ایتنا - در این کتاب ۵۷۱ صفحهای با یک شخصیت پیچیده برخورد میکنیم که فکر میکرد میتواند واقعیتهای زندگی را تغییر دهد.
کتاب زندگینامه استیو جابز که شامل تمام مصاحبههای او در فاصله سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ است، روز دوشنبه ۲۴ اکتبر در آمریکا منتشر شد.
به گزارش ایتنا از همکاران سیستم در این کتاب ۵۷۱ صفحهای با یک شخصیت پیچیده برخورد میکنیم که فکر میکرد میتواند واقعیتهای زندگی را تغییر دهد. مردی انقلابی که ۶ صنعت رایانه، رایانههای لوحی، موسیقی، فیلمهای کارتن، تلفن و روزنامهها را دچار تغییر و دگرگونی کرد.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی بخشی از زندگی نامه جابز را مورد بررسی قرارداده است. جابز در این کتاب نوشته است: شانسهای زیادی در زندگی شخصی و حرفه ایام داشتهام و هر آنچه را که در توانم بود، انجام دادم. جابز این جملات را چند هفته قبل از مرگش به زندگی نامه خود اضافه کرده است.
به اعنقاد ستایش کندگان جابز، او فردی دمدمی مزاج، سختگیر و مدیری با استعداد، پیچیده و سخت بود که میخواست دنیا را دگرگون کند.
او به فرزندی قبول شده بود، اتفاقی که تمام زندگیاش ر ا تحت شعاع قرار داد. او در زندگیاش به دو چیز علاقه زیادی داشت: فرهنگ هیپی و دنیای فناوری.
نگاهي به برخي نكات مطرح شده در اين كتاب مياندازيم:
- جابز در اکتبر ۲۰۰۳ متوجه سرطانش شد و تا ۹ ما زیر بار معالجه نرفت. تمایلی به جراحی نداشت و ترجیح میداد روشهای جایگزین را امتحان کند. مدتي یک رژیم سخت گیاهخواری گرفت تا زمانی که فهمید این کارها چندان فایدهای ندارد. اما وقتی با درمان موافقت کرد كه بیماریاش وارد مراحل پیشرفته شده بود.
- او دوست داشت تلویزیون اپل را وارد بازار کند. در این باره در کتابش نوشته است: دوست دارم تلویزیون هوشمندی را وارد بازار کنم که کاربری راحتی داشته باشند و مردم برای استفاده از کنترل و تنظیمات شبکههای کابلی و دی وی دی آن دچار مشکل نشوند. دوست دارم این تلویزیون مانند دیگر محصولات اپل شیک و با کاربری آسان باشد.
- در بخش از این کتاب از نفرت جابز از آندروید مطلبی آورده شده است. جابز میخواست هر کاری بکند تا این سیستم عامل كه به قول خودش از آی فون دزدیده شده، نابود شود. در ابن بخش جابز نوشته: تا آخرین نفس با آندروید مبارزه خواهم کرد و تمام ۴۰ میلیاردی را که اپل در بانک برای این پروژه گذاشته است، خرج خواهم کرد. حتی برای نابودی آندروید برای یک جنگ هستهای تمام عیار هم آمادهام.
- او مدیر سخت گیری بود و از این لحاظ یکی از بدترین مدیران دنیا محسوب میشود. در فصلی از این کتاب درباره نوع مدیریت او آمده است: او مدیر سختگیری بود. به راحتی به تحلیلگر و برنامهنویسی که چند شب را نخوابیده و روی یک پروژه کار کرده بود میگفت: تمام کارت بیهوده است و به هیچ دردی نمیخورد.
- او پولدار بود ولی پول خرج نمیکرد. در این باره نوشته است: افراد زیادی را در اپل میشناختم که مهربان و ساده بودند، اما به محض اینکه پولدار میشدند، شروع به خرید خانه و ماشینهای مدل بالا میکردند و رفتارشان عجیب میشد. باید برای این معضل به دنبال یک راه حل باشم. من نمیگذارم پول در زندگیام حکمفرمایی کند.