۱
۰
plusresetminus
چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۴۹
مسالۀ فهم و فضاحت ارتباطات

چرا نگاه منفی به ارتباطات و فناوری؟

ایتنا - چاره مواجهه با وسایل ارتباطی نوین و ارتباطات جدید، نه تقابل که تعامل، نه انسدادکه اصلاح ، نه دفع که جذب و البته از طریق تحقق مخاطب انتخاب گر و پرورش و تقویت چنین مخاطبی است.


حبیب الله معظمی -  اخیرا برخی مقامات و بزرگان درباره فضا و برنامه‌های ضداخلاقی وسایل نوین ارتباطی مثل ماهواره و اینترنت اظهاراتی می‌کنند که می‌تواند به توجیهی برای رویکرد انسدادی و تحریمی موجود و یا زمینه سازی برای انسدادهای بیشتر و آتی باشد.

این سخنان و دل‌نگرانی ها عمدتا متمرکز ومتوجه وجود وجه «بی‌پروایی و عریانی» و جنبه‌های ضداخلاقی محصولات این وسایل ارتباطی است.
با اینکه نمی‌توان وجود چنین وجهی در این وسایل را رد کرد اما این وجه تمام دستاوردهای این ابزارها نیست و چنین اظهاراتی بیش از آنکه متوجه اصلاح چنین وجه و کارکردی باشد، اساس این ابزارها را که در مجموع دستاوردهای مثبت و غیرقابل انکاری برای بشریت داشته اند، زیر سووال می‌برد و تضعیف می‌کند.

حکایت«ارتباطات شناسی» و شناخت وسایل نوین ارتباطی و فضای جدیدی که ارتباطات خلق کرده است، در جامعه ما و فهم ما از ارتباطات که چنین اظهاراتی متاثر از آن است، بی‌شباهت به«آمریکا شناسی» درکشورما نیست.
ما بیش از سه دهه است که آمریکا(شامل جامعه، دولت، مردم و فرهیختگان و متفکران آن) را به بدترین صفات توصیف می‌کنیم اما متاسفانه یک مرکز آمریکا شناسی، سرمایه‌گذاری جدی برروی تاسیس یک موسسه مطالعاتی درست و حسابی درباره آمریکا که دست کم طی این سال ها تا عمق این جامعه و کشور را شناسانده باشد، نکرده ایم(اما در آن کشور در هر دانشگاه معتبرش یک کرسی و مرکز ایران شناسی وجود دارد با این باور که شناخت و قضاوت از راه علم و مطالعه کسب می شود) و به همان بحث ها و شعارهای سیاسی بسنده کرده‌ایم و قضاوتمان در این مورد عمدتا معطوف به همین فضاست و به این خاطر است که مثلا نمی‌دانیم بزرگ‌ترین منتقدان جامعه و حاکمیت آمریکا، کسانی که مبانی اندیشه و فلسفه سیاسی بنیادگذاری این حکومت را به شلاق نقد می‌بندند، خود آمریکایی هایند،کسانی اند که در همان جامعه زندگی می کنند و کرسی درس و بحث و امکان نشرافکار خود را دارند و اتفاقا اگر ما در این مقولۀ فهم و قضاوتمان نسبت به این حکومت و جامعه، از جنبه های سیاسی و شعائر می کاستیم و به جنبه های نظری و مطالعاتی توجه می کردیم می توانستیم به اتحادی با درون این جامعه و با این افراد برسیم و بفهیم که جامعه آمریکا در درون خود نماد سنگ و شیشه است که هردو را در کنار هم گذارده است و بنابراین ما نباید همه را به یک چوب برانیم.

و جالب آنکه ارتباطات نوین هم از همین آمریکا سرچشمه گرفته است و حال حکایت اظهارات و قضاوت ما درباره ارتباطات و ابزارهای ارتباطی نوین حداکثر غیراز اتکا برمحدوده چنددرس پراکنده در برخی مراکر آموزش دانشگاهی ما چیز دیگر و بیشتری نیست که آن هم به لطف دولت گذشته که امثال دکتر معتمد نژاد را خانه نشین کرد تا بالاخره دق مرگ شود، درهمان حد ماند.
دیگران در کشور ما که دستشان به تریبون ها می رسد و حتی این مطالعات و تحصیلات را دراین حوزه در این حد ندارند که تکلیفشان روشن است.

هیچ مطالعات عمیق و همه جانبه و مرکز جدی آمریکا شناسی و ارتباطات شناسی در کشور ما وجود ندارد پس چگونه می توان بدون علم و آگاهی کافی به قضاوت در مورد یک موضوع و پدیده پرداخت.
بیراه نیست که گفته شود پس ما وارثان واقعی بانیان نظامیه ها که مرکز پیشرو علوم وفنون درجهان آن روزگاران بودند، نیستیم.

