دكتر شكرخواه جزو داوران نهايي جشنواره مطبوعات بوده و براي اضافه كردن يك بخش به جشنواره سالهاي بعد پيشنهادي دارد. شاخهاي براي رقابت در حوزه روزنامهنگاري آنلاين. وقتش رسيده چنين بخشي را درجشنواره مطبوعات داشته باشيم. بهانه خوبي است براي شروع مصاحبه با استاد دات. شروعي كه حتماً به سبكهاي جديد خبرنويسي منتهي خواهدشد. چه چيزي بهتر از «نرم خبر» كه اين روزها بازارش به شدت داغ است؟ خود استاد، دل خوشي ندارد از اين جريان. چيزي كه اين روزها در عرصه روزنامهنگاري رايج شده :«تقابل نرم و سخت....»
ندا دهقانيشما پيشنهادي براي برگزاري دورههاي بعدي جشنواره مطبوعات داده بوديد، اينكه، در كنار گزارش، مقاله، عكس و ...بخشي هم براي روزنامهنگاري ديجيتالي درنظر گرفته شود. چه راهكاري داريد براي عملي شدن اين پيشنهاد؟
ميشود در مراحل اول، اين را در سطح خود روزنامهها ديد. يعني معيارهايي را براي يك سايت اينترنتي مناسب روزنامه درنظر گرفت. در گام بعدي، اين مقياسهاي سنجش را ميتوان به فصلنامه و هفتهنامهها هم تسري داد. يعني همان طور كه بخش مطبوعات چاپي داريم، بخش الكترونيك را هم اضافه كنيم. البته نبايد در قدمهاي اول سخت بگيريم. سال اول ميتوانيم بخش «الكترونيك مديا» داشته باشيم و سالهاي بعدي، ديجيتال و سايبر.
منظور شما نشريه هايي است كه علاوه بر نسخه چاپي سايت هم دارند، حالا چه سايبر باشند، چه الكترونيك يا آنلاين.
بله اگر سختگيرانه نگاه نكنيم يك نشريه حتي ميتواند سابقه اش را روي يك «سيدي» ارائه كند ولي اگر بخواهيم از اول يك مدل بهينه را ملاك قرار دهيم و بگوييم همه خود را با آن مقايسه كنند مطمئنا جواب نميدهد. در ايران ممكن است همه روزنامهها «وبسايت» داشته باشند اما مثلاً با فرمت «پيدياف». خب ميشود حتي براي اين نوع كارها هم معيارهايي در نظر گرفت. منظورم اين است بايد جوري عمل كرد كه در واقع كم كم احساس شود فضاي اينترنتي نشريات هم مورد توجه است. حتي ميشود بدترين را هم انتخاب كرد.
تمشك طلايي بدهيم مثلاً..
از اين نمونه جايزهها كه زياد است... ولي در كل حس ميكنم بالاخره به طرف اين فضا ميرويم. اينترنت هنوز اتاق خبر روزنامهها نشده اما به هرحال يكي از منابع مهم خبري روزنامههاست. من از اين زاويه به قضيه نگاه ميكنم و به همين دليل اين پيشنهاد را دادم. پيشنهاد من هم نيست البته. بالاخره نياز هست كه معيارهايي براي يك وب سايت مطلوب روزنامه ارائه شود. يك راه آن، انتخاب مدل بهينه است.
منظور شما روزنامههاي سايبر است؟
بله
يعني جام جم و شرق آنلاين؟
شرق حتي نه؛ چون فقط يك صفحه متغير دارد. اما جام جم آنلاين را ميتوان سايبر دانست.
اما جام جم هم با معيارهاي فعلي چندان سايبر محسوب نميشود.
سايبر نيست و خيلي از پارامترهاي روزنامه سايبر را هم ندارد. اما اينكه نه ديجيتال محض است نه الكترونيك، اين نكته مهمي است.
