ایتنا - روند بزرگ شدن مغز در طول زمان با ظهور انسانهای مدرن وارونه شد. جمجمههای مردان و زنان امروزی به طور متوسط ۱۲.۷ درصد کوچکتر از جمجمه هوموساپینسهایی است که در آخرین عصر یخبندان زندگی میکردند.
مغز انسانها درحال کوچک شدن است؟
18 شهريور 1403 ساعت 4:17
ایتنا - روند بزرگ شدن مغز در طول زمان با ظهور انسانهای مدرن وارونه شد. جمجمههای مردان و زنان امروزی به طور متوسط ۱۲.۷ درصد کوچکتر از جمجمه هوموساپینسهایی است که در آخرین عصر یخبندان زندگی میکردند.
مغز انسان مدرن حدود ۱۳ درصد از مغز انسانهای خردمندی (هوموساپینس) که حدود صد هزار سال پیش زندگی میکردند، کوچکتر است. دلیل این موضوع هنوز برای پژوهشگران یک معماست.
به طور سنتی، اعتقاد بر این است که «مغز بزرگ» ما آن چیزی است که گونه ما را از سایر حیوانات متمایز میکند. ظرفیت ما برای تفکر و نوآوری به ما اجازه داد تا هنر را خلق کنیم، چرخ را اختراع کنیم و حتی بر روی ماه فرود آییم.
بدون شک، در مقایسه با سایر حیوانات هماندازه، مغز ما بسیار بزرگ است. مغز انسان در شش میلیون سال گذشته، یعنی از زمان آخرین جد مشترک ما با شامپانزهها، تقریباً چهار برابر بزرگتر شده است. با این حال، مطالعات نشان میدهد که این روند بزرگ شدن مغز در هوموساپینس یا همان انسان خردمند، معکوس شده است. در گونه ما، اندازه متوسط مغز در طول ۱۰۰ هزار سال گذشته کوچک شده است.
برای مثال، در یک مطالعه اخیر در سال ۲۰۲۳، ایان تاترسال، دیرین انسانشناس و مدیر بازنشسته موزه تاریخ طبیعی آمریکا در نیویورک، حجم جمجمه انسانهای اولیه را در طول زمان ردیابی کرد. او مطالعه خود را از قدیمیترین گونه شناخته شده شروع کرد و با انسانهای مدرن پایان داد.
او دریافت که بزرگ شدن سریع مغز به طور مستقل در گونههای مختلف انسانتباران و در زمانهای مختلف در آسیا، اروپا و آفریقا رخ داده است. گونههایی که مغزشان در طول زمان رشد کرده است شامل جنوبیکپی عفاری، انسان راست قامت، انسان هایدلبرگی و انسان نئاندرتال هستند.
با این حال، روند بزرگ شدن مغز در طول زمان با ظهور انسانهای مدرن وارونه شد. جمجمههای مردان و زنان امروزی به طور متوسط ۱۲.۷ درصد کوچکتر از جمجمه هوموساپینسهایی است که در آخرین عصر یخبندان زندگی میکردند.
تاترسال میگوید: «ما جمجمههای بسیار عجیبی داریم، بنابراین انسانهای اولیه بسیار راحت شناخته میشوند و اولین آنها مغزهای بسیار بزرگی داشتهاند».
یافتههای تاترسال با یافتههای دیگران مطابقت دارد. برای مثال، در سال ۱۹۳۴، گرهارد فون بونین، دانشمند آلمانیتبار وابسته به دانشگاه شیکاگو در ایلینوی، نوشت که «نشانه قطعی از کوچک شدن مغز انسان حداقل در اروپا در ده هزار یا بیست هزار سال گذشته وجود دارد».
اما چگونه میتوانیم این کاهش چشمگیر را توضیح دهیم؟ تاترسال پیشنهاد میکند که کوچک شدن اندازه مغز از حدود صدهزار سال پیش آغاز شده است که با دورهای مطابقت دارد که در آن انسانها از یک سبک تفکر شهودیتر به چیزی تغییر روش دادند که او آن را «پردازش اطلاعات نمادین» مینامد. یعنی برای درک بهتر محیط اطراف خود به روشی انتزاعیتر فکر کردند.
به گفته تاترسال «این زمانی بود که انسانها شروع به تولید مصنوعات نمادین و حکاکیهایی با تصاویر هندسی معنادار کردند».
تاترسال معتقد است کاتالیزوری که باعث این تغییر در سبک تفکر شد، اختراع خود به خود زبان بود. این امر منجر به بازسازی مسیرهای عصبی مغز به روش متابولیکی کارآمدتری شد و به انسانها اجازه داد تا بازدهی بیشتری داشته باشند.
