دور دنیا با گوگلیک سفر آموزشی برای خوششانسترین کارمندان جهان
مترجم: سید حسین محتسبی- دنياي اقتصاد
در راگیهالی، دهکده کوچکی که در 30 مایلی بنگلر هند واقع شده است، هیچ کامپیوتری وجود ندارد. توریستها به ندرت ریسک آمدن به چنین محلی را میپذیرند، چرا که تنها راه ارتباطی به این محل از طریق جادهای خاکی است. ضمن اینکه کلبههای قدیمیاین دهکده که تعدادشان بیش از 70 عدد است، هر لحظه ممکن است در زیر پاهای فیلها لگدمال شوند. بنابراین منصفانه است اگر بگوییم شکسته شدن این سنت توسط گوگلیها بسیار غیرمنتظره است.
جوانان گوگل که چنین ریسکی انجام دادهاند، در واقع استادان اینترنت محسوب میشوند و در رزومه خود مدارک علوم کامپیوتر با معدل بالا از بهترین دانشگاههای دنیا را دارند؛ به نحوی که همه شرکتهای بزرگ برای استخدام آنها لحظهشماری میکنند. آنها 18 نفر از همکاران و مدیران محصول (Associate Product Manager) گوگل هستند که برای یک سفر آموزشی به این دهکده آمدهاند.
روستاییان به ترتیب با مهمانان سلام و احوالپرسی میکنند. سپس کودکان با تشویق والدینشان به سمت آنها میآیند و پس از معرفی خود یک لپتاپ و قلم را ازMarissa Mayer، قائممقام شرکت گوگل هدیه میگیرند. «تا به حال در مورد گوگل چیزی شنیدهاید؟» این سوال راAlex Vogenthalerا، 27 ساله یکی از مدیران محصول گوگل در حالی که لبخند به لب دارد، میپرسد. «نه»، پاسخ شنوندگان است. Vogenthaler، سعی میکند برای آنها توضیح دهد که گوگل کارش چیست. «گوگل یک شرکت کامپیوتری است؟» این سوال را مردی در میان جمعیت میپرسد. سایر گوگلیها از دست گاوهایی که آزادانه و بیهدف در دهکده در حال حرکت هستند و به همه جا سرک میکشند، فرار میکنند.
جالب است در روستایی که کتابخانه مدرسهاش از هرگونه کتاب یا تجهیزاتی خالی است، بسیاری از روستايیان تلفن همراه دارند! «این مفهوم جدیدی را به شما میدهد که بر پشت لباس من نوشته شده است.» این را Dan Siroker، دیگر همکار - مدیر محصول گوگل که 24سال دارد، میگوید. او به تیشرتی اشاره میکند که در جلوی آن آرم شرکت و در پشت آن با خط کلاسیک نوشته شده است: «من احساس خوششانسی میکنم.»
شانس، البته. Siroker یک کار خوب دارد. او در منطقهای نزدیک به شرکت گوگل یعنی پالو آلتوی کالیفرنیا بزرگ شده است. او که با مدرک علوم کامپیوتر از دانشگاه استنفورد فارغالتحصیل شده است، استعداد خاصی در ریاضی دارد. Siroker میتوانست به هر شرکت دیگری برود، اما گوکل را انتخاب کرد و در برنامه همکار - مدیر محصول که وظیفهاش کشف جوانانی با استعدادهای استثنایی و جذب آنها در گوگل است، پذیرفته شد بدون اینکه تجربهای داشته باشد. تعجبآور است که گوگل میداند مدیرانی را تربیت میکند که ممکن است چند سال بعد بهدنبال کار دیگری بروند و این شرکت را تنها بگذارند.
این همکار- مدیر محصولها به دفاتر گوگل در کشورهای دیگر سفر میکنند و از طریق کارکنان این دفاتر با بازار و فرهنگ آن منطقه آشنا میشوند. اکنون گروه در ژاپن است. Jini Kimا 26 ساله نگران به نظر میرسد. در طول 4 روز کنفرانسهایی دارد که باید از طریق اینترنت برای چندین مدیر ارشد گوگل برنامه ارائه کند. بنابراین در مدتی که در توکیو فعالیتها را مدیریت میکند، شبها را تا دیروقت برای کار روی برنامههايش بیدار میماند. او تنها همکار - مدیر محصول گوگل است که رشته دانشگاهیاش کامپیوتر نیست.
