سعید سلیمانی
اگرچه در ضعف عملکرد وزیر ICT و مدیرانش شکی نیست، اما اتکا و استدلال نمایندگان مجلس به این ضعف برای ادغام وزارت ICT با وزارتخانههای راه و مسکن، چندان منطقی بهنظر نمیرسد!
ضعف مدیریت ICT کشور نمیتواند و نباید مبنای تصمیمگیری مجلس و تصویب قانونی باشد که همه ساختارهای این حوزه را تقریبا برای همیشه تغییر خواهد داد و بر آینده مخابرات و فناوری اطلاعات این مملکت بهطور وسیعی تأثیر خواهد گذاشت. لازم است برای واکاوی بیشتر وتأثیرات خوب این ادغام چند سوال مطرح کرد.
۱- با چنین استدلالی که این ادغام ناشی از عملکرد ضعیف مدیران است، آیا نمایندگان مجلس اصل را فدای استثنا نکردهاند؟
۲- اگر اینگونه نیست، یعنی ادغام نه به خاطر ضعف عملکرد مدیران ارشد که برای اصلاح ساختارها اجتنابناپذیر شده است، نمایندگان براساس کدام مطالعه و بررسی دقیق و جامع، به این نتیجه رسیدهاند که ادغام وزارت ICT با راه و مسکن، تنها یا بهترین راهحل جایگزین است؟
۳- به فرض که چنین باشد، یعنی این نوع ادغام بهترین جایگزین برای وضعیت موجود باشد، کدام یک از نمایندگان یا کدام مرکز پژوهشی جزئیات این ساختار جدید را بررسی و مطالعه کرده است؟
۴- زمانی که موضوع انحلال رگولاتوری بالا گرفته بود، به بهانه اینکه قانون جدیدی برای اصلاح ساختار و وظایف وزارت ICT در حال بررسی است، انحلال رگولاتوری را رها کردند و آن همه بحث و جدل را بینتیجه و بیفایده گذاشتند.
۵- ما معمولا از «پایان» شروع میکنیم! به همین خاطر برای نمایندگان محترم مهم نبوده است که بررسی کنند در ساختار جدید، مثلا جایگاه رگولاتوری مخابرات کجاست. نسبتاش با شورای رقابت چگونه است؟ و یکی دو سؤال دیگر از این دست....
۶- استدلال کردهاند که چون مدیران ICT خوب عمل نکردهاند، پس بهتر است که ادغام شوند. آیا نمایندگان محترم به این هم فکر کردهاند که بر این مبنا اگر مثلا معاونت ICT این وزارت جدید، «خوب» عمل کرد، باید دوباره آن را جدا سازند و به وزارت ICT تبدیلش کنند؟
۷- واضح است که معنی اینگونه استدلال کردن و حرفزدن در مورد چرایی ادغام، این است که ما (یعنی نمایندگان) خواستهایم مدیران حوزه ICT را «تنبیه» کنیم؛ اما آیا نمایندگان توجه کردهاند که این تنبیه، نه مجازات مدیران ارشد که در واقع مجازات «همه فعالان و کاربران» حوزه مخابرات کشور است به خاطر ضعف و کمکاری مدیران؟
۸- حتی اگر نمایندگان لازم میدانستند که مدیران را مؤاخذه کنند، آیا راههای دیگری مانند استیضاح در اختیار نداشتند؟ اگر عملکرد وزیر و مدیرانش اینقدر ضعیف است (که هست) آیا لازم نبود که نمایندگان، پیش از این، وزیر و حتی رئیسجمهور را مورد سؤال و مؤاخذه قرار میدادند؟
۹- آیا چنین تصمیمی که عملا به حذف وزیر ICT منجر میشود، به معنی رهاکردن (بخوانید فراری دادن) وی از پاسخگویی در قبال عملکرد گذشتهاش نیست؟ عملکردی آنچنان ضعیف که نمایندگان را اینچنین به تکاپوی ادغام واداشته است. در این میان، تکلیف آن همه بودجه و هزینه و وقت که از جیب مردم رفته است چه میشود؟
۱۰- رئیس مرکز پژوهشهای مجلس گفتهاست که این ادغام به صلاح نیست؛ نویسنده در عین حال که این مرکز را (فعلا) تنها نهادی میداند که میتواند نمایندگان مجلس را از نظر فکری و تحلیلی پشتیبانی کند از رئیس محترم مرکز پژوهشها میپرسد که این مرکز پیش از این چه مطالعه و بررسیای در این زمینه انجام داده؟ آیا «توانسته» نظرات خود را به نمایندگان منتقل کند؟
۱۱- نمایندگان محترم آیا تاکنون نگاهی به برنامهای که وزیر، ابتدای وزارت خود ارائه کرده و بر مبنای آن رأی اطمینان گرفته، انداختهاند؟ در زمان رأی اعتماد دادن چطور؟ آیا برنامه را خوانده بودند؟ در نهایت بهنظر میرسد موج ادغام وزارت ICT هم بهمانند داستان انحلال رگولاتوری بهزودی فروکش میکند و هر نتیجهای که از آن حاصل شود، باز در گیرودار امور روزمره گم خواهد شد. زمان میگذرد؛ بدون آنکه یکبار برای همیشه فکری به حال توسعه ICT کشور بشود.