تعريف شما از روزنامه الكترونيك، ديجيتال و سايبر چيست؟
محتواي الكترونيك الزاماً صفر و يك نيست اما وقتي ميگوييم نشريهاي ديجيتال است، يعني محتواي آن صفر و يك شده است نشريه ديجيتال علاوه بر صفر و يك شدن ميتواند به «فرامتن» يا متون به هم پيوسته در اينترنت هم بپيوندد و اولين گامها را در مسير سايبر شدن بردارد.
مثلاً راديو و تلويزيون رسانههاي الكترونيك هستند اما وقتي محتواي آنها به داده هاي صفرو يك تبديل شود . رسانه ديجيتال ميشوند اما الزا نميشود گفت با صفر و يك كردن دادها و ديجيتالي شدن داريم روزنامهنگاري آنلاين صورت مي دهيم. در ايران، واژه ها بدون دقت به جاي هم خرج ميشوند.
با اين تعريف، جام جم هم به نوعي، روزنامه ديجيتال است نه سايبر يا دست كم به ديجيتال بودن نزديكتر است.
به روزنامههاي ديجيتال نزديكتر است اما در هر حال هرچه تلاش كنيدكه نسبت انرژي گذاري رسانه را بيشتر و انرژي گذاري كاربر را كمتر كنيد، به سايبرشدن نزديكتر ميشويد.جام جم در آن بستر متولد شد.
به خاطر لينكهاي مرتبط كه پايين هر خبر قرار مي گيرد؟
بخشي به اين دليل است. بخشي هم عوامل ديگر.اگر روزنامه ريسك دوسويه شدن و تعامل را بپذيرد خيلي از مسائل حل ميشود.حتي ميتواند اجازه دهد صفحات مخصوص مخاطب هم وجود داشته باشد.اين قابليتها در جام جم در نظر گرفته شده بود.
يعني به اجرا نرسيد؟
بله.اما اين ظرفيتها به هرحال براي طراحي جام جم آنلاين درنظر گرفته شده بود.
پس چرا اجرا نشد؟
چون به نيرو و انرژي زياد نياز دارد. وقتي امكان «نظردهي» را فعال ميكنيد بايد به حرفهاي مخاطبان جواب هم بدهيد.
تعاملي كه به آن تأكيد داريد براي سايبرشدن، فقط در گرفتن نظر مخاطبان خلاصه ميشود؟
يك وبلاگ براي روزنامه ديده شده بود و ستونهاي ويژه ديگر كه «كامنتهاي» هر مطلب به طور جداگانه كنار مطلب طبقهبندي شود. مسئله ديگر «متا ديتا» بود براي ديتا بيس و... من ديگر سردبير جام جم آنلاين نيستم فقط اين را بگويم كه كف اصلي يك كار سايبر، واكنش نشان دادن به كاربر است و سقف آن در نظر گرفتن سيستمي كه كاربربا كمترين تلاش به بيشترين خواسته هايش از سايت برسد. جام جم آنلاين در مقايسه با ساير سايتهاي ايراني سايبر به شمار مي رود چون توليد ويژه خودش را هم دارد و محصولات و محتواي آن از مطالب روزنامه جداست.
پس براي جشنواره و جايزه دادن، ميتوان حتي از سطح روزنامههاي الكترونيك يا همان نسخههاي چاپي صفر ويك شده شروع كرد.
درحال حاضر بسياري از سايتهاي ديگر، تعاملي تر از سايتهاي روزنامههاي چاپي رفتار ميكنند و براساس اين تعريف سايبرتر هستند.اما پيشنهاد شما اين سايتها را دربرنمي گيرد.
