چهرهها از مسئولان گرفته تا مشهوران، عضوی از لشكر نسبتا پرشمار توئیتریها در ایران هستند و اصولگرا و اصلاحطلب، در توئیتکردن دیدگاههایشان از هم سبقت میگیرند. طنز تلخ ماجرا این است که بسیاری از چهرههای رسمی کشور در توئیتر حضور دارند اما این پیامرسان همچنان در کشور ما فیلتر است. سؤال اینجاست که چه کسی از فیلترینگ توئیتر سود میبرد؟
توئیتر در عصر حاضر، نقش و تأثیر بسزایی در تحولات دارد چراکه پیام را در کوتاهترین حجم و زمان ممکن به مخاطب میرساند و تکثیر و بازنشر آن برای انسانِ خسته و بیحوصله امروز فقط با یک کلیک امکانپذیر است. توئیت در روزگار ما، ابزار مهمی برای پیشبرد اهداف دیپلماتیک است. گواه داخلی این ادعا، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه است که هر از گاهی مواضع خود را توئیت میکند یا به مناسبتهای مختلف، پیامی را به مخاطبان عام یا خاص میرساند.
اما فیلتربودن توئیتر در کشور ما باعث شده است که از یک بستر کاملا رایگان و مؤثر برای دفاع از مواضع خود و انتشار دیدگاههایمان در جهان بهسادگی محروم باشیم و در اقدامی عبث، توئیتهای مخالفانمان را در رسانههای داخلی خود پاسخ دهیم. این کار فقط مصرف داخلی دارد و نوعی مانور بیفایده است و درست مانند کار کسی است که در خیابان با دیگری درگیر میشود و بهجای آنکه پاسخ او را بدهد، داخل خانه خود میرود و شروع به ناسزاگفتن میکند. دشمن بیرونی صدای او را نمیشنود و او درواقع به خودش ناسزا میدهد!
نمونه نزدیک چنین ماجرایی، اظهارات گاه و بیگاه قلدرمآبانه و متوهمانه عادل الجبیر، وزیر خارجه جوان عربستان علیه ایران است که از قضا چهره محبوبی در دنیا به شمار نمیرود اما در کمال شگفتی میبینیم که در توئیتر نزدیک به یک میلیون دنبالکننده دارد و این عدد به صورت تصاعدی افزایش مییابد؛ یا مثلا چهرهای مثل دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواهان در آمریکا که هر چند روز، یک توئیت علیه ایران منتشر میکند، بیش از ١٠ میلیون دنبالکننده دارد. این در حالی است که اغلب مردم ما اخبار مربوط به توئیتهای این افراد را میخوانند اما دستشان برای پاسخگویی بسته است.
در چنین شرایطی، ما حتی یک اقدام منفعلانه هم نمیتوانیم علیه دشمنانمان داشته باشیم و لااقل پاسخ آنها را بدهیم، چه برسد به اینکه بخواهیم یک دیپلماسی عمومی فعال را دنبال کنیم و آرای خود را در جهان، بسط دهیم؛ اما عربستان بهراحتی با تبلیغات گسترده خود و احتمالا با علم به اینکه ایرانیان نمیتوانند در توییتر حضور داشته باشند، جهان عرب را از طریق همین ابزار ساده اما ممنوع – برای ما ایرانیان - علیه ما تحریک میکند و بهتنهایی توانسته با ایجاد یک موج هماهنگ در توئیتر، موجی از اعتراضها را علیه ایران به راه بيندازد؛ بهگونهایکه بسیاری از تحلیلگران داخلی معتقدند بهشدت موفق عمل کرده است.
سعودیها با سرمایهگذاری گسترده در فضای سایبر، عملیات روانی خود را با تکیه بر شبکههای اجتماعی و ایجاد موجهای خبری متکی بر این ظرفیت جهانی در دستور کار قرار دادهاند و شواهد نشان میدهد که در اجماعسازی و تحریک افکار عمومی لااقل جهان عرب، کم موفق نبودهاند.
