فرهنگسازي، حلقه مفقوده فناوري اطلاعات در ايران رامين سمسار- دنياي كامپيوتر و ارتباطات سالها است كه پيشرفت تكنولوژي باعث دگرگوني در زندگي بشر شده و اين دگرگوني، تعاريف و مباني زندگي امروز را با خود متحول ساخته است. از مصاديق بارز اين امر ميتوان به وسايل ارتباط جمعي اشاره نمود. چند دهه پيش داشتن تلويزيون در منزل امري تشريفاتي و مختص به قشر مرفه جامعه بود و برنامههاي آن نيز محدود به چند ساعت در روز. اما امروزه اين وسيله ارتباط جمعي در اختيار تمام اقشار جامعه بوده و ديگر ساعات محدود پخش سطح مورد قبول مخاطبان نيست. چنانچه باز در گذشته سفر كنيم پخش برنامه در راديو نيز روزي به همين شكل بوده است. اگر در اطراف خود با نگاهي كنجكاوانه به جستوجو بپردازيم، موارد متعددي از اين دست خواهيم يافت كه زماني در گروه ابزار و وسايل تشريفاتي يا لوكس بوده ولي امروزه بخشي جدانشدني از زندگي بشر متمدن چه در شهر و چه در روستا ميباشند. كامپيوتر شخصي، دوربينهاي ديجيتال، تلفن همراه، ضبط و پخش كنندههاي جيبي و ... آيا امروز يك خبرنگاري ميتواند بدون دوربين ديجيتال و دستگاه ضبط و پخش صدا به توليد خبر و محتوا بپردازد؟ تجهيزاتي كه هماكنون پيرامون ما قرار دارد، در مقايسه با گذشته، دستخوش تحولات بزرگي شدهاند. هدف از اين مقدمه رسيدن به اين نكته بود كه تكنولوژي و خاصه ارتباطات و فناوري اطلاعات جزيي لاينفك از زندگي بشر امروز است و زندگي انسان روز به روز بيشتر با اين تكنولوژي گره خورد و آميخته ميشود. زماني روش سنجش سطح معلومات در جامعه دانستن حساب و توانايي خواندن و نوشتن بود ولي در طول سالها اين سطح به دانستن كامپيوتر ارتقاع يافت و امروزه اگر كسي فناوريهاي جديد را در كار و زندگي روزمره مورد بهرهبرداري قرار ندهد به تعبيري از سطح دانش بالايي برخوردار نيست و توان انجام بهينه بسياري از امور روزمزه را ندارد. اين يك واقعيت است كه زنگي بشر امروزي بدون تكنولوژيهاي ارتباطي امكانپذير نيست، چناچه اين استدلال مورد تاييد باشد، شكي نيست كه ارتباطات مورد نظر نيازمند زيرساخت ميباشد و همانگونه كه در تمامي دنيا به تجربه ثابت شده است فراهم سازي و بهرهبرداري از زيرساخت امري است نيازمند به دو عامل تكنولوژي و فرهنگ سازي. بديهي است كه امور وابسته به اين دو محور نيازمند به تمركز و صرف هزينههاي مادي، معنوي و زمان ميباشد و تركيبي از اين عوامل با نسبتهاي معين منتج به پيشرفت ميشود. بدين مفهوم كه يك كشور با صرف ميلياردها دلار نيز نميتواند يك شبه يا يك ماهه يا حتي يك ساله صاحب زيرساخت و فرهنگ استفاده از آن شود. جامعهاي كه سالهاست به مراجعه به بانك عادت كرده براي اين تغيير عادت به زمان، زيرساخت و دانش ارتباطات نوين نيازمن است و تمامي اين عناوين براي بهينه شدن و پيشرفت نيازمند به سرمايهگذاري در محورهاي تكنولوژي و فرهنگي بوده و اين امر نيز نيازمند به زمان است. در يك جمعبندي كلي محور مهم و غير قابل جبران در اين راه فرهنگسازي است، اگر در طول يك سال مهيا كردن زيرساختهاي تكنولوژي به تاخير افتد شايد با كاري چند برابر در سال بعد قابل جبران باشد اما جبران عدم توجه به فرهنگسازي به اين سادگي نيست. اما نقش دولت