نظریههای کیهانشناسی به طرز شگفتانگیزی با نگاه فلسفی ما نسبت به گیتی در هم تنیدهاند. اگر روزی مشخص شود که تمام عالم، با صدها و بلکه هزاران میلیارد کهکشان موجود در آن، خود درون یک سیاهچاله عظیم قرار گرفته است، اگر روزی دریابیم که سراسر کیهان یک هولوگرام عظیم است، بیتردید در تصور خود از ماهیت جهان هستی تجدیدنظر خواهیم کرد.
به گزارش ایتنا و به نقل از دویچه وله، اگر شواهد علمی مشخص کنند که پیش از بیگبنگ، جهان یا جهانهای دیگری وجود داشتهاند و پس از جهان ما نیز، جهانهای دیگری به وجود خواهند آمد، تغییر شگرفی در احساس و ادراک ما نسبت به جهانی که در آن زندگی میکنیم به وجود خواهد آمد.
فراتر از اینها اگر روزی شواهدی پیدا شود که نشان دهد سراسر کیهان، شبیهسازی عظیمی از واقعیت است و هر آنچه که در عالم وجود دارد، درون یک ماتریکس میگذرد، در آن صورت تردیدها و بحثهای بسیاری بر سر مفاهیمی چون "واقعیت" و "اراده آزاد" به وجود میآید.
این عبارات و حدسها و تخمینها هرچند به ظاهر شبیه به داستانها و فیلمهای علمی-تخیلی به نظر میرسند، اما بد نیست بدانیم که کیهانشناسان بسیاری واقعا با اینگونه مفاهیم سر و کار دارند؛ مفاهیمی که با درک و شناخت و عقل سلیم و برداشت ما از واقعیت چندان جور نیستند و چه بسا گاهی حتی غیرمنطقی هم به نظر میرسند.
اما چنین چیزی در کیهانشناسی بسیار رایج است. شاید بتوان اینطور گفت که هیچکسی به معنی واقعی کلمه نمیتواند مفاهیمی چون تکینگی، بینهایت، یا اتساع زمان را که نسبیت اینشتین از آن سخن میگوید به درستی درک کند. این که زمان برای یک ناظر کندتر از ناظر دیگر میگذرد، هیچ تناسبی با درک ما از واقعیت روزمره ندارد.
اما مساله بر سر این است که این مفاهیمِ به ظاهر عجیب و جادویی، خصیصه یا اصطلاحا فیچرهای فیزیکی گیتی ما هستند؛ حتی اگر که با خرد و منطقمان سازگار نباشند.
از این رو، بسیاری از کیهانشناسان با مفاهیمی سر و کار دارند که نه تنها علمی، بلکه فلسفی نیز به شمار میروند. الکساندر فریدمان، یکی از مشهورترین و بزرگترین کیهانشناسان قرن بیستم، در سال ۱۹۲۳ کتابی به زبان روسی با عنوان "گیتی به مثابه فضا و زمان" منتشر کرده بود.
او جایی در کتاب خود مینویسد، پیدایش عالم و فشرده شدن آن در یک نقطه هیچ و تولد مجدد عالم، و تکرار این چرخه، "ناخواسته، افسانه هندی تناسخ را به یاد میآورد."
جهان ما چقدر بزرگ است؟
بر اساس آخرین یافتههای کیهانشناسی، جهان ما آغازی داشته و حدود ۱۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون سال پیش، چیزی حدود ۴۳۶,۱۱۷,۰۷۶,۶۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ثانیه قبل متولد شده و پس از طی مراحل پیچیدهای، شروع به انبساط کرده است.
بسیاری از کیهانشناسان امروز بر این باورند که عالم ما در جریان رخدادی به نام مِهبانگ، از هیچ پدیدار شده است و اگر در زمان به عقب برویم، به روزی میرسیم که دیروز ندارد.
اما به راستی جهان ما تا کجا امتداد دارد؟ اگر راهی فضا شویم و به مسیر خود ادامه دهیم، آیا در نهایت مانند "ترومن" در فیلم "نمایش ترومن" به مرز و دیوار نهایی برخورد خواهیم کرد و میتوانیم به دیوار انتهایی جهان مشت بکوبیم؟
واقعیت این است که هنوز هیچکس نمیداند که هستی چقدر بزرگ است و آن چه میدانیم تنها تخمین و برآوردی از عالم قابل مشاهده است.
