ایتنا - در انتهای فاز طراحی، یک نمونه اولیه از فرآیند ساخته شده و اطمینان مییابید که انجام پروژه در فازهای بعدی امکانپذیر است.
در قسمت پنجم این مطلب، فاز چهارم متدولوژی عملیاتی BPM ارائه گردید. در این مطلب فاز پنجم، یعنی پیادهسازی (Implementation) ارائه میگردد.
فاز ۵: پیادهسازی (Implementation) در انتهای فاز طراحی، یک نمونه اولیه از فرآیند ساخته شده و اطمینان مییابید که انجام پروژه در فازهای بعدی امکانپذیر است. در این فاز باقیمانده، توسعه پروژه با بهرهگیری از نمونه اولیه فرآیند و مستندات طراحی عملیاتی انجام میگردد.
در این فاز، فعالیتهای زیر انجام میپذیرد: -تکمیل مستندات طراحی فنی -توسعه برنامهها و واسطهای کاربری فرآیند -اجرای تست واحد (Unit Test) برای برنامههای هر توسعهدهنده -اجرای چندین چرخه از تستهای یکپارچهسازی بر روی نقشها، مؤلفهها و برنامهها -تهیه مستندات آموزشی -آموزش کاربران سیستم -تهیه مستندات راهنمای آنلاین -راهاندازی
در حقیقت، کار بر روی مستندات طراحی فنی از فاز پیش، شروع شده است؛ لیکن این مستندات در حدی تهیه شده بودند که ساخت نمونه اولیه را پوشش دهند. در شروع فاز پیادهسازی باید تمامی طراحیهای فنی - که جهت پیادهسازی کامل فرآیند لازمند- تکمیل گردد. این طراحیها، شامل مدلهای فنی سطح بالا و خصوصیات فنی است که معمار برنامههای کاربردی سازمان و توسعهدهندگان در فاز پیش تهیه کرده بودند. در این فاز، معمار برنامه کاربردی سازمان، رابطهای کاربری را به مستندات اضافه میکند (مانند: ظاهر فرمها، رفتار فرمها به ازای نقشها، دسترسیها و ...)؛ همچنین تیم فنی با برگزاری جلسات متعدد مطمئن میگردد که تمامی اجزاء این راهکار با یکدیگر همخوانی داشته و به صورت راهکاری منسجم طراحی شده است.
پس از تکمیل مستندات طراحی فنی، تیم توسعه، بخشهای مختلف فرآیند را پیادهسازی میکند و پیش از ثبت آن هر یک را -با روش تست واحد ارزیابی- میکنند. تست واحد، اولین حلقه از زنجیره تست نرمافزار است. مرحله بعد، تست یکپارچهسازی است، این دوره توسط تیم تست بر روی فرآیندهای بههمپیوسته (End-to-End) - که منجر به یک خدمت میشوند- برای حداقل دو مرتبه اجرا میگردد. هر دوره تست یکپارچکی شامل مجموعهای از سناریوهای کسبوکار است. معمولاً فرآیندهای کسبوکار شامل مجموعهای از دروازههای تصمیمگیری و شاخههایی است که هر نمونه فرآیند میتواند مسیری را بر روی آنها طی کند. یک سناریو شامل یک نمونه فرآیند است که بر روی مجموعه پیوستهای از فرآیندها اجرا میگردد. سناریو تست یکپارچهسازی شامل فعالیتهای انسانی و سیستمی است، برای هر فعالیت، داده تستی وارد شده و خروجی دریافت میگردد، سپس با خروجی موردانتظار مقایسه میگردد.
چندین ابزار مدیریت تست نظیر TestDirector (شرکت Mercury Interactive) یا Silk Central (شرکت Segue Software) و یا eTest (شرکت Empirix) و... وجود دارد که توصیه میشود از آنها استفاده کنید. در این ابزارها، برای هر سناریو میتوان یک برنامه تست تنظیم نمود و یکی از افراد تستکننده را به آن تخصیص داد. خطاهایی که در حین اجرای برنامه تست یکپارچهسازی مشخص میشوند، جهت بررسی بیشتر در ابزار مدیریت تست به بخش مربوطه ارجاع داده میشود. جهت اطمینان از رفع خطاها، تا زمانی که تمام مراحل برنامه تست انجام نشده است نباید خطاهای شناسایی شده بسته شود. یک تست یکپارچکی خوب، تستی است که تعداد زیادی خطا را شناسایی و برطرف کند.
دوره اول تست یکپارچهسازی میبایست بتواند ۸۰ درصد از سناریوی اصلی کسبوکار را پوشش دهد. در دوره دوم تا جایی که امکان دارد بخشهای باقیمانده سناریو، تست میشود. معمولاً در دوره اول شاخههای اصلی فرآیندهای کسبوکار و در دوره دوم استثنائات تست میشود. در حین رفع یک خطا اگر مشخص شد که خطا در سناریوهای دیگر نیز تأثیر داشته، باید تمامی سناریوهای مرتبط نیز مجدداً تست شوند تا از صحت عملکرد آنان اطمینان حاصل گردد. اعضاء تیم تست شامل کارشناسان طراحی فرآیند – از تیم تغییرات کسبوکار- و توسعهدهندگان هستند. اعضاء اصلی تیم و کارشناسان طراحی چارت سازمانی نیز مسئول تهیه مستندات آموزشی هستند.