Kim در دانشگاه برکلی علوم سیاست خوانده است. ولی به خاطر علاقهای که به کار در گوگل داشت، بورسیهای را که به او تعلق گرفته بود، رها کرد. Kim مسوولیت پروژهای در دست اقدام را با نام Google Health عهدهدار شد. او ایدهای درخصوص پروراندن پروژهای دیگر در ذهن خود داشت، ولی برای این کار تایید مقامات اجرایی گوگل لازم بود. او Larry Page را برای این منظور هدف گرفت. ولی از زمانی که Page و دیگر بنیانگذار گوگل یعنی Sergey Brin از دستیارانشان جدا شده بودند، گرفتن وقت ملاقات با آنها کاری بسیار دشوار بود.
بالاخره یک روز هنگامیکه Page مطابق برنامه تنظیم شدهاش میخواست به یک جلسه برود، Kim در مقابلش ظاهر میشود و میگوید: «من در تعقیب کردن واقعا خوبم!» اینها همان چیزهای است که گوگل در برنامه همکار - مدیر محصول، که 5سال پیش آن را آغاز کرده است، دنبال میکند. تلاشهای اولیه این شرکت برای استخدام افراد متخصصی که در سایر شرکتها مثلا مایکروسافت در حال کار بودند، نتایج بدی برای این شرکت بهدنبال داشت. Eric Schmidt، ريیس اجرایی گوگل در این زمینه میگوید: «گوگل خیلی متفاوتتر از آن است که بتوان افرادی را که از سایر شرکتها جذب این شرکت میشوند، به راحتی با فرهنگ سازمانی گوگل مطابقت داد.»
اولین همکار- مدیر محصول، Brian Rakowski در جولای 2002 درحالیکه بهتازگی از دانشگاه استنفورد فارغالتحصیل شده بود، جذب گوگل شد. «شما باید مسوولیت Gmail را برعهده داشته باشید.» این جمله را Mayer به او گفت و برای او توضیح داد که این برنامه دههامیلیون کاربر خواهد داشت. Rakowski که هنوز هم در گوگل مشغول به کار است، میگوید: «من در آن زمان 22 سال داشتم و واقعا شوکه شده بودم که آنها چگونه مسوولیت چنین کاری را به من بیتجربه سپرند.» او با ترکیب تخصص و رهبری درست به انجام آن کار موفق شد.
در حال حاضر گوگل صدمین همکار - مدیر محصول خود را نیز استخدام کرده است. Jeff Ferguson میگوید: «اینها آدمهای باهوشی هستند، در بین همکلاسیهایشان بهترینند و همینطور کسانی هستند که کارهای جدید کردهاند. مثلا ویرایشگر کتاب سال بودهاند یا شرکتی در خور تقدیر را راهاندازی کردهاند.» او که استخدامکننده این افراد است، ادامه میدهد: «من در طول 5 دقیقه میتوانم بگویم چه کسی برای ما مناسب است.»
در توکیو، محصول سال بعد را به کارکنان آن دفتر نشان میدهند و از آنها در مورد آن محصول نظرسنجی میکنند. آنها همچنین در هر منطقه وضعیت تجاری آن محل را از طریق صحبت کردن با کارکنان گوگل، مشتریان و شرکا مورد توجه قرار میدهند. در توکیو آنها متوجه شدند که Yahoo Japan به شدت با گوگل رقابت میکند. یکی از مدیران میگوید: «شبیه این است که گوگل، AOL و eBay را یکی کرده باشند.»
