راهكارهاي صادرات نرمافزار به افغانستان علي اصغر هلالي (مديرعامل شركت آرشام كوشا) در روزهاي اخير شاهد تشديد فعاليت گروههاي فعال در صنعت فناوري اطلاعات در رابطه با امكان صدور محصولات و خدمات شركتهاي نرمافزاري ايراني به كشور افغانستان هستيم كه بايد آن را به فال نيك گرفت. كشور همسايه افغانستان با مشتركات فراوان فرهنگي، ديني و تاريخي و البته خاطره خوش ايشان در حمايت مردم از ملت افغانستان در طول جنگ داخلي در آن كشور، علاقه آنها را جهت حفظ و گسترش ارتباط با ايران دو چندان كرده است. اين كشور هم اكنون سالهاي ابتدايي پس از ثبات نسبي را طي مينمايد و به علت جنگ، عقب ماندگي و فقدان زيرساختها، نياز فراواني به همه صنايع از جمله صنعت فناوري اطلاعات دارد. بديهي است با توجه به نياز آن كشور و نزديكي مردم آن به ايران درشرايط مساوي با ساير رقباي خارجي، شركتهاي ايراني در اولويت خواهند بود كه در اين رابطه نكات زير قابل توجه هستند: 1) همزباني دو ملت ايران و افغان يك امتياز مهم است وليكن جهت حضور در آن بازار نه شرط لازم است و نه كافي. اين به آن معناست كه تنها در صورت فراهم آوردن كليه امكانات مادي و برابري محصولات و خدمات از نظر كيفي با ساير رقبا، شركتهاي ايراني شانس بيشتري خواهند داشت و صرفاً امتياز هم زباني، مزيت بالايي نخواهد بود. در حال حاضر بسياري از شركتهاي خارجي با توجه به حضور كثيري از مهاجران تحصيلكرده و متخصص فارسي زبان به ويژه در اروپا و آمريكاي شمالي، تيمهاي ويژهاي را تشكيل داده و در آن بازار حضور دارند. از سويي ديگر، تعدادي نيز با همكاري شركتهاي ايراني -البته به عنوان پيمانكار دست دوم يا سوم- در اين بازار حضور پيدا كردهاند. برخي از كشورها نظير هند نيز در حال آموزش زبان فارسي به گروههاي كاري خود هستند. ذكر اين حقايق به آن معناست كه همزباني، امتياز تعيين كنندهاي در شرايط غيرمساوي نخواهد بود. البته نكته بعدي نيز گسترش روزافزون كاربرد زبان انگليسي در افغانستان و مطرح شدن آن حتي به عنوان زبان دوم آن كشور در طي چند سال آينده است، كه البته حضور پررنگ آمريكا در آن كشور اين موضوع را تشديد و تسريع خواهد كرد. تمامي مواردي فوق بدان معناست كه گذشت زمان، دشمن شركتهاي ايراني در استفاده از اين امتياز است. 2) افغانها در حال ساخت يك كشور جديد هستند و در واقع به همه چيز نياز دارند، لذا در صورت تماس و مذاكره با ايشان، اعلام آمادگي جهت انجام پروژههاي مورد نياز از سوي ايشان قطعي خواهد بود وليكن نكته كليدي اين مطلب مهم آنست كه افغانها نقدينگي ندارند! در واقع اغلب شركتهايي كه در افغانستان به انجام پروژه، از جمله پروژههاي نرمافزاري مشغولند پول قراردادهاي خود را از محل كمكهاي بلاعوض كشورهاي متبوع خود به افغانستان دريافت ميدارند. نمونه بارز آن حضور موفق يك شركت ايراني جهت پياده سازي سيستم Billing افغانستان از محل كمكها و اعتبارات ايران به اين كشور است. افغانها تا حد امكان از گرفتن وام به جز در مسائل كلان كه خود پروژه هزينه و بدهيهاي خود را در دراز مدت پوشش خواهد داد، پرهيز مينمايند و از سوي ديگر كشورهايي كه كمكها را به افغانستان اعطا ميكنند تنها اين عمل را براي شركتهاي هموطن خود يا متحدين استراتژيك انجام ميدهند همانگونه كه ايران نيز تا كنون چنين كرده است. در اين ميان وضعيت شركتهاي ايراني چگونه است؟ همانگونه كه ذكر شد تقريبا براي تمامي محصولات و خدمات شركتهاي نرمافزاري ايراني در افغانستان، مشتري وجود دارد و در آن شكي نيست، وليكن افغانها پولي براي پرداخت ندارند. اعتبار تخصيص داده شده از سوي دولت ايران براي كمك به افغانستان نيز به ظاهر تمام شده و اعتبار اعلام شده چند ميليارد دلاري هم به صورت وام به افغانستان تخصيص خواهد يافت. با اين تفاسير به اعتقاد نگارنده راهكارهاي حضور در بازار افغانستان به شرح زير است: الف- مذاكره با شركتهاي خارجي علاقهمند به سرمايهگذاري مذاكره با شركتهاي خارجي علاقهمند حضور در بازار افغانستان و صاحب بودجه و سرمايه از محل منابع خود و يا دولتهاي متبوعشان كه داراي پروژه در افغانستان بوده و يا علاقهمند به انجام پروژه در آنجا هستند. اين اقدام نيز ميتواند در قالب انجام پروژه مشترك و يا انجام پروژه به صورت پيمانكاري دست دوم صورت پذيرد. ب- حمايت دولتي در قالب پروژههاي كلان مذاكره مستقيم و البته با همكاري و همياري دولتمردان ايران با بالاترين مقامهاي افغاني جهت دريافت پروژههاي كلان از محل اعتبارات ايران و سپس تقسيم آن به پروژههاي كوچكتر در بين شركتها، اين امر تنها در توان دولتمردان ايران ميباشد و نه شركتهاي كوچك نرمافزاري. ج- تخصيص بودجه حمايتي از سوي دولت درخواست از دولت ايران جهت اختصاص بودجه بيشتر براي كمك به افغانستان و البته تخصيص بخش بيشتري از آن به شركتهاي نرمافزاري به منظور تحكيم جايگاه شركتهاي نرمافزاري ايراني در افغانستان .اين امرامكان نقشآفريني بيشتر ايشان در آينده نزديك و دوران بعد از مرحله بازساني فغانستان را فراهم ميسازد. علاوه بر اين، انجام موارد زير جهت شناسايي بيشتر تواناييهاي شركتهاي ايراني در افغانستان فوقالعاده سودمند خواهد بود: الف - ايجاد نمايشگاه دائمي از محصولات شركتهاي ايراني ايجاد نمايشگاه دائمي از محصولات خدمات شركتهاي نرمافزاري ايراني در افغانستان(كه لزوما نبايد بسيار بزرگ و مجلل باشد) و برگزاري سمينارها و نمايشگاههاي فصلي و آن هم به صورت مستمر زيرا حضور محدود يك دفعه اثربخشي لازم را نخواهد داشت و همچون جرقهاي خاموش خواهد شد. ب- ايجاد يك نقطه تماس تجاري شركتهاي ايراني در افغانستان در ايجاد اين نقطه تماس به ويژه در اين زمان نيازي به حضور فيزيكي شركتها در افغانستان نبوده و با پرداخت حق اشتراك ناچيزي در سال ميتوان از امكانات يك شركت ايراني در افغانستان و يا حتي شركتهاي افغاني و خارجي مستقر در افغانستان استفاده كرد(Virtual Office) ايجاد دفتر اختصاصي و اعزام نفر با هزينههاي بالا در اين زمان اثربخشي لازم را نخواهد داشت و حتي ممكن است سبب سرخوردگي شركتهاي ايراني شود. ج- استخدام شركتهاي مجرب بازاريابي خارجي اين واقعيت دارد كه شركتهاي مشاور و بازارياب ايراني، تجربه چنداني در صنعت نرمافزار و به ويژه حضور در بازارهاي بينالمللي ندارند، لذا در اين مرحله كه بيشتر از بازاريابي بايد بازارسازي كنيم با استفاده از تجربيات شركتهاي مجرب اروپايي و آمريكايي عليرغم هزينههاي به نسبت گران آن بسيار سودمند و حتي الزامي خواهد بود.