تابناك - از مرداد سال ۸۵ که سلیمانی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات وقت خبر راه اندازی «اینترنت ملی» را داد، بیش از پنج سال میگذرد، ولی هر چه پیش میرویم، نه تنها ابهامات کمتر نمیشود، بلکه هر روز با اظهارنظرهای گوناگونی روبهرو میشویم که پاسخی برای پرسشهای مطرح ندارند و حتی موجب پدید آمدن پرسشهای بیشتری در ذهن کاربران رو به افزایش این شبکه جهانی میشوند؛ اظهار نظرهایی که بیشتر سیاسی هستند تا...!
به بالای متن خبر توجه کنید: «سرویس اقتصادی»! متوجه تغییرات پدید آمده به مرور زمان شدید؟
به گزارش «تابناک»، «پنج میلیون ترابایت اطلاعات در اینترنت موجود است که این رقم، معادل یک کتابخانه با پنجاه هزار میلیارد کتاب یا یک میلیارد فیلم ضبط شده DVD برآورد میشود. در همین حال، تاکنون ۵۵۵ میلیون دامنه اینترنتی و دویست میلیون وبلاگ به ثبت رسیده است و دو میلیارد نفر در دنیا، کاربر اینترنت هستند که پیشبینی میشود، این رقم در سال ۲۰۲۰ به ۵ میلیارد نفر افزایش یابد.»
اشتباه نکنید، قصد بزرگنمایی دنیای مجازی را نداریم؛ اینها سخنان وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات است که روز گذشته در جمعی بیان کرد تا به این نتیجه برسد که در کنار این فرصتهای پیش آمده، تهدیدهایی هم هست که اگر کنترل نشوند، به طور قطع، تهدیدهای آن بیش از فرصتهای آن خواهد بود.»
اینجاست که گویا، رخدادهای سالهای اخیر در تغییرات ایجاد شده در طرح اولیه تأثیر بسزایی گذاشتهاند؛ جایی که دیگر بحث بر سر مزایای اینترنت ملی نیست، بلکه بیشتر اظهارنظرهای مسئولان، به قابل اطمینان نبودن اینترنت برمیگردد؛ به عبارتی بهتر، گویا اولویت ایجاد شبکه ملی به اینجا رسیده که قرار است، جایگزین اینترنت کنونی شود.
اکنون کافی است تا نگاهی به مطالب نقل شده از سوی مسئولان در چند وقت اخیر بیندازیم تا دریابیم که سایتهایی چون گوگل، یاهو، فیسبوک و حتی کل «اینترنت» ابزار جاسوسی خوانده شدهاند و به صورت مقطعی و یا همیشه از دسترس خارج شدهاند.
این در حالی است که پشتوانه همه این اظهارنظرها، مبحثی است که نخست در برنامه چهارم توسعه مورد توجه قرار گرفت و بعدها به قانون پنجم توسعه هم راه پیدا کرد؛ جایی که در مهمترین ماده مربوط به فناوری اطلاعات در این برنامه(فصل چهارم، ماده ۴۶)، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مکلف شده است که شبکه ملی اطلاعات ایجاد کند تا همه دستگاههای اجرایی و واحدهای تابعه(تا پایان سال دوم) و ۶۰ درصد خانوارها و همه کسب و کارها(تا پایان برنامه) بتوانند به شبکه ملی اطلاعات و اینترنت متصل شوند؛ آن هم تا جایی که باید سرانه پهنای باند و دیگر شاخصهای ارتباطات و فناوری اطلاعات در پایان برنامه به جایی برسد که کشورمان در رتبه دوم منطقه قرار بگیرد و سهم این صنعت در تولید ناخالص داخلی، در سال آخر برنامه به ۲ درصد برسد.
به عبارت بهتر، این برنامه به معنای ایجاد بیش از دوازده میلیون پورت پرسرعت اینترنت در کشور است و گویا، اشارهای به جایگزینی شبکهای به جای اینترنت ندارد. بدین ترتیب که قرار است یک شبکه ملی اطلاعات تدارک دید و بستر امنی برای اشتراک اطلاعات در درون کشور فراهم کرد تا با پیوستن همه ارگانها به آن، گامی کارساز در راه رسیدن به دولت الکترونیک برداشته شود؛ گامی بزرگ که قرار است کشورمان را در سال ۹۵ (سال پایانی برنامه پنجم توسعه) به جایگاه دومی منطقه برساند.
