۰
plusresetminus
يکشنبه ۱۰ دی ۱۳۸۵ ساعت ۰۷:۰۷

50 گام

50 گام محمود اروج‌زاده - دنياي كامپيوتر و ارتباطات باورش راحت نيست، اما حقيقت دارد! شش سال گذشته است. وقتي به پشت سر نگاهي مي‌كنيم، انگار كه در چشم‌ به هم زدني اين شش سال را طي كرده‌ايم، گويا همين ديروز بود كه در كار انتشار شماره نخست بودم و با ياري جمع دوستان صميمي و همدل، اولين شماره ماهنامه را با سر و شكلي متفاوت و نگاهي جديد به چاپخانه فرستاديم. اين البته خاصيت گذر عمر است كه آدمي خاطره چندين ده ساله گذشته خود را نيز همانند چند لحظه پيش مي‌داند، چون قطاري با انبوهي از آدم‌ها و اتفاقات درونش كه ظرف چند ثانيه از مقابل چشمان ما عبور مي‌كند، و ما در آن لحظات فقط رژه رفتن صفي از موجودات را مي‌بينيم. اين اما همه ماجرا نيست؛ شش سال گذشته، يعني از انتشار اولين شماره دنياي كامپيوتر و ارتباطات (و حتي چند ماه پيش از آن) تاكنون كه شماره پنجاهم را جمع و جور مي‌كنيم، برايم دنيايي از اتفاقات، خاطرات و خطرات و درس‌ها و آموختني‌هاست، دوره‌اي كه سختي‌ها و دلهره‌ها، بيم‌ها و نيز اميدها و خوشي‌ها را در دل داشته است. فشرده اين دوره چند ساله نشان مي‌دهد كه تاسيس و اداره يك نشريه مستقل و پيش بردن آن در بحبوحه اوضاع نامساعد اجتماعي و اقتصادي، ظاهرا نبايد انگيزه‌اي به جز همان دوگانه كليشه‌اي «عشق و جنون» داشته باشد! مايلم كمي از اوضاع و احوال و مناسبات اين حوزه بنويسم شايد بتوانيم جغرافياي فعاليت در اين عرصه را بهتر تبيين كنم: اول - سطح دانش و سواد عمومي در كشور ما، به گواهي آمار رسمي پايين است، و هنوز مطالعه كتاب و مطبوعات در سبد هزينه خانواده‌ها جايي ندارد. شمارگان تاسف‌بار كتاب‌هايمان را به ياد آوريد كه بيان آن در نسبت با صنعت نشر جهان چيزي جز شرم به ارمغان نمي‌آورد، آن هم در كشوري كه داعيه تمدن و فرهنگ چند هزارساله‌مان را مدام تكرار مي‌كنيم. وضع مطبوعاتمان ناخوشايندتر از نشر است. اصولا لزوم وجود مطبوعات و رسانه‌هاي مكتوب در فرهنگ عمومي جامعه ما كاملا مبهم است و هيچ نشريه و روزنامه‌اي قابل طرح و صاحب اعتبار در جهان و بلكه منطقه نداريم، اين را مقايسه كنيد با برخي كشورهاي همسايه‌مان كه كمتر از ما مدعيند و قصد اصلاح جهان را هم ندارند، ولي سرانه مطالعه روزنامه و مطبوعات قابل توجهي دارند؛ ميداني كه ما در آن سربلند نيستيم. حاصل مجموع اين گزاره‌ها در دنياي امروز يعني اين كه ما مردماني هستيم كه «نمي‌خوانيم»، به نظر من اين واقعيت در دنياي امروز يعني كه در رقابت سنگين پيشرفت و توسعه جهاني، با ظرايط موجود اميد نيل به مقامي برايمان نيست، حتي اگر به برخي پيشرفت‌هاي موردي و موضعي نيز دست يابيم. دوم - متخصصين و نخبگان هم كه خاستگاهشان همين فرهنگ است چندان با رسانه آشنايي ندارند، نمي‌خوانند، مطالعه نمي‌كنند؛ گاه فقط تنها تبليغات است كه چشمشان را جلب مي‌كند و در مجموع برنامه و حركتي كه نشان‌دهنده وجود شناخت و انگيزه و اهتمام در حوزه فرهنگ و رسانه در منظومه فكري و عملي ايشان باشد به چشم نمي‌آيد. جالب اينكه از ديدگاه اقتصادي، مخاطب اصلي رسانه و مطبوعات تخصصي، همين گروه از