ایتنا - اینترنت در ایران امروز از شبکه بانکی تا بازار سهام امتداد یافته حالا چرخدندههای اینترنت جهانی را با محورهای اقتصادی کشور چنان درگیر کرده که جداسازی یا قطع آن اگر نه غیرممکن، بسیار دشوار باشد.
شهرام شریف - آیا هدف نهایی اینترنت ملی قطع اینترنت جهانی است؟ این اصلیترین و مهمترین پرسش همه کسانی است که با اینترنت سر و کار دارند. پرسشی که همزمانی اعلام راهاندازی این شبکه از ابتدای هفته و مسدود شدن جیمیل و گوگل در اواسط هفته بیش از پیش مطرح شده است.
اما برای یافتن پاسخ به این پرسش شاید مناسب است که میزان وابستگی دولت به اینترنت را مورد بررسی قرار دهیم. جایی که اجرای پروژههای عظیمی چون کارت هوشمند سوخت یا پرداخت یارانه عملا بدون اینترنت ممکن نمیشد یا با دشواری و هزینههای کلان قابلیت اجرایی مییافت.
تنها طی این ده سال بخش قابلتوجهی از نهادهای دولتی سرمایهگذاری گستردهای را روی بستر اینترنت انجام دادهاند. این سرمایهگذاری هم شامل روبنا (سایتها و وب سرویسهای عمومی) و هم شامل بسترهای داخلی و زیربنایی(اتصالات شبکههای داخلی بر بستر وب) میشود و به این اضافه کنید سرمایهگذاری روی شبکههای گسترده ارتباطی، اتصالات و شبکههای عظیم فیبر نوری، ساخت و توسعه سوئیچهای اتصال اینترنتی و بالاخره سرمایه عظیم بخش خصوصی در ایجاد و گسترش شرکتهای خدماتدهنده اینترنتی.
اینترنت در ایران امروز از شبکه بانکی تا بازار سهام امتداد یافته حالا چرخدندههای اینترنت جهانی را با محورهای اقتصادی کشور چنان درگیر کرده که جداسازی یا قطع آن اگر نه غیرممکن، بسیار دشوار باشد.
به جز این خود دولت با در اختیار گرفتن اینترنت، فروش امتیازهای متعدد توزیع آن و مابهالتفاوت ناشی از خرید و فروش پهنای باند به درآمد قابل توجهی دست پیدا کرده که دست کشیدن از آن راحت نیست.
همه این موارد به همراه تاکیدهای مکرر مسئولان دولتی بر مصون ماندن اینترنت در عین توسعه شبکه ملی اطلاعات (اینترنت ملی) این باور را ایجاد میکند که همزمانی ایجاد شبکه ملی اطلاعات با قطع اینترنت مصادف نیست؛ چراکه اینترنت ملی فعلا چیزی جز یک آدرس دهی ساده آیپیهای داخلی و چند دستورالعمل بیش نیست. حتی مراجعه به محتوای ارائه شده از سوی مسئولان نیز نشان میدهد صحبت از شبکه ملی اطلاعات عمدتا در بحثهای تئوریک و مفاهیم معنا پیدا میکند و به خصوص در فاز اول آن (که همین روزها اجرایی شده است) صرفا بخشهای دولتی باید امکان اتصال به این شبکه را فراهم کنند و این حتی به معنی قطع ارتباط این بخشها از اینترنت هم نیست.
واقعیت شاید این باشد که حتی خود مسئولان مطرحکننده اینترنت ملی نیز تعریف دقیق و جامعی از اینترنت ملی ندارند. نگاهی به صحبتهای آنان نشان میدهد تصویر دقیقی از این شبکه در ذهن مسئولان وجود ندارد و از ابتدای مطرح شدن این موضوع تا به امروز انواع و اقسام تعریفها برای این شبکه منتشر شده است.
شاید یکی از دلایل تمرکز مسئولان بر موضوع اینترنت ملی این باشد که توسعه اینترنت در بخشهای دیگر عملا طی این سالها با وقفه و حتی عقبگرد همراه بوده است. نگاهی به ضریب نفوذ اینترنت ۱۴ درصدی ایران (بر اساس آمارگیری مرکز آمار) نشاندهنده عقب ماندگی کشورمان در توسعه اینترنت و به خصوص اینترنت پرسرعت در سالهای اخیر بوده است. در چنین شرایطی صحبت از شبکهای مبهم و اهدافی بزرگ در آینده به مراتب راحتتر از سخن گفتن از توسعه نیافتگی پهنای باند و یافتن دلیل برای پوشاندن ضعف ضریب نفوذ است.
به رغم همه این صحبتها موضوع اینترنت ملی یا شبکه ملی اطلاعات فعلا روی پله نخست خود است و انتهای آن (پایان برنامه پنجم توسعه) از این نقطه چندان واضح نیست. بهخصوص که مسدود شدن سرویسهای پرکاربردی چون گوگل نشان میدهد هیچ پیشبینی دقیقی از آینده نمیتوان ارائه داد و هیچ پاسخ دقیقی به پرسش نخست ما نیز.
میشه حدس زد که دلیل عقب ماندگی و توسعه نیافتن اینترنت چی بوده و هست پس به همین خاطر اگر با فراهم شدن اینترنت ملی ، اینترنت قطع نشه احتمالش خیلی خیلی هست که اونقدر سرعت و کیفیت پایین اورده بشه که عملا" نشه ازش استفاده کرد در عین حال صحبت و ادعایی از قطع بودن اینترنت بوجود نیاد .