از علایم موفقیت یك نشریه تداوم در انتشار آن است. پس جای دارد اگر به صدمین شماره خود برسند جشنی برپا كنند و علاقهمندان را در شادی خود شریك نمایند.
امیرحسین سعیدی نائینی(رئیس پیشین سازمان نظام صنفی رایانهای كشور) ويژهنامه انتشار شماره يكصدم ماهنامه دنیای کامپیوتر و ارتباطات
از علائم موفقیت یك نشریه تداوم در انتشار آن است. پس جای دارد اگر به صدمین شماره خود برسند جشنی برپا كنند و علاقهمندان را در شادی خود شریك نمایند. مدعوین نیز اگر همچون من خوششانس باشند فرصتی مییابند تا مطلبی بنویسند.
ماهنامه دنیای كامپیوتر و ارتباطات به این مهم نائل شد تا صدمین شماره خود را منتشر كند. ضمن عرض تبریك و تهنیت نكاتی چند تقدیم میدارم.
گرچه در این مناسبتها باید رسمی نوشت و قلمبه سلمبه گفت اما چه كنم كه چون نام نشریهای را میشنوم یاد ایام نوجوانی به سراغم میآید. آنگاه كه در مدرسه به اتفاق تنی چند از همكلاسیها نشریهای دیواری تهیه و بر دیوار میچسباندیم.
چقدر دنبال مطلب میرفتیم. چقدر نظرات متفاوت بود. عدهای از همكلاسیها خوششان میآمد، عدهای دیگر ناراحت میشدند. معلم میگفت مدیر ببیند مدیر هر دفعه بر اساس احوالات شخصیه نظری میداد. چقدر چسب و مقوا و ماژیك گران بود. پول جیبیمان كه میرفت هیچی كلی هم باید منت بزرگترها را میكشیدیم كه مابقی مخارج را تامین كنند.
با زحمت و تلاش سعی بر آن داشتیم كه خوانا و خوش خط بنویسیم. اما یكی میگفت چرا حروفتون در یك خط مستقیم نیست. دیگری میگفت چرا اینقدر میان خطوط فاصله است؟
خلاصه بعد از صرف وقت زیاد و تحمل زحمت فراوان و شنیدن گوشه و طعنه از این و آن نه معلم و مدیر راضی بودند بخاطر نوشتن بعضی از نواقص و ایرادات مدرسه و نه پدر و مادر زیرا كه میگفتند بچه جان ما تو را به مدرسه میفرستیم كه سرت را پایین بندازی و درس بخوانی نه آنكه فضول كار دیگران باشی و فرصت درسی را از دست بدهی و آیندهای نامعلوم داشته باشی و ما هم هردفعه كه نشریه تمام میشد و بر دیوار میچسبید توبه میكردیم كه دیگه از این كارها نكنیم. ولی همین كه زمان انتشار شماره بعدی نزدیك میشد و بچهها سراغش را میگرفتند و حتی مدیر و معلم هم برای تذكر برخی نكات نیازشان را نمیتوانستند پنهان كنند یك حسی عجیب توبه شكنی قلقلكمان میداد.
راستش را بخواهید به اروجزاده و همكارانش كه صد شماره منتشر كردهاند غبطه میخورم، زیرا تصور میكنم كه صد دفعه توبه كرده و صد دفعه قلقلك شدهاند برای توبه شكنی.
البته شاید مشكل نوشتن با دست را كامپیوتر برایش حل كرده باشد ولی انگار فاصله بین خطوط هنوز هست. مدیر و معلمی بالای سرش نیست ولی انگار حال و روز بعضی مدیران كه باید مطالبش را بخوانند بخاطر آلودگی هوا و سایر چیزهای آلاینده بهتر از دیروز نیست. هزینه چسب و مقوا و ماژیكش هم كه زیادتر از آن روزهاست.
ممكن است این سئوال در ذهن باشد چرا بعضیها از این كارهای پرهزینه كم فایده میكنند؟
بعضی در جواب میگویند كه برای انجام بعضی كارها یا باید دیوانه بود یا عاشق.
با علاقه فراوانی كه به این كار داشتم نتوانستم انجامش دهم. گرچه گویند بزن بر طبل دیوانگی كه آن هم عالمی دارد ولی به این آسانیها هم نیست.
سوز عشق جوانی هم كه با بالا رفتن سن رو به سردی گذاشت.