متخصصين و مديرانند! در حالي كه در دنياي پيشرفته، نخبگان و مديران بخش خصوصي در يك صنعت، ربطي وثيق با فرهنگ و مطبوعات دارند، و موجد حركت و رونقند. سوم - مجموعه مديريت دولتي ما نيز كه برخاسته از همين بستر فرهنگي است، همين اوضاع و احوال را دارد. مثال شفاف و صريحي مي‌زنم، مجموعه «برنامه تكفا» كه در چند سال گذشته نخستين برنامه جامع در حوزه فناوري اطلاعات دركشورمان بود، هيچگونه آيتم و حتي ايده‌اي در پرداختن به حوزه مطبوعات نداشت. مي‌توانم ادعا كنم كه در زمينه توجه و اهتمام به اين حوزه (البته جداي از داعيه‌هاي كليشه‌اي) با هدف حمايت و توانمند‌سازي مطبوعات، كارنامه طرح مزبور كاملا خالي بود، در حالي كه به نظرم نقش مطبوعات فعال در اين عرصه براي پيشبرد برنامه تكفا با هدف توسعه ICT در كشورمان، قطعا قابل توجه و شايان لحاظ كردن است. لابد شنيده‌ايد كه مطابق سند چشم‌انداز بيست‌ساله كشورمان، ايران بايد تا چتد سال ديگر به قطبي مهم در عرصه‌هاي دانش، صنعت و فرهنگ منطقه بدل گردد. اگر قرار است اين ايده‌ها بلندپروازانه نباشد بلكه عملي گردد، آيا نبايد مطبوعات ما نيز بتوانند به عنوان رسانه‌اي مهم و تاثيرگذار در منطقه طرح گردند؟ به ياد دارم اين نكته را با تني چند از مديران بلندپايه اين حوزه مطرح كرده‌ام و در چشمان همه‌شان هم درخششي ديده‌ام كه انگار با كشفي جديد مواجه شده‌اند! اما اين مديران به عنوان سياست‌گذاران و مجريان چشم‌انداز، هيچ اقدامي براي عملي كردن اين نكات انجام نداده‌اند. آيا ديده‌ايد كه هيچ مديري براي رهانيدن مطبوعات از اقتصاد نحيف و ناپايدار، و زمينه‌سازي براي توانمند كردنشان، سخني گفته باشد؟ گامي عملي پيشكش! چهارم - زماني كه راه‌اندازي يك مجموعه مستقل خصوصي با شرايطي نا‌مناسب اقتصادي موجود به خودي خود سخت و سنگين است، ملاحظات فرهنگي و اجتماعي بر اين عوامل افزوده مي‌شود و آن را دشوارتر مي‌كند. عدم وجود زمينه فرهنگي كار جمعي و گروهي، گرايش به تفرق و استقلال و..... از ديگر عواملي هستند كه كار بخش خصوصي را ناپايدار مي‌كنند. تعدد و تكثر نشريات اين حوزه را ببينيد كه ضمن اين كه بالقوه نشان از وجود زمينه رونق در اين حوزه دارند، با نگاهي آسيب‌شناسانه، مي‌تواند علامت سختي رشد و بالندگي كار حرفه‌اي در اين عرصه باشد. آنچه گفتم البته به منظور تلخ كردن كام خوانندگان نيست، بلكه خواستم به بهانه انتشار شماره پنجاهم ماهنامه كه دست كم براي خود يك ركورد است، و در اين فرصت ويژه (كه شايد تا مدت‌ها ديگر به كف نيايد!) تصويري از اين حوزه را ترسيم كنم، چه بسا بتوان اين گزارش را براي فعاليت ديگر دوستان و همكاران نيز تعميم داد. به هر حال انتشار پنجاه شماره، كاملا مستقل و خصوصي آن هم با گرايش تحليلي كار سهلي نيست كه با مدد دوستان آن را به انجام رسانده‌ايم و اكنون در نقطه‌اي ايستاده‌‌ايم كه با اتكا بر اين تجربه راه آينده را بهتر و مطمئن‌تر بپيماييم. اما با اين دشواري‌ها، در اين شش سال، دنياي كامپيوتر و ارتباطات چه كرده است؟ 