جامعه اطلاعاتي ايران چشم انتظار حركت انجمن!
در مسير چشم انداز جهان براي سال 2015 ميلادي و در راستاي فراگير شدن لحظهاي فناوري اطلاعات و ارتباطات در كنار ديگر عناصر كليدي و موثر آيندهساز هزاره سوم، اجماع عمومي در برپايي اجلاس سران كشورها در دو اجلاس جهاني پياپي منجر به طرح تشكيل جامعهاي موسوم به «جامعه اطلاعاتي» شد.
اين مسئله سير زندگي بشر را آكنده از عناصر فناوري همچون ICT يافت و جمعيت بهرهمند از آن را براي زندگي راحتتر «جامعه جهاني اطلاعات» ناميد.
اين مهم بهانهاي محكم براي پيگيري عمومي مباحث مطروحه گشت تا بدانجا كه بزرگمردان عرصه ICT و علوم ارتباطات ايران، تشكيل انجمني موسوم به «انجمن ايراني مطالعات جامعه اطلاعاتي» را در كشورمان به تصميم و اجرا نشستند.
شايد بدرستي نتوان جنجال و هيجان اولين انتخابات اين انجمن را در ساختمان دانشگاه علامه طباطبايي و در زمان تشكيل آن وصف كرد.
اين اشتياق زايدالوصف نه تنها به دانشجويان و اساتيد دانشگاه -كه ناظر آن بودند- محدود نبود، بلكه مسئولان، اساتيد نامدار و شخصيتهاي مدعي ICT را نيز شامل ميشد.
حال پس از گذشت چند سال از تشكيل اين انجمن با وجود حساسيت موضوع مورد پيگيري و ماموريت انجمن در اين راستا، عليرغم شعارهاي زيبا، عملكرد شفاف اين انجمن در هالهاي از ابهام فرو رفته و سوال مطرح است كه بر سر جامعه اطلاعاتي ايران چه آمده است؟
آيا با توجه به اين نكته كه «از همه اهداف جامعه اطلاعاتي بازماندهايم»(بنا به اذعان استاد گرامي دكتر معتمدنژاد رييس انجمن) اين انجمن هيچ مسئوليتي جهت اطلاعرساني و آموزش و روشنگري در اين زمينه براي خود احساس نمي كند؟
خروجي مشخصي كه شايسته اين انجمن با آن همه متفكر و ايدههايشان است كدامين مصداق را بيان ميدارد؟ به ويژه كه در اين عرصه(و شايد به دليل پرهيز از رقابت با اين انجمن) هيچ مجموعه قابل ذكر ديگري شكل نگرفته است.
فرصتهاي بسياري به جهت حوصلهكاريها و به تاخيراندازيهاي بسيار در جريان برپايي نشستهاي لازم براي بقاي اين حوزه با محوريت فرهنگ سازي ازدست رفته است، كافي است بخواهيد بدنبال برنامهها و اقدامات سال گذشته انجمن باشيد، كه متاسفانه چيز زيادي نصيبتان نخواهد شد.
جالب آن كه گفته ميشود اعضاي اصلي انجمن را در موعدي مقرر حتي براي چند دقيقه هم نميتوان كنار هم جمع كرد، كه البته احتمالا ميتواند بدليل جايگاه علمي و اجرايي و مشغله فراوان ايشان باشد، و به همين دليل هم تصميمگيري و برنامهريزي در آن راكد مانده است.
آيا تعريف انجمن حمايت و انتقاد و چالشورزي از نظريهها و عملكردهاي سيستمي موجود در سطح ملي در حوزه مربوطه و به موازات آن اصلاحورزي در باب طراحي بعنوان بازوي محرك سيستم در كشور نيست؟
با گذشت پاسي از 2008 ميلادي به سرعت به سمت 2015 در حركت هستيم.
آيا مهمترين انجمن ايراني كه در باب تكنولوژي از نگاه اجتماعي مدعي هدايت جمعي و مشوق ملت است بايد عملكرد اجرايي ضعيف و ناممكني را در اذهان عمومي رقم زند تا به خاطرهاي نا كام مبدل شود؟
به نظر ميرسد انجمن نيازمند تجديدنظر جدي در ساختار و عملكرد و برنامههاست تا دستاندركاران آن، موتور انجمن را به كار انداخته و به سرعت آن را پيش برده، ضمن افزودن به اعضاي خانواده اطلاعاتي ايران، قدمهاي مثبتي در راستاي تحقق آرمانهاي ايران 1404 برداشته و از اين طريق اهداف تشكيل انجمن را جامه عمل بپوشانند.