ایتنا- پیتر مولینیو (Peter Molyneux) خالق سری Fable استعداد بی نظیری در خلق دنیاهای افسانهای و فانتزی دارد.
بررسی بازی جدید Fable III
8 بهمن 1389 ساعت 15:38
ایتنا- پیتر مولینیو (Peter Molyneux) خالق سری Fable استعداد بی نظیری در خلق دنیاهای افسانهای و فانتزی دارد.
بر مبنای همین استعداد، شماره اول Fable را عرضه کرد و دنیایی کاملا جدید و البته زنده خلق کرد. نسخه دوم Fable هم عنوانی بسیار درخشان در کارنامه Xbox ۳۶۰ بود.همه دوست دارند بسته به تواناییشان شوخی کوچکی داشته باشند یا شما را به آزمون فرعی مضحکی بفرستند که همزمان با تحسین شما در انجام این کار، خندهای هم برای انجام این کار میکنند.
به گزارش ایتنا به نقل از پیسیگیمز، این عناصر در فیبل ۳ (Fable III)، به اوج رسیده است؛ هر چند که دیگر بخشهای این سفر به این اندازه دلپذیر نیستند. تغییراتی انجام شده که بازی ساده فیبل حتی سادهتر هم شده است و ماجراجویی در این بازی نیازی به فکر ندارد.
زندگی ماجراجو خیلی پیچیده نخواهد شد و مسیرهای انتخابی وی مشخص است. نبود ارتباط احساسی با دیگران باعث میشود حتی با سگتان که همراه شما در جنگها و پویشها است نیز رابطه خاصی نداشته باشید. حتی با وجود چنین ضعفهایی، فیبل ۳ از نظر زیباشناختی در سری خود به اوج رسیده است.
در فیبل ۲ اگر یک جنتلمن به تمام معنا بودید یا آدم شر و بدخواه، در فیبل ۳ به دردتان نخواهد خورد. قهرمانی که آلبیون را در سری قبل نجات داد، حالا ۲ بچه دارد که قرار است پادشاهی را در زمان بلوغ به دست بیاورند. همه اعضای خاندان شما هم خیلی امید ندارند که مردم راضی و در صلح باقی بمانند.
بزرگ ترین پسر پادشاه قبلی سراغ شیاطین رفته و از قدرتش استفاده میکند و رعیت های زیر دست خود را خوب اذیت می کند. به عنوان فرزند کوچک تر خانواده (که میتوانید انتخاب کنید دختر است یا پسر)، از قصر فرار میکند و ارتش خود را برای نبرد علیه برادر بزرگتر آماده میکند. در داستان فیبل ۳ نسبت به داستان فیبلهای پیشین، تفاوت بیشتری وجود دارد، از جذابیت خاص دیدن رهبرهای دهکدههای مختلف گرفته تا مجبور بودن به درست رفتار کردن برای ردآوری ارتش.
عدم انتخاب در پویش اصلی بازی کمی ناامیدکننده است، هر چند نبود انتخاب در شیوه بازی پویش اصلی ناامیدکنندهتر است، اما با این حال در مقایسه با واقعیت، خیلی نمیشود خط داستانی را سرزنش کرد. برای به دست آوردن قدرت، باید ایثار کرد و مردم را متقاعد کرد که حقیقتا در طرف آنها قرار دارید و پس از این که تاج و تخت را به دست آوردید، آن موقع میتوانید هر طور دوست دارید بازی کنید و به آدمهای خوبی که کمکتان کردند، پشت کنید. این هم البته منطقی به نظر میرسد. البته دنباله منظمی برای بازی وجود ندارد، مثلا میتوانید در یک دهکده، تمام آدمهای بالغ را از لب تیغ بگذرانید و قتل عام به راه بیندازید، اما لحظاتی بعد در پویش اصلی خود به راه نیک و پرافتخار خود ادامه دهید که این یکی واقعا منطقی به نظر نمیرسد. در یکی از ماموریتهای اولیه بازی، میتوانید یک مرغ را بکشید یا زنده بگذارید. در صورتی که زنده بگذارید، در مسابقات مرغدوانی میتوانید شرکت کنید. بازی آنقدر شما را اذیت نمیکند که بعداً از انتخابی که کردید، پشیمان شوید.
ارتباطات عاطفی در کل بازی وجود ندارد و همه کاراکترها با یکی دو حرکت موزون و فیگورگرفتن خام میشوند. همانند بازی قبلی، رفتارهای شما با یک نفر روی رابطهتان تاثیر می گذارد و همین رفتارها میتواند منجر به آشنایی یا حتی ازدواج نیز باشد. هر چند اگر خوب رفتار نکنید، دشمنتراشی خواهید کرد.