1 – تحليل: دنياي كامپيوتر و ارتباطات، در زماني متولد شد كه پيشرفت فناوري اطلاعات و ارتباطات، به ايران نيز رسيده بود و ديگر نمي‌شد فقط به ترجمه و انتقال اخبار و تازه‌هاي تكنولوژي پرداخت، و نياز به تحليل و بررسي برنامه‌ها، اشخاص، ايده‌ها و ديدگاه‌ها كاملا مشهود بود. اين گرايش البته ضمن اين كه در آن زمان چندان مانوس نبود، فصلي را در فعاليت‌هاي رسانه‌اي اين حوزه گشود كه خوشبختانه الآن چندان مهجور نيست. افتتاح باب گفت‌وگو با مديران تصميم‌گير يا تصميم‌ساز در برنامه‌هاي كلان اين حوزه در كشورمان را مي‌توان از آثار اين نگاه دانست. 2 – تاليف: با وجود رسم متعارف براي يافتن منابع و مقالات فراوان موجود در عرصه IT و ترجمه و انتشار آن در مطبوعات، ماهنامه تاكيد جدي بر تاليف داشته، و تحريريه و نويسندگان آن، سهمي درخور در توليد محتواي تخصصي در اين حوزه داشته‌اند. يك گزارش تحقيقي-مقايسه‌اي كه مدتي پيش در زمينه مطبوعات اين حوزه تهيه شده، نشان مي‌دهد كه دنياي كامپيوتر و ارتباطات، رتبه اول را در ميزان تاليف در نشريات تخصصي دارد. طبيعي است كه اين نكته البته در كنار توجه به تحليل، به افزايش اعتماد به نفس روزنامه‌نگارانمان خواهد داشت. 3 – انتقال فناوري: ماهنامه هيچگاه نخواسته به مجموعه‌اي بي‌هدف از ترجمه‌هاي انبوه مقالات موجود در نشريات خارجي يا وب تقليل يابد، بلكه حتي در انتقال تازه‌هاي تكنولوژي اطلاعات نيز تلاش كرده تا حد امكان پيشرو باشد، و خوانندگانش را هر چه سريع‌تر با اتفاقات، ايده‌ها و چشم‌اندازهاي دنياي پرتحول ICT آشنا كند، و با اين ديدگاه، برخي تازه‌هاي سخت‌افزار و نرم‌افزار و شبكه را به صورت مجموعه به فارسي عرضه كرده است. در اين باره، «وب 2» نمونه اخير و مثال زدني است كه به نظرم براي بار اول و از زواياي گوناگون(حتي با ديد انتقادي) در رسانه‌هاي فارسي طرح شد. 4 – مخابرات: در زماني كه موضوعات عرصه مطبوعات ما در زمينه ICT به عناوين روتين و متعارف سخت‌افزار و اينترنت و... محدود مي‌شد، ماهنامه براي نخستين بار فصلي جداگانه و مستقل را به مخابرات اختصاص داد و بدين ترتيب براي اولين بار، توجه به اين حوزه در مطبوعات بخش خصوصي پديد آمد. 5 – نگاه موضوعي: دنياي كامپيوتر و ارتباطات در اين پنجاه شماره تلاش كرد كه برخي موضوعات را با نگاهي جامع، با پرونده‌سازي و مستند، به شكل مجموعه‌اي قابل اعتنا عرضه كند. شماره ويژه «گوگل» مصداق بارز اين ادعاست، همچنين است مجموعه‌هاي موضوعي مانند «امنيت»، «ويندوز ويستا»، «اينترنت پرسرعت»، «ميزباني وب» و... كه بازه‌اي متنوع از مسائل داخلي و خارجي را نشان مي‌دهند. 6 – وبلاگ: برخي عرصه‌ها در اين مدت بوده كه ماهنامه توانسته در آنها، نقشي ماندگار ايفا كند. بي‌شك «وبلاگ» اولين و مهم‌ترين شاهد مثال است. دنياي كامپيوتر و ارتباطات به عنوان نشريه‌اي كه نخستين مقالات در زمينه معرفي اين پديده را منتشر كرد، همواره مروج و حامي آن بوده، و آن را پديده‌اي مي‌دانسته و مي‌داند كه جنبه‌هاي گوناگوني از جمله گسترش كاربري اينترنت در كشورمان را در دل خود دارد. طراحي و اجراي دو دوره مسابقه سراسري و بين‌المللي وبلاگ‌نويسي در دو سال پياپي(كه اولين گردهمايي كاربران اينترنتي كشورمان به شمار مي‌رفت) در سال‌هاي 1381 و 1382 توسط