اما گوگل تصورات مردم ژاپن را هدف قرار داده است. گوگل دومین برند بعد از «تویوتا» در ژاپن است. منطقه الکترونیکی معروف توکیو، محلی بهنام آکیباهاراست. جایی که اولین رقابت این همکار - مدیر محصولها در آن آغاز شده است. هدف این رقابت افزایش دادن دانش آنها نسبت بلكه توجه به محصولات، دنیای تجارت و توانایی مذاکره است. آنها به گروههای کوچکی تقسیم میشوند و به هر گروه 100 دلار داده میشود که دستگاه مفیدی را با آن پول تهیه کنند. با نگاهی به پیشخوان میتوان با هر جور دستگاه الکترونیکی مواجه شد. از وسایلی نظیر جاسیگاری که از طریق پورت USB تغذیه شده و دود سیگار را جذب میکند، گرفته تا عصای جادویی که با تکان دادن آن چراغهای LED، حرفی را که با حرکات عصا کشیده میشود، نشان میدهد. كه اين برنده رقابت میشود.
هواپیمای آنها به پکن میرسد. همکار - مدیر محصولها تلفنهای همراه خود را که با سیستم مخابراتی ژاپن کار نمیکرد، بیرون میآورند و میبینند که صدها ایمیل جدید برایشان رسیده است.
وقتی همکار - مدیر محصولها سرشان را بالا میآورند با صحنه جدیدی در چین رو در رو میشوند. Kai-Fu Lee مدیر گوگل در چین برایشان اینطور شرح میدهد که اینجا تلاش ما ایجاد تعادل میان شیوه آزادیطلبانه گوگل و سیاست سانسور و محدودیتگذاری دولت چین است.
در دفتر گوگل، همکار-مدیر محصولها با مشتریان محلی که میتوانند انگلیسی صحبت کنند، مصاحبه میکنند. دولت چین از روشهایی که معیارهای ملی را به میان میکشند، برای به حاشیه راندن گوگل استفاده کرده است. هرازگاهی دسترسی به سایت موتور جستوجوگر گوگل مسدود میشود و به جای آن سایت دیگری با آدرس Baidu.com نمایش داده میشود که عنوانش چنین است: «Baidu بیشتر از گوگل در مورد چین میداند.» این را جوانی که یک تیشرت تیم ملی فوتبال برزیل را بر تن داشت بدون هیچ هیجانی میگوید.
بعد از شام لذیذی که در هتل صرف شد، در اتوبوس،Frances Haugen یکی از همکار- مدیر محصولها از دوستانش نظرسنجی میکند. جالب بود که بسیاری از آنها پرش از هواپیما را تجربه کرده بودند. اکثر آنها والدینی داشتند که در دانشگاه درس خوانده بودند. (همانند موسسان گوگل، یعنی Brin و Larry) Haugen). از آهوا فرزند یک بیولوژیست است. او سرپرست تیمیاست که وظیفه آن تجزیه و تحلیل نتایج مربوط به لینکهای پشتیبانهای مالی (Sponsors) است. تنها گوگل است که میتواند اینگونه به یک جوان 22ساله اعتماد کند. او مجبور بود یک تیم 20 نفره را که 11نفر آنها مهندس بودند، هدایت کند. «این برایم خیلی دشوار بود؛ برخی از آنان دو برابر من سن داشتند. همکار - مدیر محصول بودن مثل کنترل کردن یک مشت گربه است!» مسوولیت جدی داشتن چیزی است که همه آنها باید با آن برخورد کنند.
Prem Ramaswamiا 25 ساله که صاحب Google Checkout (یک برنامه مالی آنلاین) است، صحبتهای پدرش را در زمانی که در گوگل مشغول به کار شده بود، یادآورد میشود که میگفت: «آنها ممکن نیست به تو چنین کاری را بسپارند.» گوگل با پشتیبانی همکار - مدیر محصولها به آنها کمک میکند که بتوانند در شرایط دشوار با مشکلات مقابله کنند. هر کدام از همکار - مدیر محصولها یک مربی مدیریت دارند. Nick Baum، 24 ساله، همکار – مدیر محصول Google Reader در این خصوص میگوید: «همانند یک جلسه درمانی است.»