- نام جشنواره، جشنواره مطبوعات است پس فقط بايد«الكترونيك مديا»، «ديجيتال مديا» و «سايبرمديا» همين نسخههاي چاپي مطبوعات را بررسي كند نه سايتها و رسانههايي را كه نسخه چاپي ندارند. گفتم اين انتخاب ها، ميتواند در آينده با معيارهاي دقيقتري همراه شود. الزاماً، نام هر آنچه كه در محيط چاپي است و بعد در فضاي وب قرار مي گيرد، روزنامهنگاري آنلاين نيست. نميتوانيد همان محتواي مجله تان را روي سايت قرار دهيد و بگوييد كه آنلاين شده ايد. بايد ديد آيا مطلب براي مخاطب آنلاين توليد شده است يا نه. تيتر وب همان تيتر مطبوعاتي نيست، شرح عكس همين طور و خيلي موارد ديگر. بسياري از «پسزمينههاي» خبري را در محيط وب نمينويسيم چون در اينترنت وجود دارد و با گذاشتن يك لينك قابل دسترس ميشود. پس در مرحله اول نميشود همه اين چيزها را درنظر گرفت اما سال به سال ميتوان «متر» سنجش جشنواره را به استاندارهاي حرفه اي و جهاني نزديك تر كرد.
با اين تعريف، روزنامهنگاري آنلاين بايد سبك نوشتاري متفاوتي داشته باشد.
قطعاً...كسي كه روزنامهنگاري آنلاين انجام ميدهد به خوبي ميداند كه مهارتهاي عرضه مطالب با نوع چاپي تفاوت دارد. بخشي از آموزشها روي مهارتهاي فني متمركز است. مثلاً در گام اول بلد بودن تايپ با «word ». البته در روزنامههاي آنلاين و چاپي سه مرحله مشترك وجود دارد، جمعآوري، پردازش و عرضه. يعني خبر بايد ار حوزه خبري گرفته، پردازش و عرضه شود.اما يك خبرنگار آنلاين منابع خبري آنلاين را ميشناند. جستوجو در منابع آنلاين از مهارتهاي اوست و به جاي كاغذ و قلم از صفحه كليد كامپيوتر براي نوشتن استفاده ميكند. بايد بداند چگونه كلمات را بشمارد و به كدام كلمه «لينك» دهد. مرحله عرضه هم تخصصهاي ويژه ميخواهد. در كل، روزنامهنگاري آنلاين از نظر تبديل كردن رويداد به خبر متفاوت است هرچند همان سه مرحله روزنامهنگاري سنتي را دارد. روزنامهنگار آنلاين درمرحله اول بايد به اين فكر كند كه مطلبش را با چه «فرمتي» ميخواهد عرضه كند.
منظور از «فرمت» چيست؟
يعني مطلب قرار است در چه قالبي عرضه شود. روزنامهنگار آنلاين قبل از نوشتن مطلب بايد به اين فكر كند كه قرار است چه اندازه از گرافيك، نقشه، كاريكاتور و چه قدراز متن بهره گيرد يا براي مطلب صدا و تصوير بگذارد. اين اصل اول براي روزنامهنگاري آنلاين است. اصل دوم اين است كه بداند رابطه خبرو گزارش نوشته شده با ساير مطالب چگونه است. يعني چه اندازه ميتواند از لينك استفاده كند. سوم، بايد توجه كند كه مطلب نوشته شده تا چه اندازه قابليت «اسكن شدن» دارد. مطلب سايبر بايد با يك نگاه خوانده و اسكن شود نه آنكه مخاطب مجبور باشد مطلب را تا آخر بخواند.
نكته ديگري هم وجود دارد.اينكه روزنامهنگار چه اندازه به فرد كمك ميكند تا از برخي اطلاعات به صورت پرشي عبور كند. مثلاً مطلبي مينويسيم درباره يك فيلم. چه اندازه لازم است درباره طراحي صحنه، بازيگران و كارگرداني توضيح دهيم. اين نكته مهم است كه روزنامهنگار چه اندازه به درخت اطلاعاتي كه قبلاً درباره اين فيلم در محيط وب وجود داشته، مطلب اضافه ميكند. اگر قرار است مطلبي نوشته شود كه از قبل وجود داشته، بايد اجازه دهد مخاطب از روي مطلب بپرد. روزنامهنگار بايد اينجا، با يك لينك، خواننده را به مطلبي كه از قبل وجود داشته ارجاع دهد.
