ایتنا - انسداد وایبر و تانگو، ورود دوباره به چرخه باطل دیگری است. یک شبکه را میبندیم و شبکهای دیگر سربرمیآورد که در مقابل فیلترینگ و کنترل مستحکمتر است.
ایمان بیک - قوه قضاییه در قالب نامه محسنی اژهای، دادستان کل کشور به واعظی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، برای مسدودسازی شبکههای اجتماعی ضربالاجل یک ماهه تعیین کرده است. به این ترتیب، جبهه دیگری از نبرد فیلترینگ بین دولت و قوه قضاییه گشوده شده است؛ نبردی که از ابتدای تشکیل دولت یازدهم، همواره به اشکال مختلف جریان داشته است.
اما بهانه جدید طرفداران محدود و مسدودسازی فضای مجازی برای فیلترکردن شبکههایی مانند وایبر و واتس اپ، درخور توجه است. نامه محسنی اژهای، به طور ویژه به «انتشار گسترده محتوای مجرمانه... و بالاخص انتشار وسیع مطالب موهن علیه بنیانگذار انقلاب» اشاره میکند و ضمنا تاکید دارد که این مطالب «بعضا توسط دولتهای معاند... مدیریت فنی و محتوایی میشود». به این ترتیب تکلیف مشخص است.
۱- بررسیها نشان میدهد که درصد بسیار پایینی از کاربران ایرانی(در حد ۲ تا ۳ درصد، بر اساس بررسی وزارت ورزش و جوانان) به دنبال مطالب خلاف عفت عمومی در اینترنت هستند. از سوی دیگر، همین کاربران نه تنها اسائه ادب به رهبر فقید انقلاب را تقبیح میکنند که میدانند منشا انتشار آن دولتهای معاند هستند. در چنین شرایطی، بستن امکانات ارتباطی روی این کاربران که نه به این مطالب علاقه دارند و نه اساسا در انتشار آن ذیمدخل هستند، ظلم به این کاربران نیست؟ آیا این اقدام قوه قضاییه به عنوان قوهای که مسئول برقراری عدالت است یادآور ضربالمثل «گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری» نخواهد بود.
۲- بد نیست اگر موافقان فیلترینگ یک بار تفاوت ابزار با ابزار و رسانه با رسانه را مشخص کنند و مثلا بگویند فرق اینترنت و ابزارهای شبکه اجتماعی با کتاب و دستگاه چاپ چیست. به این ترتیب میتوان فهمید که چرا بنیانگذار انقلاب در مواجهه با موضوعی مثل اهانت سلمان رشدی به پیامبر اعظم(ص) فتوای کتابسوزی یا بستن چاپخانهها و کتابفروشیها نداد و تکفیر، دامن نویسنده را گرفت. در این مورد نیز آیا مسدودسازی وایبر یا تانگو راه شیطنت معاندان را میبندد؟
۳- مسلما خبر انتشار مطالب موهن از طریق کسی که مطالب را خوانده، به گوش دوستان در قوه قضاییه رسیده یا اینکه خودشان و یا مسئولان رصد فضای مجازی از وایبر و تانگو و واتساپ استفاده کردهاند. بنابراین دنبال کردن زنجیرهای که به انتشار محتوای مجرمانه میپردازد برای آنان بسیار ساده است. در این صورت، متهمان یا مجرمان انتشار یا بازنشر محتوای مجرمانه در دسترس دستگاه قضا هستند. به نظر میرسد به جای مسدودسازی شبکههای اجتماعی، میتوان با انتشار اطلاعیههایی، عواقب انتشار این مطالب را به کاربران گوشزد کرد تا آنان که ناخواسته و از سر ناآگاهی با این شیطنتها همراه میشوند، اطلاع بیابند و بعد، همان گونه که در قانون هم پیشبینی شده، میتوان با متخلفان برخورد کرد. همانگونه که اگر کسی با بلندگو کفر بگوید، گوینده را مجازات میکنند و خورد کردن یا از کار انداختن بلندگو، روشی نیست که عقلا آن را تایید کنند.
۴- انسداد وایبر و تانگو، ورود دوباره به چرخه باطل دیگری است. یک شبکه را میبندیم و شبکهای دیگر سربرمیآورد که در مقابل فیلترینگ و کنترل مستحکمتر است. در عین حال کاربران، با ابزارهای دور زدن فیلتر، بار هم وایبر و واتساپ را در دسترس دارند و این، یعنی صدور حکمی که به راحتی نقض میشود و حرمت دستگاه قضا و احکامش را میشکند.
اولا اینطور نیست. دوما فکر نمیکنم کسی مخالف فیلتر شدن سایتهای مستهجن باشه. مشکل اینه که دامنه مصادیق مجرمانه ای که اینها تعریف کرده اند اینقدر وسیع و گسترده است که نود درصد اینترنت رو در بر گرفته. شما سرچ کن "واتو واتو پرنده اعجاب انگیز" ببین چندتا از نتایج جستجو رو میتونی بدون روبرو شدن با صفحه اعجاب انگیز فیلترینگ باز کنی.
زمانه و روزگار سواد ، دانش ، آگاهی می طلبد ، در هر سمت و سویی که باشیم یک واقعیت را نمی توان انکار کرد و آن اینکه ساده ترین شکل زندگی هم در این دوران تخصص و دانش نیاز دارد . با کشیدن دیوار نمی توان ادامه داد . در همین دهه های نه چندان دور شاهد فروریختن دیوارهای بسیاری بوده ایم. برای زیستن و ادامه بقا راهی نداریم به جز تجهیز به دانش روز در تمام رمینه ها ، چشم بینا و آگاه بهترین ابزار فیلتر واقعی است