ایتنا - در ایران به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر ایرانی ۲۹.۱ شعبه بانکی وجود دارد؛ ۲برابر آلمان و اتریش.
عصر ارتباط - رضا قربانی - اینکه در ایران برای هر چیز با ربط و بیربط یک همایش بزرگ برگزار میکنیم، اینکه دور هم جمع میشویم و برای هم حرفهای تکراری میزنیم و میخواهیم فلک را طرحی نو دراندازیم، موضوع جدیدی نیست. تا بوده همین بوده و همایشها برگزار شدند و میشوند. این روزها هم که بوی کسادی کاسبی کاسبان تحریم به مشام میرسد بوی کاسبی دوران بدون تحریم شنیده میشود. دوران بدون تحریم، هم همایش میخواهد و هم رویداد. بخش خصوصی و دولتی و خصولتی و همه بزرگان و کوچکان میتوانند پشت سرهم رویداد برگزار کنند؛ مهم نیست. مهم این است که «زده» شدهایم. ما همه چیز زده شدهایم؛ ما سیاستزده شدهایم، اقتصادزده شدهایم، شایعهزدهشدهایم و خلاصه اینکه از همه چیز دلزده شدهایم؛ شعبهزدگی که جای خودش را دارد.
در شرایطی که همه چیززده هستیم دل خوش میخواهد از شعبهزدگی گفتن. بگذارید بگویم. عددی این روزها دست به دست میچرخد که میگوید در ایران به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر ایرانی ۲۹.۱ شعبه بانکی وجود دارد؛ ۲برابر آلمان و اتریش. گفته میشود ایران از نظر میزان سرانه شعب بانکی رتبه ۴۱ جهان را دارد. همین عددها میگویند قبرس دست ما را از پشت بسته است، با ۱۰۲ شعبه به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر. اسپانیا و لوگزامبورگ هم شعبهزده هستند. این عدد در عربستان ۸.۶ شعبه، در امارات ۱۱.۷ شعبه و در ترکیه که مدام خودمان را با آنها مقایسه میکنیم ۱۸.۲ شعبه است. البته پاسخ یک سؤال را نمیدانم و آن این است که آیا این کشورها روند رشد شعبهها را مدیریت کردند و الان کمتر شعبهزده هستند یا این کشورها هم به صورت سرطانی شاهد رشد شعبههای بانکی بودند و بعد این غدههای سرطانی را جراحی کردند؟ آنها هرکاری کرده باشند ما الان اوضاع خوبی نداریم.
رشد شعبههای بانکها در سالهای گذشته به دلیل عدم رشد بانکداری واقعی بوده است و بانکها تلاش کردند بهترین زمینها و ملکها را از آن خود کنند و بتوانند از طریق بالا و پایین شدن قیمت زمین و ملک، پاسخگوی سهامداران و سپردهگذارانشان باشند.
حالا این بیمار مگر با همایش و زدن حرفهای قشنگ حالش خوب میشود؟ مگر برای یک بیمار سرطانی شرکت در همایش آخرین دستاوردهای علم پزشکی را تجویز میکنند؟ مشکلات ما در بدیهیات است. ما مدام از جایگاه بزرگمان در منطقه میگوییم و سرمان مانند کبک در برف است. حرفها زده شده است و اگر در خانه کس است یک حرف بس است! میترسم تقلید کار دستمان بدهد و راه رفتن خودمان را هم فراموش کنیم.