوها، كمدىها و برنامه‌هاى تلويزيونى گرفته تا وبلاگ‌هاى شخصى در اينترنت و اين منابع به قدرى متنوع شده‌اند كه رسانه‌هاى متعارف و قديمى براى بقا دست و پا مىزنند. در همين حين، يك اليگارشى بنگاهى به وجود آمده كه در حال بلعيدن رسانه‌هاى چاپى و الكترونيكى است و با به حداقل رساندن تحليل، گزارش و اخبار جدى به سمتى پيش مىرود كه به ذائقه مردم شكل داده و مردم را غذاهاى فكرى غيرمغذى و كم ارزش عادت مىدهد. مطالعات اين موسسه نشان مىدهد كه ارزش و اعتبار خبرنگاران در انظار و افكار عمومى ديگر به اندازه سابق نيست و مردم ارزش زيادى براى هنر و حرفه اين قشر از اجتماع قايل نيستند. دانته چينى، يكى از نويسندگان اين گزارش(كه نوشتن آن يك سال به طول انجاميده است) مىگويد، حرفه روزنامه‌نگارى يك دگرديسى بنيادى را تجربه مىكند كه عمق آن به قدرى است كه قابل مقايسه با زمان اختراع تلگراف يا تلويزيون است. دانته چينى مىگويد: «اكنون دوران اوج اينترنت است و حتى مردم شبكه هاى تلويزيونى را از طريق اينترنت تماشا مىكنند و كمتر روزنامه‌اى است كه نسخه الكترونيكى نداشته باشد. مرز ميان تلويزيون كابلى، تلويزيون‌هاى عادى و رسانه‌هاى چاپى روزبه روز محوتر مىشود. همان طور كه در دنياى رسانه‌ها همه چيز پراكنده و از هم گسيخته مىشود ايده ما در مورد واقعيت‌ها نيز از هم گسيخته‌تر مىشود. «متيو فلينگ» كه داده‌هاى جمع‌آورى شده توسط موسسه ياد شده را تجزيه و تحليل كرده و در اختيار «مركزى براى رسانه و روابط عمومى»(۲) گذاشته مىگويد، روزبه روز خبرهاى پشمكى جاى اخبار جدى را مىگيرد. به نظر شما مردم چندبار بايد از طريق رسانه‌هاى مختلف مايكل جكسون را در حالى ببينند كه نوزادى را از بالكن آپارتمانش آويزان كرده است؟ براساس آموخته‌هاى ما در دوران تحصيل در رشته روزنامه‌نگارى آنچه كه اكنون رسانه‌ها به خورد مردم مىدهند اخبار واقعى و درست و حسابى نيست آش شلغم شوربا يا معجونى است از آن چه كه مجله پيپل People انجام مىدهد و مطالبى كه رسانه‌هاى جدى منتشر مىكنند. بهانه آنها براى توليد و انتشار چنين معجونى توسعه و گسترش دامنه مخاطبان و جلب توجه جوانان به محصولات رسانه‌اى است. آيا به نظر شما آنها جوانان را با ابلهان اشتباه نگرفته اند؟ اين گزارش نشان مىدهد كه سه مجله خبرى در ايالات متحده به سمتى پيش مىروند كه ميزان برنامه‌هاى سرگرم كننده و عيب‌جويى و بدگويى از شخصيت‌هاى پرآوازه و مشاهير در آن چند برابر شده است. حتى مجله تايم كه روزگارى بسيار پرطمطراق و با شكوه بود اكنون حداقل يك سوم مطالب خود را به معجونى از اطلاعات و سرگرمى اختصاص داده است. اين گزارش دليل آبكى و كم‌مايه شدن مجله‌ها را به اين حقيقت نسبت مىدهد كه نشريات و مجلات براى بقا ناچارند مانند پفك ظاهر و طعمى فريبنده داشته باشند. پفك ترد و حجيم و خوشمزه است اما از لحاظ موادغذايى نمىتواند جاى وعده غذايى را بگيرد. اما دبير اجرايى مجله تايم (جيمز كلى) در مصاحبه با صداى آمريكا گفته است، اين گزارش از سر بىانصافى مطالب مربوط به بهداشت، سبك زندگى و سرمايه‌گذارىهاى شخصى را در دسته‌بندى مطالب غيرجدى(آبكى) گنجانده است، اما مطالبى كه در مورد سبك زندگى و بهداشت تهيه مىشوند قابل مقايسه با آب و تاب دادن كمد لباس مدونا (خواننده معروف سبك پاپ در ايالات متحده) نيست. جيمز كلى در اين مصاحبه گفته است: «آنها (منظور موسسه پروژه‌اى براى سرآمدى در روزنامه‌نگارى) سه سال يعنى ۱۹۸۳ ، ۱۹۹۳ و ۲۰۰۳ را با هم مقايسه كرده و به اين نتيجه رسيده اند كه در اين سه مرحله به تدريج عكس‌هاى مجله تايم بزرگتر شده و در نتيجه تعداد كلماتى كه در يك صفحه جا مىگيرد كم شده است. اما در جواب بايد گفت از زمان حادثه يازده سپتامبر ۲۰۰۱ عكس هايى كه از منهتن نيويورك و صحنه هاى جنگ افغانستان يا عراق در دو صفحه و بزرگ چاپ مى شوند بسيار گوياتر و تاثيرگذارتر از دو صفحه پر از كلمات است.» مركز سرآمدى يا تعالى در روزنامه نگارى نگاهى آكنده از بيم و نگرانى به شيوع و رواج بىرويه ادغام رسانه‌ها و مالكيت‌ها در اين حوزه انداخته است. دانته چينى در اين زمينه مىگويد بارون‌هاى رسانه‌ها روزگارى مردان يا رهبران مدنى(غيردولتى) و بسيار ثروتمندى بودند كه حرفه و شغلشان ژورناليسم بود. اكنون يك بنگاه مانند كليرچنل Clear Channel بيش از يك هزار و ۲۰۰ ايستگاه راديويى دارد تا جايى كه فقط در يك بازار ۵ يا ۶ ايستگاه راديويى متعلق به اين بنگاه در حال فعاليتند. واياكام سومين غول رسانه‌اى آمريكا نه تنها صاحب شبكه تلويزيونى CBS است بلكه استوديوى فيلم‌هاى سينمايي «پارامونت» و كانال كابلى ام‌تىوى (كه از معروف‌ترين كانال‌هاى پخش موسيقى است) به اين غول رسانه‌اى تعلق دارد. جنرال الكتريك به عنوان بزرگ‌ترين شركت تجارى در آمريكا صاحب شبكه تلويزيونى NBC است. اين شبكه تلويزيونى در ميان دارايى هاى جنرال الكتريك اصلاً به حساب نمىآيد. گزارش موسسه ياد شده در مورد نگاه افكار عمومى به خبرنگاران بسيار اسف‌بار است و جاى تأمل بسيار زياد دارد. از نظر افكار عمومى خبرنگاران بىدقت‌تر، نامرتب‌تر، غيرحرفه‌اىتر، بىاخلاق‌تر، بىملاحظه‌تر، متعصب‌تر و نسبت به اشتباه‌هاى خود بىتفاوت‌تر شده‌اند. متاسفانه هيزم اين آتش را خلاف‌هاى فزاينده، نقل قول‌هاى دروغين، مصاحبه‌هاى جمعى و بدلى فراهم كرده و به قيمت از دست رفتن آبرو و گاهى شغل خبرنگاران در سرتاسر ايالات متحده شده است. اوايل سال ۲۰۰۴ گلن جانسون، از گزارشگران ارشد روزنامه بوستون گلوب در مصاحبه با صداى آمريكا گفت روزنامه‌نگاران اعتبار خود را تا حد وكلا و قضات از دست داده‌اند. مردم اعتماد خود را نسبت به مطبوعات از دست داده اند، حتى گاهى از مطبوعات بيمناك هستند و دغدغه آنها