این تصویر شماتیک، شاید بهترین روش برای نشان دادن تفاوت اینترنت و اینترانت باشد: رایانهای که از آن برای خواندن این مطلب استفاده میکنید، در پایینترین ردیف قرار دارد و از طریق خطوط تلفن به یک ISP متصل شده است (همان switchهای نشان داده شده در تصویر) که سرانجام به یک خدمات دهنده بزرگتر (مثل مخابرات در کشور ما) میرسد؛ تا اینجا یک شبکه گسترده داریم که میتواند اینترانت ملی هم نام بگیرد، ولی هنگامی به این شبکه اینترنت خواهند گفت که از طریق حلقه بالایی نشان داده شده (خط قرمز نشان داده شده)، به شبکههای دیگر کشورها هم اتصال داشته باشد.
اکنون کافی است آنچه در باره «شما»(مخفف شبکه ملی اینترنت) شنیدهایم، در کنار این قانون بگذاریم تا میزان سلیقه اعمال شده در طرح اولیه دستمان بیاید؛ طرحی که نه از بدافزارها سخنی به میان آورده و نه اینترنت را جاسوس خطاب کرده، ولی از سوی دیگر، هم به امنیت شبکه توجه داشته و هم توسعه را در دستور کار قرار داده است.
البته منکر این نیستیم که بستر فعلی اینترنت ایرادات بسیاری دارد و به تیغ دو لبه شبیه است، ولی برایمان سوال شده که اگر این بستر تا این اندازه پرخطر است که قادر به کنترل آن نیستیم و میبایست تعویض شود(یا کاربردش محدود شود و یا هر روش حذفی دیگری بر آن اعمال شود)، چه تضمینی برای امنیت نوع داخلی آن هست که در برنامه توسعه، به ایجاد آن اشاره شده است؟
آیا جاسوسان به این شبکه جدید نفوذ نخواهند کرد یا پس از مدتی خواهیم گفت که این هم امن و پاک نیست و بهتر است این تیغ دوم را هم از سر راه برداریم؟
و اصلا چگونه است که از یک طرف گاهی افتخار میکنیم که شمار مسیرهای ارتباطی بینالملل کشورمان(درگاه یا به زبان انگلیسی: Gateway) را از چهار لینک STM۱ در سال ۸۴ که بیشتر از مسیر کابل دریایی جاسک فجیره تأمین میشد، به ۱۰۴ لینک STM۱ در سال ۸۸ رساندهایم که از ۹ درگاه بینالمللی تأمین میشوند، ولی از سوی دیگر با چرخشی عجیب، این همه دستاورد را به کام دشمن میخوانیم و اینترنت را جاسوس میدانیم؟
سه سال پیش، قرار بود به شبکه فلگ متصل شویم و با قرار گرفتن در این حلقه جهانی پرسرعت اینترنت مابین آفریقا و اروپا و آسیا، تفاوت سرعت اینترنتمان محسوس شود. بماند که به این هدف رسیدیم یا نه، آیا به نظر شما هنوز در همان راه هستیم یا اهدافمان هم تغییر کرده است؟ اگر آری، بنا بر کدام قانون و مصوبه؟!
پس از تحریر:
باخبر شدیم که از صبح امروز، برای بار دوم در یک ماه اخیر و بار چندم در چند سال گذشته، خدمات ایمیل سایتهای بزرگ جهانی مثل گوگل و یاهو از دسترس کاربران ایرانی خارج شده است.
اینجاست که با حجم زیاد پیامهای کاربرانی روبهرو میشویم که از وضع موجود گلایه دارند.
براستی اگر این سرویسهای اینترنتی سالم نیستند، چرا تا روز گذشته فعال بودند و اصلا چه دلیلی هست که دوباره تا چند دقیقه، ساعت و یا روز دیگر فعال شوند؟!