ایتنا - تا زمانی که تکنولوژیهایی در اختیار بشر قرار بگیرند که قابل اعتماد باشند، دورهای وجود خواهد داشت که فقط آدمهای زودباور آنچه در محیط آنلاین میخوانند را باور میکنند.
در باب صحت اطلاعرسانی میتوان تمرکز را بر چنین موضوعاتی معطوف نمود:
- تکنولوژیای که در حال حاضر برای گسترش اطلاعات غیرواقعی استفاده میشود،
- اینکه نقشآفرینانی مانند فیسبوک چه رویکردی به این مسئله دارند،
- چگونه آزادیهای مدنی مانند ماده 19 برای جلوگیری از سانسور میجنگند،
- چگونه ژورنالیستهای حرفهای، که در گذشته برای تفکیک واقعیت از غیرواقعیت بکارگیری شدهاند، تحت فشار مدلهای کسب و کارهای آنلاینی قرار گرفتهاند که اخبار را «آزاد» لحاظ میکنند.
به گزارش ایتنا به نقل از computerweekly، "تام استندیج" روزنامهنگار میگوید که انسان به طور طبیعی در گروهها به فعالیت شبکهای میپردازد، و اینکه اخبار و دیدگاهها با رد و بدل شدن میان افراد در گروههای مختلفی که به آنها تعلق دارند پخش میشوند، فارغ از اینکه چنین کاری مورد تایید مدیران باشد یا نه.
تاریخچه مورد نظر وی درباره «رسانههای اجتماعی» از زمانی شروع میشود که بردههای رومی پیامهایی را (بر روی پاپیروس و لوحها) بین اربابان خود رد و بدل میکردند و بازرگانان آنها را بین جوامع تجاری انتقال میدادند. اولین سوابق سیستماتیک استفاده از شبکههای اجتماعی برای مانوردهی سیاسی به نوشتههای سیسرون[خطیب معروف رومی] بازمیگردد. از همان عصر بود که نخستین استفاده از «اخبار جعلی» برای ویرانی یک تمدن(تمدن گلها) رخ داد: داستانهایی نقل شده توسط ژولیوس سزار درباره رفتار بربری آنها به منظور توجیه حمله به معادن طلای آنها با هدف تامین پول برای فعالیتهای سیاسیشان.
چالش بزرگ بعدی در عصر ابداع چاپ بروز کرد. اعلامیه نود و پنج مادهای مارتین لوتر پس از آن شیوع گستردهای یافت که به زبان آلمانی با تیراژ چاپی محدود(500 نسخه) منتشر شد. این اعلامیه سپس مکررا ظرف چند هفته نشر و بازنشر شد و «ظرف چهار هفته تقریبا تمام عالم مسیحیت با آن آشنا شده بود». ولی چاپ کاغذی تا دهه 1830 همچنان در مقیاس بسیار محدودی انجام میشد.
سپس با ابداع پرس بخار نوبت به عصر رسانههای ارتباط جمعی رسید. تعریف «خبر» به آن چیزی تبدیل شد که ژورنالیستها و سردبیرانشان به کار میبردند.
اکنون اینترنت «بار دیگر» کاربران شبکههای اجتماعی را قادر به تصمیمگیری درباره ارائه تعریفی از «خبر» نموده است.
درباره سلطه آمازون (که مالک آن اخیرا واشینگتن پست را به تملک در آورد)، فیسبوک، گوگل و مایکروسافت درباره آنچه ما در اینترنت میبینیم و مییابیم چه میتوان گفت؟ باتنتهایی که «اخبار جعلی» را پمپاژ میکنند چطور؟
تاریخ تکنولوژی تاریخ توهمات مداما در حال پیچیدهتر شدن از واقعیت است، به همین خاطر ما نمیتوانیم بگوییم که دقیقا چه زمانی در معرض دروغ شنیدن قرار میگیریم. در نتیجه، تا زمانی که تکنولوژیهایی در اختیار بشر قرار بگیرند که قابل اعتماد باشند، دورهای وجود خواهد داشت که فقط آدمهای زودباور آنچه در محیط آنلاین میخوانند را باور میکنند.
ولی کدامیک از اینها بزرگترین تهدید برای دموکراسی به شمار میروند؟ «اخبار جعلی» و یا «سانسور» توسط غولهای رسانهای(فارغ از اینکه در همپیمانی نزدیکی با ساختارهای سیاسی روز باشند یا نه) و کارفرمایانشان؟
خود دموکراسی چیست؟ یکی از تعاریف بدبینانه کمتر شنیده شده آن این است که «دموکراسی یک سیستم غربی است که در آن تصمیمات توسط کسانی دیکته میشوند که بلندترین صدا را دارند، در مقابل اجازه دادن به سرد و گرم چشیدگانی که، پس از گوش دادن به درخواستهای جوانترها، تصمیمگیری میکنند.»
نمونه کلاسیک یک دموکراسی سرنگون شده توسط «اخبار جعلی»، که توسط فردی سازماندهی شد که استاد شبکههای اجتماعی آن زمان بود، جمهوری وایمار است[که در حد فاصل پایان جنگ جهاین اول و روی کار آمدن نازیها در آلمان وجود داشت].
جوزف گوبلز گفته بود که «دروغی که یک بار گفته شود یک دروغ باقی میماند، ولی دروغی که هزار بار گفته شود به یک حقیقت تبدیل میشود.»
در مجموع میتوان گفت که بهترین کار در چنین فضایی، چک کردن منابع نشر خبر در شبکههای اجتماعی است، چه آن منبع گوگل باشد، یا روزنامه گاردین و چه گوبلز زمان.
چی شد؟
به نظر میرسد چنین چیزی خیالیست و هیچگاه رونمایی نخواهد شد!