در اين امر بسيار سازنده و سرنوشتساز است. بيشك دولت به عنوان متولي و الگو، مورد توجه مردم و بخش خصوصي بوده و مهمترين نقش را در ارتقاع سطح دانش و فرهنگ جامعه دارا ميباشد. در «سند چشمانداز بيست ساله» نگاه و هدف، دست يافتن به جايگاه اول در اقتصاد، علم و فناوري در سطح منطقه است و براي رسيدن به اين مهم بيشك كشور نيازمند به داشتن زيرساخت و شبكههاي ارتباطي است. بدون شك رسيدن به اهداف متعالي اين سند در صنعت IT نيازمند به داشتن پيش فرضهايي است كه از جمله مهمترين آنها ميتوان به - زيرساخت يا شبكههاي انتقال - دسترسي به اينترنت با قيمت، سرعت و كيفيت مناسب - امنيت اطلاعات - فرهنگ استفاده از فناوري اطلاعات و ارتباطات اشاره نمود. بدون شك زيرساخت نيازمند به سختافزار و نرمافزار است كه بخشي از آن از محل واردات كالا تامين ميشود. با رفع مشكل بوجود آمده در اثر افزايش حقوق و عوارض گمركي بحران ناشي از رشد ناگهاني هزينههاي واردات تجهيزات شبكه رفع شد. اما شكي نيست كه با پيچيده شدن رويههاي ترخيص كالا از مبادي قانوني آهسته آهسته سودجويان پا به عرصه گذاسته و اين امر منتج به از دست رفت سلامت فضاي كسبوكارIT كشور ميشود. شخصاً اميدوارم كه دولت با كنترل و نظارت دقيق بر گمركات و جلوگيري از برخوردهاي غير كارشناسي، واردكنندگان كالا از مبادي قانوني را در راه گسترش و توسعه IT ياري و تشويق نمايد. از طرف ديگر جامعه نيازمند حمايت معنوي دولت در رفع مشكل پهناي باند و سرويسهاي اينترنت است. در حال حاضر هيچ مرجعي به شكل عملياتي ناظر بر بازار پهناي باند و حامي مصرفكننده براي رسيدن به SLA (Service Level Agreement) مطابق با استانداردهاي جهاني نيست. در باب امنيت اطلاعات نيز مورد به قدري بديهي است كه نيازي به شرح و بست ندارد. اما در امر فرهنگ و فرهنگسازي چه در باب بهرهگيري درست از فناوري اطلاعات و چه در باب امنيت اطلاعات، علاوه بر نقش دولت، از سهم رسانهها نيز نبايد غافل بود زيرا يكي از روشهاي شناخته شده در اصلاح الگوهاي فرهنگي تكرار در رسانههاي ارتباط جمعي است. امروزه در بسياري از فروشگاهها و مراكز خريد دستگاههاي POS مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد اما فروشندگان محترم فراموش ميكنند كه كارت بانكي خريداران كيف پول الكترونيكي اوست و فروشنده نبايد از صاحب كارت درخواست كارت و يا رمز را نمايد همانگونه كه فروشنده كيف پول خريدار را دريافت نمينمايد تا وجه كالاي فروخته شده را راساً از كيف پول مشتري برداشت نمايد. تكرار اين نكته در رسانهها و همچنين فرهنگسازي در اين امر توسط بانكهاي عامل براي دارندگان دستگاههاي POS بدون شك فرهنگساز خواهد بود. به هر روي جان كلام آنكه در دنياي امروز،IT يك ضرورت است و نه يك امر تزييني و شاخصهاي بهرهگيري از IT از عوامل تعيين سطح پيشرفت تكنولوژيك جوامع در دنيا به شمار ميآيد. به اعتقاد نگارنده با حمايت دولت، بخش خصوصي و همچنين «سازمان نظام صنفي رايانهاي» به عنوان نماينده اين بخش ميتواند در راه توسعه IT و آباداني كشور و تحقق اهداف مورد بحث در «سند چشمانداز بيست ساله» نقش مهمي را ايفا نمايد. دست در دست هم دهيم به مهر، ميهن خويش را كنيم آباد.