بسیاری از کاربرانی که با جستوجوگر گوگل سر و کار دارند، با لوگوهای مناسبتی گوگل آشنا هستند.
به گزارش ایتنا، گوگل به مناسبت فرا رسیدن سالروز برخی رویدادهای مهم، لوگوی صفحه اول خود را به شیوهای جالب دستکاری میکند.
در این خصوص، غول جستوجو اغلب به موضوعاتی همچون سالروز تولد یا مرگ بزرگان علم و ادب و هنر، و یا سالروز اکتشافات مهم میپردازد ولی در ۹ دسامبر (۱۹ آبان) گوگل با تغییر لوگوی خود یاد و خاطره یک سگ به نام «هاچیکو» را زنده کرد.
در واقع وفاداری این سگ باعث شده که گوگل ۸۹ سال پس از زادروز تولدش به سراغ آن برود.
هاچیکو سگ معروفی است که زندگی آن به افسانهای به یادماندنی تبدیل شده است.
به گفته ویکی پدیا، ارتباط صمیمانه این سگ با پروفسور شابر اوئنو و سپس وفاداری بیحدش به او، باعث شد تا وی به عنوان اسطوره وفاداری در ژاپن شناخته شود.
این سگ سفید نر در ۱۰ نوامبر سال ۱۹۲۳ در اوداته ژاپن به دنیا آمد.
زمانی که هاچیکو دو ماه داشت به وسیله قطار اوداته به توکیو فرستاده شد و زمانی که به ایستگاه شیبوئی رسید، قفس حمل آن از روی باربر به پایین افتاد و آدرسی که قرار بود هاچیکو به آنجا برود گم شد.
هاچیکو از قفس بیرون آمد و تنها در ایستگاه به این سو و آن سو میرفت.
در همین زمان یکی از مسافران، هاچیکو را پیدا کرده و با خود به منزل برد و به نگهداری از او پرداخت.
این فرد پروفسور دانشگاه توکیو دکتر شابرو اوئنو بود.
پروفسور به قدری به این سگ دلبسته میشود که بیشتر وقت خود را به نگهداری از آن اختصاص میدهد.
منزل پروفسور در حومه شهر توکیو قرار داشت و وی هر روز برای رفتن به دانشگاه به ایستگاه قطار شیبوئی میرفت و ساعت ۴ بر میگشت.
هاچیکو یک روز به دنبال پروفسور به ایستگاه می آید و هرچه شابرو از او میخواهد که به خانه برگردد هاچیکو نمیرود و وی مجبور میشود که خود، هاچیکو را به منزل برساند.
در آن روز پروفسور از قطار جا ماند.
چندی بعد در زمان بازگشت از دانشگاه با تعجب میبیند هاچیکو روبروی در ورودی ایستگاه به انتظارش نشسته است، و این دو با هم به خانه بر میگردند.
از آن تاریخ به بعد هر روز هاچیکو و پروفسور، با هم به ایستگاه قطار میرفتند و ساعت ۴ هاچیکو جلوی در ایستگاه منتظر بازگشت او میماند.
تمام فروشندگان و حتی مسافران، هاچیکو را میشناختند و با تعجب به این رابطه دوستانه نگاه میکردند.
در سال ۱۹۲۵ دکتر شابرو اوئنو در سر کلاس درس بر اثر سکته قلبی از دنیا میرود، آن روز هاچیکو که ۱۸ ماه داشت تا شب روبروی در ایستگاه به انتظار صاحبش مینشیند و خانواده پرفسور به دنبالش آمده و به خانه میبرندش اما روز بعد نیز مثل گذشته هاچیکو به ایستگاه رفته و منتظر بازگشت صاحبش ماند.
هربار که خانواده پرفسور جلوی رفتنش را میگرفتند هاچیکو فرار میکرد و به هر طریقی بود خود را رأس ساعت ۴ به ایستگاه میرساند.
این رفتار هاچیکو خبرنگاران و افراد زیادی را به ایستگاه شیبوئی کشاند، و در روزنامهها اخبار زیادی دربارۀ او نوشته شد.
هاچیکو خانواده پروفسور را ترک کرد و شبها در زیر قطار فرسودهای میخوابید.
فروشندگان و مسافران برایش غذا میآوردند و او ۹ سال هر بعد از ظهر روبروی در ایستگاه منتظر بازگشت صاحب عزیزش میماند و در هیچ شرایطی از این انتظار دلسرد نشد و تا زمان مرگش در مارس ۱۹۳۴ در سن ۱۱ سال و ۴ ماهگی منتظر صاحب مورد علاقهاش باقی ماند.
وفاداری هاچیکو در سراسر ژاپن پیچید و در سال ۱۹۳۵ تندیس یادبود وفاداری و عشق، روبروی در ایستگاه قطار شیبوئی از او ساخته شد.
تا امروز تندیس برنزی هاچیکو همچنان در ایستگاه شیبوئی منتظر بازگشت پروفسور است.