درباره اينكه چه سبكي براي نوشتن مطلب آنلاين مناسب است، ترديدهايي وجود دارد.مثلاً «نرم خبر».
اين نرم خبر درايران به نظرم به داستان عجيب و غريبي تبديل شده است. من مدتي روي اين نكته اصرار داشتم و بعد كه اين ماجرا جاري شد خودم فاصله گرفتم.
«سافت نيوز» يا نرم خبر، محصول و در واقع دافعه هرم وارونه است. وقتي در دنيا احساس شد، سبك هرم وارونه ممكن است به دليل خشكي مطالب كمي خسته كننده باشد، به سبك «chronological style» يا مبتني بر زمان روي آوردند كه درايران به اشتباه آن را سبك تاريخي ترجمه كرديم درحالي كه اصلاً به تاريخ ارتباطي ندارد و بوي نفتالين نميدهد.اين سبك خود را به توالي سكانس رويدادها در جهان واقعي پايبند ميداند. بعدها ديدند شايد اين سبك هم طولاني شود و خواننده نخواند. بخشي اولي به آن اضافه كردند به نام مقدمه يا ليد.بعد ها سبك «هرم شني» را ساختند.عده اي از روزنامهنگاري نوين سخن گفتند و الان هم غربيها همين ضرورتهاي خبري را به دو مقوله «هارد» و «سافت» يا نرم خبر و سخت خبر تقسيم كرده اند.همانطور كه سختافزار و نرمافزار به كاربرده ميشود و يا درعرصه روابط بينالملل مي گويند « قدرت سخت» يا « قدرت نرم».
در طبقهبندي جديد، يك رشته «ژانرها» در مقوله سخت خبر و بقيه در مقوله نرم خبر جا داده شدهاند. تمام ژانرهاي زيرگروه سخت خبر، شتاب و ضرب خبري بالايي دارند. اما آنها كه زير دسته نرم خبر طبقهبندي ميشوند، زير گيوتين زمان نيستند. اما اين دليل نميشود كه الان يك خبر سخت بنويسيم ولحظاتي بعد نتوانيم خبرنرم آن را هم تحويل مخاطب دهيم. اين موضوع امكان پذيراست و تمايز اول اين دونوع خبر، بر اساس زمان است.
و تمايزهاي ديگر؟
كليشه گريزي از رويه هاي مبتني برهارد نيوز. اين كليشه گريزي، نرم خبر را جذاب كرد. چندمنبعي بودن هم تمايز ديگري است.خبرهاي نرم معمولاً چند منبع خبري دارند. ولي خب الان سافت و هاردنيوز مخالفان و موافقان خود را دارند.مدافعان «سافت نيوز» معتقدند اين شيوه تنظيم و روايت، مبتني بر اصول دمكراتيك است چون از چند زوايه به يك رويداد نگاه ميكند اما از طرف ديگر، مخالفان نرم خبر هم معتقدند اين شيوه، ضد دمكراتيك است و مخاطبان را نسبت به همه چيز بدون باور ميكند.
از يك زاويه ديگر هم ميشود قضيه را نگاه كرد. عينيت و شفافيت از اصول خبرنويسي است اما نرم خبر به روزنامهنگار اجازه مي دهد تحليل ارائه كند.درواقع نظر روزنامهنگار در انعكاس يك رويداد دخالت زيادي دارد كه اين، عينيت را كم رنگ ميكند و شايد از منظرمخاطب،غيردمكراتيك باشد.اصلاً منصفانه است كه يك «نرم خبر» در صفحه خبر روزنامه منتشر شود؟
اگر دقيقاً با عناصر خبري آشنا باشيد مي دانيد سافت و هارد از لحاظ پرداختن به عناصرخبري هيچ تفاوتي با هم ندارند. اما شما ممكن است با نرم خبري مواجه شده باشيد كه بد نوشته شده باشد. سافت نيوز هم بايد به شش عنصر كه، كجا، كي و ... پاسخ دهد.