اين است كه اظهار نظرهايشان هنگام تنظيم و انتشار، دچار تغيير بنيادين مىشود، به همين دليل هنگام مصاحبه با مطبوعات بيش از اندازه احتياط به خرج مىدهند و سعى مىكنند هر حرفى را به زبان جارى نكنند. براى ارزيابى تلقى افكار عمومى از حوزه خبر، مركز سرآمدى در ژورناليسم از «ريك سايكس» استاد روزنامه نگارى دانشگاه ميشيگان خواست از تعدادى از شهروندان دعوت به عمل آورد. يكى از شركت كنندگان فريتز اشميت، ارزياب و محاسبه كننده ماليات و يكى از اعضاى هيئت امناى شهر بود كه گفت اين روزها گويى گلوله اى بالاى سر خبرنگاران است و انگار اگر موفق به تهيه گزارش چشمگير نشوند گلوله در مغز آنها شليك خواهد شد. به عقيده ريك سايكس همين وضعيت باعث مى شود خبرنگاران با كمى اغراق حقايق را قلب كنند و آن چه را بنويسند كه هرگز اتفاق نيفتاده است. گاهى انحراف و تحريف به ميزان بسيار ناچيز صورت مى پذيرد اما گاهى از حد قابل اغماض بيشتر مى شود. «لندسى آلن» يكى از مديران اجرايى در حوزه روابط عمومى كه در نوشتن متن سخنرانىها تبحر دارد و معمولاً اطلاعات مورد نياز و اخبار را از طريق اينترنت به دست مىآورد مىگويد به قدرى رقابت در ميان خبرگزارىها و منابع خبرى زياد شده كه آنها مجبورند براى جلب توجه مردم دست به اغراق بزنند و خبرها را مهم‌تر از آنى كه هست جلوه دهند و به مطالب توليدى خود درخشش خيره كننده بدهند. «هانس فتينگ» استاد بازنشسته ادبيات انگليسى مىگويد به قدرى رنگ و لعاب خبرها در مورد افراد پرآوازه را زياد كرده‌اند كه وضعيتى به وجود آمده كه ديگر مطالبى كه در گذشته مى توانست موجب شگفتى شود اكنون حتى توجه كسى را جلب نمى كند. روزگارى محصولات رسانه اى جزء محصولات فرهنگى به حساب مى آمد و بازگشت سرمايه و سودآفرينى اهميتش بيشتر از جنبه هاى هنرى، علمى يا آموزشى نبود اما اكنون سر به سر شدن دخل و خرج و سودآفرينى رسانه ها به عامل بسيار مهمى تبديل شده. حتى طول و اندازه اى كه يك مطلب در صفحه روزنامه دارد يا زمانى كه به يك موضوع در يك برنامه تلويزيونى پرداخته مى شود بستگى غيرقابل انكارى به درآمدى دارد كه آن مطلب يا برنامه با خود به ارمغان مى آورد. البته گزارش موسسه ياد شده فقط به نقاط تاريك اين حرفه نپرداخته و به نكات مثبت آن هم اشاره كرده است. از جمله آن كه اقليت‌ها در ايالات متحده در زمينه رسانه از رونق و پيشرفت چشمگيرى برخوردار شده اند. مثل رسانه‌هاى اسپانيايى زبان در ايالات متحده. يك نكته مثبت ديگر هم اين بوده است كه مخاطبان برنامه‌هاى جدى «راديو ملى عمومى» طى ده سال گذشته دو برابر شده است. پى نوشت: ۱. Project for Excellence in Journalism ۲. Center for Media and Public Affairs


کد مطلب: 1283

آدرس مطلب: https://www.itna.ir/matlab/1283/روزنامه-نگاري-آمريكايي-يازده-سپتامبر

ايتنا
  https://www.itna.ir