اوج آرامش در گوگل محیط پیرامون آن است. «گوگل مانند یک سرزمین تخیلی است.» این را David Hammerا 24ساله میگوید. دفتر مرکزی در محلی است که نظرگاهی زیبا از کوههای کالیفرنیا دارد. در گوگل 17 محل برای غذا خوردن وجود دارد که هر کدام از آنها غذایی خاص را سرو میکنند. در این شرکت استخرهای شنا، کلینیکهای درمانی، پیستهای والیبال ساحلی و اتاقهای گفتوگو قرار دارد.
در اولین روز حضور در بنگلر هند، گوگلیها به مراکز خرید این منطقه رفتند. به هر کدام آنها 500روپیه (معادل تقریبا 13دلار) داده شد تا چیزی را بخرند.
جایزه به کسی تعلق میگرفت که بیشترین تخفیف را گرفته باشد. برای Jini Kim اولین باری بود که بر سر یک کالا میبایست با یک دستفروش چانه میزد. «من همیشه از Neiman Marcus خرید میکنم!» او موفق میشود یک گردنبند 375روپیهای را 250 روپیه بخرد. در آخر Dan Siroker برنده این مسابقه شناخته میشود. او یک لباس سنتی را با یک سوم قیمت پیشنهادی فروشنده خریداری کرده بود. در بنگلر ترافیک بسیار آزاردهنده است، فقر وحشتناک است و تعدادی از همکار- مدیر محصولها هم بر اثر استفاده از غذا مسموم شدهاند.
اما سفر به این دهکده با تمام مشکلاتی که داشت، هنگام ترک آن احساس خوشایندی برای برخی نداشت. «ما باید به آنها شیرینی و لپتاپ بیشتری میدادیم.» این را Tom Tunguz همکار– مدیر محصول 25ساله میگوید. جلساتی که در دفاتر بنگلر برگزار شده بود، بسیار مفید بودند. همکار- مدیر محصولها فهمیدند معروفترین محصول گوگل در هند سایت اجتماعی Orkut، حتی معروفتر از موتور جستوجوگر این شرکت است.
گوگل تلاش میکند لایههای چارت سازمانی خود را به حداقل برساند؛ به نحوی که گزارشهایی از کانالهای مختلفی برای رسیدن به مقامات بالاتر رد نشود. اما در طول سفر همکار– مدیر محصولها چیزهایی درخصوص وجود کمی بوروکراسی در گوگل به گوششان میرسید. همچنین برخی ستارگان گوگل هم اخیرا این شرکت را ترک کردهاند که نمونه آن Bret Taylor، همکار – مدیر محصولی است که Google Maps را به راه انداخته بود. «دیگر هیجان و ریسک قبلی در گوگل وجود ندارد.» او در حال راهاندازی شرکتی کامپیوتری با نام FriendFeed است.
پس از یک مراسم موسیقی کوتاه، Mayer به روزی که ممکن است همکار - مدیر محصولها گوگل را ترک کنند، اشاره میکند. این نوع ترککردنها که اکثرا برای کسب تجربه در محیطی جدید است، «ژنی است که Larry و Sergey بهدنبال آن هستند. ما 2 تا 4 سال به خوبی در کنار هم خواهیم بود. حتی اگر 20درصد از شما در شرکت باقی بمانند، باز هم عدد خوبی است. حتی اگر گوگل را هم ترک کنید، باز هم برای ما خوب است. من مطمئنم یکی از کسانی که در این جمع هستند، شرکتی را بنا خواهد کرد که یک روز آن را از او خواهم خرید.»
ساعت 2 بامداد است، افراد گروه در یک حلقه قرار میگیرند. همه با هم شروع به خواندن سرود میکنند. سفر دارد به پایان میرسد. ممکن است پایان این سفر آغاز ایدهای نو برای تولید یک یا چند محصول جدید باشد. امکان رخدادن این اتفاق هم در داخل شرکت وجود دارد و هم در خارج از آن. مقامات بالای گوگل امید دارند که این اتفاق درون شرکتشان بیافتد. Eric Schmidt میگوید: «این سفرها یک برنامه پایهای برای همکار - مدیر محصولها بود. من امیدوارم یکی از آنها روزی بتواند مدیرعامل گوگل شود، اما نمیدانم کدام یک.»