اين طرح براي اولين بار توسط آيبيام و در CPUهاي RISC ظاهر شد و مهمترين مشكل ساختارهاي x86 را پشت سر گذاشت؛ عملكرد پردازندههاي x86، ديگر بدون مصرف توان بسيار بالا ممكن نبود. توان از دو جهت قابل بررسي است: اول اين كه قيمت نهايي خود محصول را افزايش ميدهد و دوم اثر جانبي آن يعني حرارت ميباشد. نرخ تغييرات نسبت عملكرد به توانِ پردازندهها در طول زمان به صفر ميل كرده است و از اين پس طبق قانون مور (Moore)، دو برابر كردن عملكرد پردازندهها طي 18 تا 24 ماه، به معناي توليد بيش از حد گرما ميباشد. ممكن است كه اين مشكل در سرورهاي استاندارد، اهميت كمي داشته باشد اما در مورد سرورهاي تيغهاي (Blade servers) و خصوصاً در مورد نوتبوكها نميتوان از آن چشمپوشي نمود. ساختارهاي مذكور با استفاده از دو هسته به سرعت پردازندههاي ساده كنوني دست يافته و توليد حرارت مجموعه آنها تنها به اندازه يكي از اين CPUها ميباشد. اگر از برنامههايي استفاده ميكنيد كه با اين ساختار سازگار ميباشند، از دو پردازنده سريع به جاي يك پردازنده سريعتر و البته گرمتر سود خواهيد برد. اما برنامههايي كه تنها قادر به استفاده از يك هسته ميباشند، در اين ساختار دچار مشكل شده و همين مسئله نياز مبرم به قابليت threading را در برنامههاي كاربردي روشن ميسازد. Threading و استفاده از دو خط اجرايي كمسرعت، در ابتدا كمي آشنا به نظر ميرسد چرا كه اينتل با فناوري Hyper threading به اين هدف دست يافته است ولي تكنولوژي dual-core مقوله متفاوتي ميباشد. در بحث پردازش چندگانه، hyper threading در يك طرف مقوله dual-core قرار دارد. در اين فناوري منابع مورد نياز زيادي ميان خطوط اجرايي (execution pipeline) به اشتراك گذاشته ميشوند. استفاده از دو CPU جداگانه نيز در طرف ديگر جاي داشته كه هيچ منبعي (resource) در آن به اشتراك گذاشته نشده و از همه چيز نسخهبرداري ميشود. فناوري Dual-core در بين اين دو فناوري (و البته نزديكتر به محدوده پردازندههاي چندگانه) قرار دارد. به طور تئوريك ميتوان با قرار دادن هستههاي بيشتر، به سرعتهاي بالا دست يافت و البته وارد محدوده خطرناك مصرف بالاي توان هم نشد. در حالي كه پردازندههاي AMD Opteron بازار سرورها را هدف گرفتهاند، اينتل به كمك پنتيومهاي دو-هستهاي درصدد تصاحب بازار كامپيوترهاي روميزي مخصوص بازي ميباشد. اما در نهايت تمامي بازارها از پردازندههاي دو-هستهاي لبريز خواهند شد. در آخر اينكه اگر ظهور فناوري hyper threading، تا كنون شركتها را به افزودن امكانات مذكور به نرمافزارهاي خود وادار نساخته، ديگر زمان برنامهنويسي براي پردازش موازي فرا رسيده است.