اما در نرم نويسي، مثلاً خلاف هرم وارونه، ما اجازه تحليل هم داريم.اين عينيت خبر را كاهش ميدهد.
شما در هارد نيوز هم تحليل داريد.چه كسي تحليل ميكند كه كدام بخش خبر مهم تر است و بايد ليد شود؟
متوجه هستم.بالاخره هر خبري با توجه به تحليل خبرنگار نوشته ميشود اما دست كم مثل نرم خبر اجازه تحليل مسقتيم نداريم.
سافت نيوز بر خلاف هرم وارونه، تحليل را پنهان نميكند. يا خبرنگار ميگويد تحليل من از رويداد اين است و يا تحليل منابع خبري را هم در كنار بقيه عناصر خبري ارائه ميكند.
خب، اين شناخت و جهانبيني خبرنگار است كه او را به سمت يك سري منابع خبري و تحليل ها سوق مي دهد كه ممكن است همه ماجرا نباشد.
اين ديگر بحث جامعهشناسي و آسيبشناسي توليد خبراست نه بحث سبكها. دهها آسيبپذيري ديگر هم هست. مگر تخصص شما در نوع انتخاب سوژه و شيوه نوشتن شما تأثير ندارد؟ نوشتن سافت نيوز دشوارتر است. بايد با منابع خبري مختلف تماس بگيريد و ... اما تكرار ميكنم كه سافت ، تحليل خود را پنهان نميكند.هرچند بسياري نرم خبرها هستند كه صرفا به شيوه دايرهاي نوشته ميشوند و تحليل هم ندارند. ولي من سؤالم اين است كه اگر روزنامهاي فقط «سخت» نوشت برنده است؟ اگر نرم نوشت برنده است؟ اينها ابزارهاي درون چعبه ابزار روزنامهنگاري هستند و نه ملاك هاي برتري.
چرا در حوزه اخبار ؟ فقط چون اسم آن «سافت نيوز» است؟ نرم خبر كه بيشتر به گزارش شباهت دارد...
سبكهاي نوشتن خبرها را ما تعيين نميكنيم. رويدادها تعريف ميكنند. نيوز يعني تازه ها، عنصر اصلي خبر تازگي آن است. اما هر رويداد تازهاي هم قابل خبر شدن نيست. بايد چند عنصر ديگر هم داشته باشد. هرچه عنصر تازگي و دربرگيري سافت نيوز بيشتر باشد به خبر كلاسيك نزديك تر است.اما دردنيا خبر در حال وقوع را كسي سافت نمينويسد. ابتدا هارد مي نويسند تا از رقيب عقب نيفتند و بعد ميشود خبر سافت آن را هم نوشت.
اما الان جوي حاكم است كه انگار خبر خوب يعني «نرم خبر». حتي خبرگزاريها هم از اين سبك استقبال كردهاند.اصلاً اين شيوه نوشتن، مناسب فضاي وب است؟
نه، اتفاقا هرم وارونه مربوط به رسانههاي آنلاين است. اگر روزنامهها رفتند به طرف «نرم خبر» به خاطر رقابت با رسانههاي آنلاين بود. نرم خبر بيشتر در كشورهايي رايج است كه فضاي ماهواري زنده و فضاي وب قوي دارند امروز چون روزنامهها در خبر رساني به خاطر زمانهاي چاپ به پاي ماهواره و وب نميرسند مجبورند براي رقابت با ماهواره و وب، نرم نويسي كنند و تحليل ارائه كنند. مگر ماهوارههاي جهاني پخش مستقيم همين اجبار را به تلويزيون هاي ملي تحميل نكردند؟ اما جالب است درايران خيال ميكنند در فضاي وب بايد سافت نويسي كنند. گفتم كه من بر خلاف باورهاي رايج در روزنامهنگاري ايران، سافت و هارد را اصلاً درتقابل با هم نمي بينم. اين چيزي است كه اينجا باب شده است.