ایتنا - پلتفرمی که کاربرانش را تنها به سخن گفتن وامیدارد، شاید آخرین تریبونی باشد برای شنیده شدن صداهایی بعضا در حال انقراض که یا فراموش شده یا به تمسخر گرفته شدهاند.
در اینجا خبری از بازیگرانی که تلاششان برای صحبت کردن به یک گویش یا زبان محلی گاه به کاریکاتور و یا تمسخر کردن میل میکند نیست. هر کس با زبان و گویش خود به صحنه میآید و دیگران به او گوش میسپارند.
البته در این میان کلماتی هم شنیده میشوند که انگار در ادای یک لهجه غیرفارسی گیر افتادهاند!
به گزارش ایتنا از ایسنا، فضای روایتشده، قصه نرمافزار کلابهاوس است که حالا چندماهی است در تلفن همراه بسیاری از ایرانیان جا خوش کرده؛ پلتفرمی که آدمها را با سخن گفتن به جامعه مجازی میآورد، برخلاف غالب آنچه تا کنون در فضای شبکههای اجتماعی دیدهایم.
شاید شما هم همانند بسیاری از افراد با شنیدن نام «کلابهاوس» به یاد کلماتی چون «روم»، «انتخابات» و ... بیفتید اما انگار در این هیاهو سخن گفتن و میراثی را که از آن برایمان به جا میماند، از خاطر بردهایم.
با این حال اما چندی پیش بود که یوسف سعادت، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی در نگاهی تازه به این ماجرا نوشت: «یکی از سودمندیهای زبانشناختی و لذتهای کلابهاوس هم اینه که حین انجام بعضی از کارها میشه توش پای صحبت آدمهایی بشینی که دارن با زبانهای مختلف مملکت و با لهجههای متنوع حرف میزنند.»
از آنچه امروزه آدمها با کلابهاوس به یاد آن میافتند تا این نگاه شاید تفاوت «چه شنیدن» تا «چگونه شنیدن» است، یا «چه گفتن» تا «چگونه گفتن».
کاربران کلابهاوس ساعتها از یک اتاق (روم) به اتاقی دیگر میدوند، بیآنکه متوجه محصول مواجهه با این تفاوت باشند؛ منظور از تفاوت چگونگی بیان و ادای کلمات است.
سالها در صفحههای اجتماعی پرسه زدیم و متنهای تکراری خواندیم، بیآنکه در میان به اشتراک گذاشتن شعری از فردوسی، مولانا، مشیری، «سایه»، شاملو، فروغ و ... توسط یک ایرانی از بلوچستان تا گیلان تفاوتی باشد. سالها با پنجرههای بسته بر روی صدها یا شاید هزاران تنوع گویشی در سراسر کشور همه کلمات را با یک صدا در دنیای مجازی خواندیم، حالا اما پلتفرمی در دستمان قرار گرفته و تریبونی شده است برای شنیدن همه آنچه تا کنون شاید کمتر شنیده شده یا شنیده نشده اما همچنان انگار به آنچه در این بلوا به جا میماند توجهی نمیشود.
شاید چون آمار بورس و نرخ طلا، دلار و یورو و موارد اینچنینی را پیگیری میکنیم و از آمار زبانها و گویشهایی که آرامآرام از صحنه کنار و از بین میروند بیخبریم.
این شاید امروزه به اندازه آمارهای مربوط به نرخ ارز و سکه برای افراد اهمیت نداشته باشد اما بنا بر آمارها، بیش از هفتهزار زبان در جهان ثبت شده که تخمین فعلی نشان میدهد تا صد سال دیگر حداقل نیمی از این زبانها منقرض خواهند شد. گفته میشود که از سال ۱۹۶۰ تا حالا ۲۸ خانواده زبانی منقرض شدهاند. در ایران نیز بسیاری از زبانهای محلی در خطر انقراض هستند و به گفته پژوهشگران آنچه در این انقراض اهمیت دارد تعداد فعلی گویشوران، روند افزایشی یا کاهشی گویشوران، سن و سال گویشوران و تعداد بچههایی که زبان را از کودکی یاد میگیرند و ... است.
با این همه آیا تا کنون کسی به این اندیشیده است که عوامل موثر بر ترک گویشها توسط گویشوران (برای مثال بهگفته برخی پژوهشگران بعضی برنامههای صداوسیما سبب تمسخر و احساس خجالت در گویشوران و نهایتا صحبت نکردن به آن گویشها شده) موجب شده تا چند نفر در فضایی مثل کلابهاوس که غنیمت فرصتی است برای پا به عرصه گذاشتن گویشها، از هراس تمسخر سخن نگفتهاند؟ آیا اصلا کسی تا کنون به این اندیشیده است که شاید گویش متفاوتی که برای نخستینبار توسط یک کاربر در کلابهاوس میشنویم از بازماندههای یک نسل در حال انقراض باشد؟