ويكتور وانگ، فارغالتحصيل دپارتمان كامپيوتر و الكترونيك دانشگاه كورنل در هفت سالگي بينايي خود را از دست داده است. براي او رنگها معنا دارند اما به هيچ وجه نميتوان ايده درستي از رنگها را به نابينايان مادرزادي داد. احتياج، مادر اختراع است؛ پروژه دكتراي وانگ نيازمند بررسي طيفهاي رنگي موجود در نقشههاي هواشناسي بود و همين، سرآغاز تلاش براي تبديل تصوير به صدا شد. در ابتدا مشاور وانگ، نقشهها را به طور شفاهي توضيح ميداد و برخي هم به صورت بريل چاپ ميشد. سادهترين راه حل، از آنجا كه زير و بمي(فركانس) صدا را ميتوان به طور مستقيم به رنگها نسبت داد و تشخيص تغييرات فركانس صدا نيز تا حدودي آسان است، آزمايش صدا در اين طرح بود. يك كد جاوا هم توسط يكي از دانشجويان دانشگاه كورنل نوشته شد كه تصاوير را به صدا ترجمه ميكرد و قادر به تبديل پيكسلهاي رنگي به نتهاي پيانو بود. وانگ به كمك برنامه جديد و با حركت دادن يك قلم نوري بر روي تصوير يك طوطي توانست تغييرات رنگ را به كمك 88 نت مختلف پيانو(از زيرترين نت براي آبي تا پايينترين نت براي قرمز) درك كند. اين نرمافزار قادر به تبديل تصوير به صدا هم ميباشد كه با ارائه مختصات عددي هر نقطه، دادههاي مخصوص آن نقطه را نيز اعلام ميكند. اما تشخيص مرز بين موضوعات يا همان مسئله خشكي و دريا، مشكل ديگري به وجود آورد. سادهترين راه براي مشخص كردن مرزها -يعني رنگ كردن يك طرف با آبي و در مقابل رنگ كردن طرف ديگر با قرمز- بسيار پيچيده است زيرا نياز به حركت مداوم قلم نوري بر روي تصوير و بين هر دو رنگ متوالي دارد. تلاش كنوني وانگ و همكارانش نيز براي توليد نرمافزاري است كه مرزهاي مهم موجود در تصاوير را جدا كند. تشخيص رنگ، طيف گستردهاي از فعاليتها را -از تطبيق رنگ لباس تا كار در بخشهاي امنيتي براي رمز كردن به وسيله رنگ- به روي نابينايان ميگشايد.