به عبارت دیگر، از آنجایی که مغزهای کوچکتر و بهتر سازمانیافته توانستند محاسبات پیچیدهتری انجام دهند، مغزهای بزرگتر و پرهزینه از نظر متابولیکی به سادگی غیرضروری شدند.
تاترسال میگوید: «به نظر من، احتمالا اجداد ما اطلاعات را به نوعی با نیروی خام پردازش میکردند و هوش در این زمینه با اندازه مغز مقیاسبندی میشد. بنابراین هرچه مغز شما بزرگتر میبود، بیشتر از آن بهرهمند میشدید».
«اما شیوه تفکر ما متفاوت است. ما دنیای اطراف خود را با واژگانی از نمادهای انتزاعی تجزیه میکنیم و این نمادها را برای پرسیدن سوالاتی مانند «چه میشد اگر؟» دوباره کنار هم قرار میدهیم».
«این نوع تفکر نمادین باید مجموعهای بسیار پیچیدهتر از اتصالات درون مغز را نسبت به گذشته نیاز داشته باشد. به نظر من این است که داشتن این اتصالات اضافی به مغز اجازه داد تا انرژی را به طور کارآمدتری مصرف کند».
با این حال، برخی دیگر از دیرینشناسان استدلال میکنند سابقه فسیلی نشان میدهد که مغزها دیرتر از آن چیزی که تاترسال پیشنهاد میکند شروع به کوچک شدن کردهاند. به این معنی که این تغییر نمیتواند به زبان مرتبط باشد. تاریخی که تاترسال برای اکتساب زبان تعیین میکند (صدهزار سال پیش) نیز مورد اختلاف است.
جف مورگان استیبل، پژوهشگر علوم شناختی از موزه تاریخ طبیعی در کالیفرنیا میگوید: «من این نظریه را دوست دارم، فکر میکنم واقعاً درخشان است».
«اما ما دادههایی ندیدهایم که نشان دهد کوچک شدن مغز به صدهزار سال پیش برمیگردد و منجر به روند معکوس اندازه مغز و بزرگ شدن دوباره آن نشده است. اما بعد از آن اندازه مغز دوباره شروع به رشد کرد، بنابراین دادهها هنوز با این فرضیه مطابقت ندارند».
استیبل معتقد است که تغییرات اقلیمی و نه زبان میتواند مغزهای کوچکتر ما را توضیح دهد. در مطالعهای در سال ۲۰۲۳، او جمجمههای ۲۹۸ هوموساپینس را در پنجاه هزار سال گذشته تحلیل کرد. او دریافت که مغز انسانها در حدود ۱۷هزار سال گذشته - از پایان آخرین عصر یخبندان - در حال کوچک شدن بوده است. هنگامی که او با دقت سابقه تغییرات اقلیمی را بررسی کرد، دریافت که کاهش اندازه مغز با دورههای گرمایش اقلیمی همبستگی دارد.
استیبل میگوید: «آنچه ما دیدیم این بود که هر چه آب و هوا گرمتر باشد، اندازه مغز انسان کوچکتر است و هر چه آب و هوا سردتر باشد، مغز بزرگتر است».
مغزهای کوچکتر ممکن است به انسانها اجازه داده باشد که سریعتر خنک شوند. به خوبی شناخته شده است که انسانها در آب و هوای گرم بدنهای لاغرتر و بلندتری را برای از دست دادن بیشینه گرما تکامل دادهاند. ممکن است مغزهای ما نیز به شیوهای مشابه تکامل یافته باشد.
استیبل میگوید: «امروزه اگر هوا گرم شد میتوانیم تیشرت بپوشیم، در استخر بپریم یا کولر روشن کنیم، اما ۱۵هزار سال پیش این گزینهها برای ما وجود نداشت».
«مغز بزرگترین مصرفکننده انرژی در بین تمام اندامهاست، زیرا حدود ۲ درصد از جرم بدن ما را تشکیل میدهد اما بیش از ۲۰ درصد انرژی متابولیکی وضعیت استراحت ما را مصرف میکند. بنابراین، اگر مغز مصرفکننده عظیمی از انرژی و گرما باشد، احتمالاً باید با آب و هوا نیز سازگار شود. نظریه ما این است که مغزهای کوچکتر گرما را بهتر از میان میبرند و خروجی گرمای کمتری نیز دارند».
این یافته نشان میدهد که گرم شدن سریع کره زمین امروزه میتواند باعث کوچکتر شدن بیشتر مغز ما شود.
کد مطلب: 80670
آدرس مطلب: https://www.itna.ir/news/80670/مغز-انسان-ها-درحال-کوچک-شدن