ماهنامه نيز در نيل به اين هدف نقشي بسزا داشت، تا جايي كه اكنون اين پديده ديگر موضوعي مخفي و زيرزميني نيست، بلكه هر روز سخن از مسابقات وبلاگي زيادي با موضوعات مختلف اجتماعي و ديني و علمي و... مي‌رود. همچنين است انتشار «ويژه‌نامه وبلاگ» كه هنوز در زبان فارسي رقيبي نيافته است. البته فراموش نمي‌كنم كه در روزهاي نخست ورود اين پديده به كشورمان، برخي دوستان و همكاران، خيرخواهانه از پرداختن به اين موضوع پرهيزم مي‌دادند! 7 – ابتكارات: ماهنامه به عنوان يك رسانه تاثيرگذار كه در ضمن، كانون حضور و تلاش شماري از صاحبنظران و تحليلگران است، فعاليت‌هاي جنبي ديگري نيز به مجموعه برنامه‌هاي خود افزوده كه نهايتا همگي در خدمت هدف كلي اطلاع‌رساني و فرهنگ‌سازي بوده و خواهند بود. «انتخاب چهره آي‌تي سال» كه در پايان سال 1384 انجام شد، نمونه‌اي از اين برنامه‌ها بود، به علاوه برگزاري «همايش تخصصي چشم‌انداز صنعت IDC در ايران» در پايان تابستان 1385. هر چند در نگاه نخست، اين برنامه‌ها فراتر از ظرف موجود رسانه‌هاي تخصصي موجود ما شمرده مي‌شدند، اما در عمل با نگاه مثبت و تقدير اهل فكر و نظر مواجه شدند، و نشان از وجود زمينه مقبوليت براي يك رسانه تحليلي و باسابقه براي چنين فعاليت‌هايي دارند. 8 – استقلال: شايد يكي از مهم‌ترين اهداف و دغدغه‌هاي مجموعه دست‌اندركاران ماهنامه در اين مدت، صراحت تاكيد بر استقلال بوده است، و هيچگاه در تعامل با مسئولين و مديران، از اين ويژگي خود خرج نكرده است. البته دوستان و خوانندگان ماهنامه قطعا با اين صفت مجله آشنا هستند، اما به عنوان بارزترين شاهد مثال، به اين نكته اشاره مي‌كنم كه مجله در چند سال گذشته، ضمن تبيين اهميت برنامه تكفا به مثابه اولين و تنها برنامه جامع كشوري در اين حوزه و گفت‌وگوهاي كارشناسي با مجري آن(و البته ضمن اين كه مجري محترم آن به عنوان نخستين چهره آي‌تي برگزيده شد)، همواره آن را از حيث محتوا و اجرا، با انتقاداتي جدي مواجه مي‌دانست، كما اين كه در دوره جديد نيز ماهنامه در موضوعات و مقاطع مهم، رويكرد انتقادي و مستقل خود را در ديالوگ با دولتمردان و مديران حفظ نموده است. 9 – نشريه بخش خصوصي: دنياي كامپيوتر و ارتباطات، نشريه‌اي كاملا خصوصي است، و خود را متعلق به اين بخش مي‌داند، و از اين رو در تعامل با دست‌اندركاران، مديران و عناصر صنفي اين بخش، كاملا فعال بوده است، مسائل و مشكلات اين بخش را مسائل و مشكلات خود مي‌پندارد، و بر اين اعتقاد است كه گسترش فناوري اطلاعات و ارتباطات، و بلكه توسعه حقيقي و پايدار كشور، توسط بخش خصوصي عملي خواهد شد. 10 – اگر بخواهم با نگاه به گذشته و با جمع‌بندي اين دوره، مهم‌ترين ويژگي ماهنامه‌مان را بگويم، تنها و تنها برخورداري از نعمت دوستان همدل و علاقه‌مندي را يادآوري مي‌كنم كه به رغم محدوديت‌ها و دشواري‌ها، سرمايه اصلي اين حركت و تاثيرگذاري بودند، اميدوارم كه در آينده نيز همينگونه باشد.
کد مطلب: 6030
نام شما
آدرس ايميل شما

مهمترين اقدام برای پيشگیری از تکرار امثال کوروش کمپانی؟
اصلاح قوانين
برخورد قاطع
اصلاح گمرکات
آزاد کردن بازار
آگاه سازی مردم
هيچکدام