باید توجه داشت که با اطلاعرسانی به تیم تهیه مستندات، تغییرات حاصل از تست یکپارچهسازی در مستندات آموزشی نیز اعمال میشود. در ابزارهای آموزشی مؤثر، کاربران بیشتر با کامپیوتر در تعامل هستند. زمانی که تهیه مستندات آموزشی پایان یافت، آنها میتوانند به تهیه راهنمای آنلاین بپردازند. برای هماهنگی زمانبندی و برگزاری جلسات آموزشی کارکنان، نیاز به مدیر آموزش دارید. رایجترین شکایت کاربران پروژههای فناوری اطلاعات، ناکافی بودن آموزش است؛ در صورتی که خوب میدانید آموزش مناسب کاربران چقدر میتواند نیاز به پشتیبانی ابزار را کاهش داده و همچنین مقبولیت راهکارهای فرآیند کسبوکار را به همراه داشته باشد. فاز پیادهسازی، فازی است که بیشترین حمایت را از تیم پشتیبان تکنولوژی میطلبد. صرفنظر از نحوه برنامهریزی پروژه، فاز پیادهسازی معمولاً با کار طولانی مدت اعضاء تیم، همراه است؛ بدین صورت که تصور کار ۲۴ ساعته دور از ذهن نیست. در این میان، حمایت تیم پشتیبان تکنولوژی بسیار حیاتی است. از منظر کلان پروژه، حداقل نیازمندیهای لازم برای مهاجرت پروژه شامل: توسعه فرآیند، تضمین کیفیت، آموزش کاربران و آمادگی محیط نصب و راهاندازی است. تصویر زیر مهاجرت فرآیند در محیطهای متفاوت را نمایش میدهد:
محیط توسعه، محلی است که کارشناسان طراحی فرآیند و توسعهدهندگان، مشغول ساخت فرآیندهای کسبوکار هستند. پس از انجام تست واحد بر روی تمامی مؤلفهها، فرآیندها به محیط تضمین کیفیت فرستاده میشوند تا تست یکپارچهسازی انجام گردد. در محیط تضمین کیفیت، نباید هیچگونه کدنویسی صورت پذیرد یا در حقیقت نباید در محیطی غیر از محیط توسعه کدنویسی شود. تمام خطاها میبایست در محیط توسعه رفع شده و پس از انجام تست واحد - توسط اعضاء تیم توسعه- جهت تست یکپارچهسازی به محیط تضمین کیفیت فرستاده شوند. محیط آموزش میتواند همچون محیط تضمین کیفیت باشد، بدینصورت که پس از رفع خطا در محیط توسعه، فرآیند برای تست به محیطهای تضمین کیفیت و آموزش فرستاده شود.
از دیگر نیازمندیهای کاربردی پروژه، داشتن یک جعبه نمونههای اولیه فرآیند است. در این جعبه مجازی، علاوه بر ساخت نمونه اولیه فرآیند، کارشناسان طراحی فرآیند و توسعهدهندگان نیز میتوانند ایدههای مدنظرشان را پیش از پیادهسازی در محیط توسعه در آن اجرا کنند. نیازمندی دیگری که در پروژهها مفید واقع میگردد، انجام تست استرس بر روی فرآیندهای طراحی شده است. تست استرس برای پروژههای مدیریت فرآیند کسبوکار حیاتی است، زیرا ذینفعان انتظار دارند این پروژهها بالاترین بازدهی را داشته باشند؛ بنابراین برای کسب اطمینان از زمان پاسخگویی مناسب این پروژهها در محیط نصب، بهتر است از تست استرس استفاده کنیم. هنگام اجرای تست استرس، باید نمونه فرآیندهایی تولید شود که ابزار تست خودکار از آنها استفاده کند. این نمونه فرآیندها برای اجرا نیازمند دادههای فرآیندی هستند که میتوان از دادههای تست یکپارچهسازی استفاده نمود؛ چرا که تعداد نمونه فرآیند تولید شده در تست استرس بسیار زیاد است. به دلیل نیاز به حجم بالایی از نمونه فرآیندها برای تست استرس، به هیچوجه توصیه نمیشود که این نوع از تست در همان محیط و به صورت همزمان انجام گیرد.
آخرین فعالیت در فاز پیادهسازی، راهاندازی است. راهاندازی زمانی اتفاق میافتد که کاربران نهایی فرآیندهای کسبوکار بتوانند از فرآیندهای نصب و راهاندازی شده استفاده کنند. این مرحله هیجانانگیزترین مرحله پروژه است. مرحلهای است که برای سازمان و تیم پروژه مشخص میشود که در نهایت این راهکار کار خواهد کرد یا خیر! شاید برخی از اعضاء تیم پروژه به عنوان پشتیبانی به گروهی از کاربران ملحق شوند. قطعاً کاربران با مشکلاتی مواجه خواهند شد. باید ابزاری تهیه کنید که کاربران بتوانند تمامی مشکلاتشان را از طریق آن اطلاعرسانی کنند. حتی میتوانید این ابزار را با BPMSای که در اختیارتان هست طراحی کنید و برای رفع آنها، هر مشکل را به هر یک از اعضاء تیم تخصیص دهید. پشتیبانی از مرحله راهاندازی میتواند دو هفته، دو ماه یا بیشتر به طول انجامد، زمانی میتوانیم بگوییم که مرحله پشتیبانی از راهاندازی و فاز پیادهسازی پایان یافته که پشتیبانی پروژه از تیم پروژه به واحد پشتیبانی فرآیند انتقال یابد.