بیان احساسات یکی از همین بخشهایی است که گفتیم در فیبل۲ وجود داشت و الان به آن صورت وجود ندارد. قبلا میشد هر رفتاری را هر موقع که دوست داشتید انجام دهید، در حال حاضر این رفتار تنها محدود به یکی دو حالت خاص میشود و مجبورید یکی از این دو را انتخاب کنید.
باعث شرمندگی است که ناتوانی در ایجاد ارتباط عاطفی، شخصیتهای فیبل۳ دوست داشتنی را به یادماندنی نمیکند. بازی بسیار زیبا است. همه جلوههای ویژه این بازی پر از اغراق و صحنهها چشم نواز است و تغییرات بهتری از نظر رابط گرافیکی در آن انجام شده است. به هر کجا که سفر کنید، شکل و ظاهر خاص خود را دارد و نمیتوان این حس را خنثی کرد که یک دوری در آن سرزمین بزنید و از منظره لذت ببرید. افقهای نفسگیر و جنگلهای افسونگر شما را به خود فرامیخوانند؛ آسمان پر از ابرهای زیباست یا گاهی اوقات میتوانید شفق قطبی را هم مشاهده کنید. هر چند که از دل قهرمان خبر ندارید، اما قلب خودتان بی گمان از دیدن این مناظر بیشتر خواهد زد.
متاسفانه زوایای فنی بازی به اندازه زوایای هنری آن صیقل خورده نیست. بزرگترین مشکل بازی، مسیریابی آن است. سگ شما که خیلی خوب میتواند گنج ها را پیدا کند، حس مسیریابی درست و حسابی ندارد. مسیریابی برای انسانها هم مشکل است، مثلا وقتی با یک همراه سفر می کنید، انتظار دارید کنار شما راه برود، اما همراهتان سر هر دست اندازی که در مسیر باشد، گیر میکند و این مشکلات میتواند زود از امتیاز تجربهتان کم کند.
این مشکلات فنی آنقدر میشود که حتی کاراکترهای خودکار هم نمیتوانند مسیر خود را پیدا کنند. در مینیگیمها ممکن است با کاهش سرعت بازی مواجه شوید و فریمها کمتر شوند.
بخش نبردها نیز با مشکلات خاص خود دست و پنجه نرم میکند. در فیبل۲، سه قابلیت اصلی شما به ۳ دکمه مختلف وصل بود. نبرد زمینی، جادو و نبرد از راه دور و کافی بود تا آن دکمه را گرفته و نتیجه را مشاهده میکردید. قبلا حتی در فیبل میشد انتخاب کرد که از چه سلاحی استفاده کنید که این هم حذف شده است. به این ترتیب میتوان از همه حرکات استفاده کرد و دیگر برای بهتر شدن در حملات از راه دور، نیازی نیست که به طور تخصصی به یک فعالیت بپردازید. هر چند اگر نخواهید همه قدرتهای خود را استفاده کنید، میتوانید از یکی دوتای آنها دست بکشید. از همین جا بگوییم که جادو زور خیلی زیادی در بازی دارد و برای نابودی دشمن، بهترین وسیله است. دشمنان معمولا گروه گروه به شما حمله میکنند و با یک طلسم میتوان به خوبی همه شان را از پای درآورد.
هرچند که جادو بسیار موثر است، اما بالاخره کسل کننده میشود. همچنین وقتی بین حملههای مختلف حرکت میکنید، یک تاخیر عجیب و غریب در بازی وجود دارد و به این ترتیب نمیتوانید دستورغذای متنوعی برای کشتن دشمنان آماده کنید. فیبل ۳ هر چند که نقاط ضعفی دارد، اما بزرگترین نقطه ضعفش، فیبل ۲ است. بازی بسیار شبیه به فیبل ۲ طراحی شده است و نمیتواند هویت منحصربه فردی داشته باشد. بهبودهای کوچکی که اینجا و آنجا انجام شده، خیلی نمیتوانند تاثیر مثبتی داشته باشند، بنابراین ممکن است این بازی لذتبخش برای بسیاری یک دژاووی طولانی باشد.این بازی برای دو پلتفرم PC و X۳۶۰ ساخته شده که در این زمان فقط نسخه کنسولی آن عرضه شده است . طبق گفتههای سازندگان , نسخه ی PC این بازی هنوز برای کامل شدن نیاز به وقت بیشتر دارد .
کد مطلب: 16729
آدرس مطلب: https://www.itna.ir/news/16729/بررسی-بازی-جدید-fable-iii