در هواي تلكام محمود اروج زاده- فناوران زماني كه زنگ پايان تلكام هفتم به صدا درآيد، لابد هر كسي به اين فكر فرو خواهد رفت كه دستاوردش چه بوده است؟ من شخصا از ديدگاه ديگري به دنبال جواب ميگردم، البته حضور چشمپركن ايرانسل، تحرك تاليا و اپراتور اول، گوشيهاي جديد و خيرهكننده نوكيا و باقيشركتها، حضور دوان دوان و عجولانه وزير مخابرات در نمايشگاه مخابرات و... همه و همه از نكات برجسته اين نمايشگاه بوده است، اما در اين فرصت كوتاه، تلاش ميكنم با مقايسه دو برادرخوانده؛ يعني «تلكام» و «الكامپ» جواب را در مسيري ديگر جستوجو كنيم: 1- براي من، نخستين تداعي تلكام، فصل زيبا و دلفريب پاييز است، با همه رنگارنگي، تلون، و دلفريبياش. چند سال است كه گردش ايام در چرخش تابستان به پاييز، زمان تلكام است، و به همين سبب است كه شش-هفت سال متوالي خيليها مانند خودم، كاملا روبهراه و آمادهاند. البته درست است كه امسال در روز دوم وقتي وارد سالن ميلاد شديد، آفتاب گرم و مطبوعي حاكم بود، اما دقايقي بعد زماني كه قصد خروج از همان سالن را داشتيد، در هواي تمام ابري رگبار تند و لاينقطعي همه را براي لحظاتي در آستانه در خروجي ميخكوب كرده بود، اما ترديد نكنيد كه همه در همان آستانه در، آرام و فكور، محو زيبايي اين تضاد و تنوع بودند، برخي هم با زمزمه اشعار فريدون مشيري، زير باران ميدويدند؛ حالا اما به ياد آوريد كه در دورهاي از الكامپ، همه شبانه و در زير كولاك و برف سنگين زمستاني سرگرم غرفهسازي خود بودند، اما دورهاي بعد همه عرقريزان در ظل گرماي سوزان آخر تير، به زمين و زمان بد ميگفتند و غرفه خود را سر هم ميكردند، مشكل تهويه هم بيداد ميكرد؛ «الكامپ پالتو»، و «الكامپ تيشرت»! پيداست كه تلكام تكليفش را با خود و همه معلوم كرده، و خودش را به زيباترين فصل- پادشاه فصلها- گره زده است، نتيجه اينكه اعضاي شركتها و بازديدكنندگان ميتوانند لباس رسمي و شيك خود را به تن كنند و با احترام با هم چاقسلامتي كنند، ولي الكامپ گيج و سرگردان، مشغول هروله است، و ملت هم در هر دو وضعيت، همه دچار تكلف و سنگينياند! يعني الكامپ ما هنوز در كلاس اولش لنگ ميزند. 2- در حوزه مخابرات، با وجود اين همه شركت ريز و درشت مخابراتي، كه برخيشان دهها شركت معمولي IT را در يك اتاق خود جا ميدهند، كسي مدعي و مترصد برگزاري نمايشگاه تلكام نيست، و از اين رو در طي هفت دوره، تا بهحال بدون چالش جدي، كار بر روال معمول بوده و نمايشگاه در اين سالها، دست به دست نشده است. طبيعي است كه با اين شرايط و به جاي ايجاد و شعله كشيدن حاشيهها، همه سر در كار خود داشته، و توانشان را مصروف نمايش مقبولتر و مشتريپسندتر خود نمودهاند، و اين يعني تلاش براي رشد واقعي، پيشرفت و توسعه؛ نميدانم اين را چه ميشود خواند: بلوغ؟ كار حرفهاي؟ مسووليتشناسي؟ تبعيت از استانداردهاي دنياي پيشرفته؟ يا... اما هر چه هست، گويا هر چيزي كم و بيش در جاي خودش است، و وقت و انرژي شركتها و افراد صرف حواشي بيربطي نميشود كه تنها حاصلش، سوار شدن بخش محترم دولتي، و عقب افتادن كل بخش خصوصي خواهد بود. اما الكامپ چطور؟ در اين ميدان دهها مدعي ريز و درشت وجود دارند كه به نظر ميرسد در طول سال، هم و غمشان فقط به دنبال ربودن لايسنس برگزاري نمايشگاه از دست آن يكي است، و ظاهرا بعد از نمايشگاه هم به يكباره غيب ميشوند (راستي حالا كه بحث به اينجا رسيد بد نيست كه ما مجموعه نشريات IT هم آستين بالا بزنيم و بختمان را بيازماييم، شايد توانستيم اجراي الكامپ را دست كم براي يك دوره برعهده بگيريم!) البته همان طور كه گفتم تلكام «تابهحال» سرراست و معقول حركت كرده است، اميدوارم همينطور هم ادامه يابد، بر چشم بد لعنت! 3- اما مهمترين تفاوت بين اين دو موجود دوست داشتني، الكامپ و تلكام، چيست؟ درست همانند دوقلويي كه يكيشان شلوغ و پرسروصداست و به جايي نميرسد، و ديگري سر به زير دارد و به سرعت در جاده ترقي ميدود. به وضوح پيداست كه شركتهاي خارجي تمايل بيشتري براي حضور در تلكام ازخود نشان ميدهند تا الكامپ، و اين يعني كه «ثبات و تداوم» توانسته در يكي بيش از ديگري به چشم آيد، دنياي امروز هم كه دنياي سرمايهگذاري بر امر متغير و متزلزل نيست، و ثبات و استمرار در مباحث جدي و زيربنايي مرتبط با اقتصاد و توسعه، حرف نخست را ميزند، هر چند كه وضعيت كنوني ما وضعيت تغييرات تند و غافلگيرانه است، ولي مگر ما توسعه نميخواهيم؟ به ياد مبارك بياوريم كه هيچ تئوريسين و نظريهپرداز باسوادي براي رسيدن به پيشرفت در عرصه صنعت، بيثباتي و تزلزل را توصيه نكرده است. نتيجه اينكه در كلاس ثبات و پايندگي، الكامپ نتوانسته (يا نگذاشتهاند) نمره خوبي بياورد. 4- چه جالب! هر چه فكر كردم، به ياد نياوردم كه در اين چند سال عمر تلكام، كسي از مجريان يا مديران ادعا كرده باشد كه قصد تصرف جايگاه نمايشگاههاي منطقهاي يا بينالمللي را داريم.