اما بر چه اساس میگوییم عربستان یا سایر مخالفان ما از ظرفیت بالای توییتر در حال بهرهبرداری هستند؟ بد نیست این آمار را مرور کنید: توئیتر ماهانه ٣١٠ میلیون کاربر فعال دارد درحالیکه ١,٣ بیلیون اکانت در آن هست. از این تعداد ٥٥٠ میلیون نفر حداقل یک توئیت را داشتهاند. این پیامرسان، ماهانه ٥٠٠ میلیون بازدید کننده غیرعضو دارد یعنی کسانی که در آن عضو نیستند ولی از آن بازدید میکنند.
بعضی شخصیتها در توییتر بیش از جمعیت ایران یعنی ٨٥ میلیون دنبالکننده دارند. ٨٣ درصد از رهبران دنیا در توئیتر اکانت فعال دارند. روزانه ٥٠٠ میلیون توییت در آن ارسال میشود. در تأثیر و گستردگی آن همین بس که فقط در فینال جام جهانی، در یک دقیقه ٦١٨هزارو ٧٢٥ توییت ارسال شد. روزانه در توئیتر نزدیک به دو میلیارد جستوجو انجام میشود، روزانه ۲۵۰ میلیون بازدید دارد یعنی شاید ۱۸۰برابر یک سایت داخلی نسبتا پربازدید مثل تابناک.
حالا حساب کنید بهتنهایی چه تأثیری در دنیا دارد و کسانی که در این قبیل شبکهها فعال هستند چه سودی میکنند. با توجه به همه آنچه بیان شد و با تأکید بر لزوم درک این واقعیت که چه بخواهیم و چه نخواهیم هشتگها، فرمانروایان افکار عمومی در جهان امروز هستند، به نظر میرسد که صدور انقلاب اسلامی و مفاهیم بلند آن ازیکسو و برخورد فعال یا حتی منفعلانه با تهدیدات خارجی و اقناع جامعه جهانی در این عرصه پرهیاهوی اسلامهراسی و ایرانهراسی، با فیلترینگ و اعمال محدودیت، نسبتی ندارد و بیتردید نیازمند تجدید نظری اساسی در سیاستگذاریهای مربوط به فیلترینگ ابزارهای پیامرسان بهویژه توییتر در کشور هستیم؛ البته تا بیش از این دیر نشده!
متاسفانه مسئولان فیلترینگ تمام شبکه های اجتماعی غیر ایرانی را ابزار جاسوسی و دستگاه تبلیغاتی و کاربران ایرانی را افرادی غیر قابل اطمینان میدونند که باید محدود و کنترل بشن. اما اشتباه میکنند. خدمت این افراد باید عرض کنم که:
1- این شبکه ها خودشون محتوا تولید نمیکنند و این کاربرها هستند که محتوای مورد نظرشون رو تولید میکنند و با محروم کردن مردم از این شبکه ها فقط دیگران هستند که هر محتوایی بخوان تولید میکنند و مانند سعودی ها و وهابی ها در غیاب ایرانی ها تا بتونن جولان میدن و بر علیه ما مطلب منتشر میکنند و دروغپراکنی میکنند و این عملشون بی جواب میمونه.
2- مردم اطلاعات محرمانه خاصی اونجا منتشر نمیکنند که اقایون بخوان نگران جاسوسی صاحبان این شبکه ها باشند و اصولا مگر مردم عادی به اطلاعات محرمانه و طبقه بندی شده دسترسی دارند که بخوان اونجا منتشر کنند؟
3- مردم ایران گلایه ها و انتقاداتی دارند اما هرگز خودی را به بیگانه نمیفروشند و باید بهشون اطمینان کرد. نه این که اونها رو دائم محدود و محدوتر کرد. اتفاقا همین محدودیت های بی مورد و آزاردهنده است که این انتقادات رو بر انگیخته و با رفع آنها یکی از مهمترین عوامل نارضایتی که منجر به بروز این انتقادات شده از بین میره.