ما حتی تعداد کهکشانهای عالم را نیز با قطعیت نمیدانیم. بر اساس برآوردها احتمالا چیزی بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد کهکشان در عالم وجود دارد که هر کدام از آنها صدها میلیارد ستاره دارند. اما این برآوردها قطعی نیستند و به گمان برخی کیهانشناسان، تعداد کهکشانهای عالم به مراتب بیش از اینها و چه بسا حدود دو تریلیون، و یا حتی تا از این هم بیشتر ۱۰ تریلیون، باشد.
کهکشان ما یعنی راهشیری، با تمام عظمت آن، خود درون یک ساختار عظیم قرار گرفته که "ابرخوشه لانیاکیا" نام دارد؛ ابرخوشهای شامل ۱۰۰ هزار کهکشان که در وسعتی به اندازه ۵۲۰ میلیون سال نوری کشیده شده است. از اینها گذشته، بزرگترین ساختار شناختهشده عالم ساختاری است به نام "دیوار بزرگ هرکول-کورونا بوریلیس" (Her–CrB GW) که تا ۱۰ میلیارد سال نوری پهن و کشیده شده است.
نقطه سرد تابش زمینه کیهانی
هرچند مدل استاندارد کیهانی با تقریب نسبتا خوبی از پس تبیین و توضیح رفتار و چیستی کیهان برمیآید، اما هنوز ناهنجاریهای بسیاری در شناخت ما از گیتی وجود دارد.
یکی از این ناهنجاریها وجود حفره بسیار بسیار عظیمی به قطر ۱.۸ میلیارد سال نوری است که در فاصله دستکم ۳ تا ۱۰ میلیارد سال نوری از کهکشان ما واقع شده است.
اگرچه در سراسر عالم حفرههایی از این دست وجود دارند، اما این حفره عظیم چیزی در حدود ۱۰۰۰ برابر از بزرگترین حفرههای موجود در گیتی بزرگتر است و مدل استاندارد کیهانشناسی امروز هنوز نتوانسته توضیحی نهایی و جامع برای آن ارائه کند.
نقطه سرد تابش زمینه کیهانی به طور باورنکردنی، به میزان ۷۰ میکروکلوین از میانگین دمای تابش زمینه کیهانی (۲.۷ کلوین) سردتر است و از این رو دانشمندان از سالها پیش تلاش کردهاند توضیحی برای آن پیدا کنند.
حتی برخی از دانشمندان این فرضیه را طرح کردهاند که این حفره واقع در نیمه جنوبی آسمان، ممکن است در اثر کشش گرانشی جهانهای دیگر ایجاد شده باشد؛ فرضیهای که در حال حاضر و با دانش امروزی نه توان اثبات آن وجود دارد و نه رد آن.
به گمان برخی از کیهانشناسان، این امکان وجود دارد که دیوار به دیوار جهان ما جهان دیگری به جهان ما برخورد کرده باشد.
آیا ما درون یک هولوگرام عظیم کیهانی زندگی میکنیم؟
همانگونه که دیدیم، دانشمندان برای توضیح ناهنجاریهای موجود در تابش زمینه کیهانی، ایدههای مختلفی را طرح کردهاند. یکی از این ایدهها کیهان هولوگرافیک (holographic universe) نام دارد.
این ایده که بر اساس آن، سراسر گیتی ما و تمام اطلاعاتی که واقعیت سه بعدی ما (و همچنین یک بعد زمان) را تشکیل میدهند، بر روی مرزهای یک سطح دو بعدی واقع شده است، نخستین بار در دهه ۱۹۹۰ میلادی طرح شد.
بر این اساس، همه آنچه که در عالم سهبُعدی میبینیم و درک میکنیم از یک میدان دوبُعدی ناشی شده است. به عبارت دیگر، از چیزی شبیه به هولوگرامهای عادی که یک تصویر سهبعدی را در یک سطح دو بعدی رمزگذاری میکنند. به بیان ساده چیزی مانند هولوگرامهایی که در کارتهای اعتباری وجود دارد.
ایده هولوگرام در عین سادگی بسیار عمیق است: ما میتوانیم یک "نقشه نوری" سهبعدی از هر جسمی را بر روی یک سطح دو بعدی رمزگذاری کنیم و تمام اطلاعات آن را در یک بعد کمتر حفظ کنیم.
از این رو، آیا ممکن است تمام جهان ما یک هولوگرام عظیم کدگذاریشده باشد؟ پاسخ به این پرسش به سادگی بله یا خیر نیست. در واقع نظریهپردازان نمیگویند که ما اینک درون یک هولوگرام دوبعدی زندگی میکنیم، بلکه این احتمال را طرح میکنند که جهان سهبعدی امروز ما ممکن است از دل یک هولوگرام دوبعدی در آمده باشد.