مزید اطلاع منتقدان و اظهارکنندگان چنین قضاوت‌هایی برخی دیگر از سیئات فضای جدید ارتباطات و وسایل ارتباطی نوین را بر می شمرم تابگویم علیرغم اینها، باید آن را پاس داشت و با آن تعامل داشت و تا قافیه را نباخته باشیم آن را جذب کنیم:
۱-اینترنت ابزار اصلی پولشویی است
۲- اینترنت جولانگاه باندهای تبهکار است
۳- اینترنت موجب تقویت سرمایه داری شرکتی است
۴- اینترنت ابزار احیای نظام سرمایه داری است
۵- بزرگ‌ترین شرکت‌های سرمایه‌داری جهان در حوزه اینترنت وارتباطات فعالند و.... و باز هم مزید اطلاع و از باب ذکر فقط یک نمونه البته از سوی دیگر؛ بزرگ‌ترین و کاری‌ترین افشاگری‌های تاریخ علیه یک حکومت(آمریکا) به مدد همین وسایل ارتباطی نوین محقق شد.

ماجرای«ویکی لیکس» را می گویم.

خیلی ساده و کوتاه؛ حکایت ارتباطات نیست مگر همچون نهر روان آب، از برای اینکه انسان ها از آن بنوشند و زارعان نان و خوردنی خلق خدا را از آن حاصل آورند و البته گاه ممکن است فضولاتی هم در آن ریخته شود.

اما حکم شرعی به ما می گوید که آب روان، پاک است پس نمی توان تمام و کل نهر آب را منکر شد و مسدود ساخت.

بنابراین نه منطقا و نه عملا نمی توان با ارتباطات و وسایل ارتباطی نوین مبارزه کرد و مسدودشان ساخت و البته نه طور علمی امری است مستحسن.

داستان مبارزه با رادیو(دستگاه گیرنده رادیو) در ملک خود را شنیده ایم که برای دارنده آن در اوایل قرن کنونی شمسی مثلا شهروندی ساکن سرچشمه تهران، پروانه مالکیت صادر می شد.
به زبان ساده اگر کسی آن سال ها می خواست رادیو داشته باشد باید از حکومت پروانه می‌گرفت.

اکنون که به آن سال ها نگاه می کنیم اگر قهقهه از آن رفتارها سر ندهیم دست کم ریشخند بر لبانمان می نشیند یا انگشت حیرت بر دهان می گیریم.

و یا یک داستان دیگر؛با گوتنبرگ و چاپ بود که پیام و کتاب تکثیر و جهانی شد و همه می دانیم که کتاب هایی که اینک درجهان چاپ می شوند هم ترویج دین دارند هم ضددین اما هیچکس حتی در ایران هیچگاه خواستار انهدام چاپخانه ها نشده و به گوتنبرگ و دستاوردش؛ چاپ، لعن و نفرین نمی فرستد.

آیا می دانیم اولین کتاب هایی که با اختراع گوتنبرگ امکان چاپ و تکثیر پیام و سرعت انتقال یافتند حتی ایران، کتب دینی بودند.

صادقانه بگویم که برخی اظهارات، فرار از مسوولیت و پاسخگویی هم است.

همین دایره المعارف «ویکی پدیا» که بااستفاده از این فضا و ابزار تاسیس شده و به ما نشان داده که عمل خیرخواهانه و نیکوکارانه می تواند نشر علم هم باشد، ماهانه ۵۰۰ میلیون تن بازدیده کننده دارد.

آیا ما برای فرهنگ ملی و دینی خود (دست کم در حوزه سرزمینی ) نمی توانستیم با این ابزارها چنین تعاملی کنیم و از آن بهره ببریم.

چاره مواجهه با وسایل ارتباطی نوین و ارتباطات جدید( که برای فقرا، به حاشیه رانده شدگان، دیگران، اقلیت ها، تحت حاکمیت ها و بطور کلی برای همه، هم در کشورها و در سطح جهان، تریبون فراهم ساخته و این رخداد مهم و جدیدی در تاریخ بشر است) نه تقابل که تعامل، نه انسدادکه اصلاح ، نه دفع که جذب و البته از طریق تحقق مخاطب انتخاب گر و پرورش و تقویت چنین مخاطبی است.

اوست که بایستی دست به انتخاب بزند و نه اینکه ما برایش انتخاب کنیم.

او خود قضاوت کند نه اینکه ما برایش قضاوت کنیم.

راه پرورش چنین مخاطبی هم داشتن رسانه هایی در هر کشور است که بر مبنای آزادی اندیشه فعالیت کنند.
 
کد مطلب: 30905
نام شما
آدرس ايميل شما


feedback
اقایان از باخبر شدن مردم در هراسند.
مهمترين اقدام برای پيشگیری از تکرار امثال کوروش کمپانی؟
اصلاح قوانين
برخورد قاطع
اصلاح گمرکات
آزاد کردن بازار
آگاه سازی مردم
هيچکدام