ایتنا - حداقل از وزارت ارتباطیها انتظار به مراتب بیشتری میرفت که به پشتوانه سابقه و تجربه برخی مدیران خود، بهترین تعامل با رسانهها را در دستور کار خود گذاشته و از این بابت الگویی برای سایرین باشند.
علی شمیرانی عصر ارتباط - نزدیک به دو سال از آغاز به کار مدیران جدید میگذرد. به رسم طبیعی هر جابجایی در مدیران انتظار یک سلسله تغییرات و رویکردها را با خود به همراه دارد. اما با وجود استفاده از مدیرانی با تجربههای بالا که برخی از ایشان شناخت خوبی نیز از رسانهها و کارکرد ایشان دارند، شواهد نشان از آن دارد که بهرهگیری از ظرفیت بالای رسانهها مورد بیمهری و غفلت واقع شده که این نوعی پسرفت است.
اگرچه از مدتها قبل دلسوزان نسبت به لزوم استفاده از توانمندیهای رسانهای تاکیدات مستمری داشتند، اما نتیجه نشان میدهد که برخی مدیران همچنان به جای رویکرد فرهنگی، به رسانهها نگاه ابزاری دارند. به این ترتیب به محض فرا رسیدن زمان انتصابها و انتخابها و درگیریها، ایشان یاد رسانهها کرده و از آنها میخواهند که یا حمایت کنند یا به برخی مسایل ورود نکنند. این یعنی نگاه ابزاری به رسانه، برخی مدیران نیز علناً اعلام میکنند که هر گاه نیاز ببینند با برگزاری یک نشست خبری و چند هدیه به مقصود خود رسیده و اصولا نیازی به بیش از این هم نیست. به همین جهت آنها تعامل حسابشده و حرفهای با رسانهها را در دستور کار نداشته و شاید به همین جهت است که برخی مدیران خود را تنها ملزم به حضور در برابر دوربینهای صداوسیما میدانند تا اتفاقا از آن هم استفاده ابزاری کرده تا مدیران بالاتر و دوستان و اقوام ایشان را ببینند!
برخی از مدیران نیز تصور میکنند حضور در برنامههای تلویزیونی که با هدایت و حمایت مالی ایشان برگزار شده و تهیه یک رپرتاژ تبلیغاتی از عملکرد نداشته آنها کفایت میکند و با حلوا حلوا میتوان دهان مردم را شیرین کرد. به هر حال برخی مدیران خوب میدانند چه میکنند و نوشتن از کارکرد رسانه برای ایشان قلم فرسایی محسوب میشود.
اما ایشان از یک نکته غافل هستند که این روزها اتفاقا مردم و مخاطبان خوب میفهمند، کدام مدیران در حال کار هستند و کدام مدیران با استفاده ابزاری از چند رسانه ادای کار کردن را در میآورند. در این میان حداقل از وزارت ارتباطیها انتظار به مراتب بیشتری میرفت که به پشتوانه سابقه و تجربه برخی مدیران خود، بهترین تعامل با رسانهها را در دستور کار خود گذاشته و از این بابت الگویی برای سایرین باشند. اما زمانیکه نمیتوان میان شیوه برخورد و تعامل ایشان با یک نهاد تازه تاسیس و یا حتی یک اتحادیه سنتی بدون امکانات و نیرو تفاوت و تمیز قایل شد، حجم گلایهها نیز بیشتر متوجه آنها میشود.
بدتر این که در بخشهای متخلف وزارت ارتباطات واقعا با نوعی پسرفت مواجه هستیم که حذف گاهوبیگاه رسانهها و روزنامهنگاران منتقد، برخورد ناشایست برخی مدیران و فشار و تهدیدهای غیر مستقیم از آن جمله محسوب میشود. احتمالا برخی در این تصور هستند که باید به نقد و متن حاضر در این صفحه نیز پاسخ و واکنش نشان داد که به ایشان باید گفت، از راه رفته بازگردند. نیازی به پاسخ نیست، تدبیر کنید.