صحبت کردن با خود میتواند راهی برای تخلیه احساسات باشد. به گفته برینتاپ، مثال کلاسیک آن بلند فحش دادن است که میتواند مانند یک راه آزادسازی احساسات عمل کند و به شما کمک کند احساس بهتری داشته باشید.
حرف زدن با خود با صدای بلند میتواند راهی برای حل مشکل باشد؛ بهخصوص برای افرادی که معمولا چیزهایشان را گم میکنند. گری لوپیان، استاد روانشناسی دانشگاه پزشکی ویسکانسین، به مجله تایم گفت: «اگر وسایلی مانند کلید، کنترل تلویزیون یا ژاکت محبوبتان را در خانه گم کردهاید، بلند صدا زدن نام آنها در حالی که به دنبال آن شیء میگردید، میتواند شکل ظاهری آن را در ذهنتان فعال نگه دارد. این کار احتمال پیدا کردن آنچه را گم کردهاید، بیشتر میکند.»
چرا برخی افراد با صدای بلند با خودشان حرف میزنند
۳۰ سال قبل زمانی که توماس برینتاپت، استاد بازنشسته روانشناسی در میدل تنسی ایالات متحده، صاحب فرزند شد، در دل روزهای پرمشغله و شبهای طولانی و کمخوابی، بلند حرف زدن با خود را شروع کرد تا بتواند با این فشارها مقابله کند. این تجربه او را برانگیخت تحقیق کند چرا مردم با خودشان حرف میزنند.
او به چند عامل کلیدی رسید که یکی از آنها انزوای اجتماعی بود. همانطور که انتظار میرود، افرادی که مدت زمان زیادی را تنها سپری میکنند، احتمالا به بلند حرف زدن با خود پناه میبرنند. این امر در مورد بچه خانوادههای تکفرزند هم صادق است. همچنین بزرگسالانی که در کودکی دوست خیالی داشتند که با او صحبت میکردند.
برینتاپت میگوید دلیل دیگر مقابله با وضعیت جدید یا بسیار استرسزا یا شرایطی است که شما مطمئن نیستید باید چه کار کنید یا چه فکر و احساسی داشته باشید. مطالعات نشان دادهاند وقتی فرد نگران است یا وسواس فکریعملی دارد، احتمال اینکه با خود صحبت کند، بسیار بیشتر است. تجربیات ناراحتکننده یا پریشانکننده باعث میشوند مردم بخواهند آنها را حل یا درک کنند و گفتوگو با خود ابزاری است که به آنها در این راستا کمک میکند.
عامل سن هم میتواند دخیل باشد. کودکان خردسال موقع یادگیری نقشهای اجتماعی با صدای بلند با خود حرف میزنند و این در نهایت به گفتوگوی درونی تبدیل میشود. به گفته برینتاپت، افراد مسنتر بیشتر درگیر گفتوگو با خودشاناند؛ شاید برای کمک به یادآوری یا کاهش محدودیتها.
آیا بلند حرف زدن با خود خوب است؟
گری لوپیان میگوید که این یک عادت کاملا طبیعی و حتی مفید است. به گفته او، این کار میتواند به حل مسائل کمک کند و عملکرد شما را در انجام دادن یک وظیفه بهتر کند.
یکی از مطالعات او درخواست از افراد برای جستوجوی اشیای مختلف بود، مثل پیدا کردن تصویر چنگال در میان مجموعهای از عکسهای تصادفی. وقتی شرکتکنندگان اسم آن چیزی را که به دنبالش بودند بلند گفتند، توانستند آن را بسیار سریعتر از زمانی که این کار را نکردند، پیدا کنند. ایده این است که این کار کمک میکند وقتی در حال جستوجویید، ظاهر بصری آن شیء در ذهنتان فعال بماند. مثلا اگر سوییچتان را گم کردهاید، اینکه حین جستوجو مدام با خودتان بگویید «سوییچ، سوییچ، سوییچ» میتواند کمککننده باشد.
حرفزدن با خود میتواند انگیزهبخش هم باشد. لوپیان اشاره میکند در یکی از مطالعات، بازیکنان بسکتبال زمانی که حرکاتشان را با صدای بلند و با لحن تشویقی یا آموزشی توضیح میدادند، سریعتر و بهتر عمل کردند. «این کار بهویژه در شرایطی که نیاز به طی کردن مراحل مختلف است، میتواند کمک کند متمرکز بمانید. این باعث میشود افراد در مسیر بمانند و بدانند چه زمانی باید تغییرات لازم را انجام دهند.»
برینتاپ این کار را به یک ترموستات تشبیه میکند که میتواند کمک کند دمای احساسات روزانهتان را تنظیم کند. به نظر او، صحبت کردن با خود میتواند شما را در رسیدن به اهدافتان راهنمایی کند و بازخوردهای ارزشمندی فراهم آورد.
صحبت کردن با خود میتواند راهی برای تخلیه احساسات هم باشد. به گفته برینتاپ، مثال کلاسیک آن بلند فحش دادن است که میتواند مانند یک راه آزادسازی احساسات عمل کند و به شما کمک کند احساس بهتری داشته باشید.
گفتوگوی با خود میتواند به نوعی ارتباط اجتماعی هم تبدیل شود. در واقع، وقتی فردی با خود صحبت میکند، میتواند این گفتوگو را به گونهای انجام دهد که دیگران (مثل همسر یا اطرافیان) آن را بشنوند و به نوعی از وضعیت یا احساسات او آگاه شوند. این نوع گفتوگو به شکلی غیرمستقیم میتواند به واکنش فرد دیگر منجر شود و امکان بحث یا گفتوگو در مورد احساسات یا مسائل پیشآمده را فراهم کند.
گابریل مورس، رواندرمانگر از نیویورک، اغلب به مراجعانش توصیه میکند بلند با خودشان صحبت کنند. او معتقد است که این کار علاوه بر کمک به تنظیم بهتر احساسات، باعث افزایش خودآگاهی و تمرکز آگاهانه بر زمان حال میشود.
او از مهارتهای رفتاردرمانی مبتنی بر گفتوگو (Dialectical Behavior Therapy) استفاده میکند و یکی از این مهارتها صحبت کردن با خود بهگونهای است که گویی شما مربی خردمند خودتانید. او به مراجعانش کمک میکند برای مقابله برای اضطراب جملاتی بسازند. مانند: من خوبم. این احساس واقعا ترسناک است، اما من الان در خطر نیستم یا این وضعیت همیشگی نیست. من میتوانم هم احساس ناراحتی کنم و هم در امان باشم.
او اشاره میکند که افکار اضطرابی بهراحتی میتوانند منطق را تحتالشعاع قرار دهند، بنابراین بیان کردن این جملات میتواند کمک کند از افکار منفی رها شوید. این کار خودآگاهی ذهنی را افزایش میدهد و باعث میشود بر امور دشوار مسلط شوید.