وقايعنگاري يك كاربر از يك روز كار با اينترنت وطني
وقايعنگاري يك كاربر از يك روز كار با اينترنت وطني
فارس- مشكل دسترسي به اينترنت بدون قطعي و دردسر از جمله مسائلي است كه ظاهرا قرار نيست براي آن راهحل دائمي پيدا شود. به هر حال هميشه در ايران يا در همسايگي آن اتفاقي ميافتد كه در نتيجهاش دسترسي به اينترنت براي مدت چند ساعت الي چند روز مختل ميشود. اگر شانس بياوري و لنگر كشتي به كابلهاي رها شده به امان خدا در كف خليج فارس برخورد نكند، يك كارگر بيمبالات پيدا ميشود كه در حين كندن زمين كوچه تان براي كار گذاشتن كابلهاي جديد تلفن يا لوله گاز و آب اشتباها كابلهاي تلفن را از كار بيندازد. اگر هم پول خرج كني و ماهي چند ده هزار تومان پول اينترنت مثلا پرسرعت بدهي باز هم تضميني وجود ندارد كه هميشه به وب وصل باشي. چون اگر همه تمهيدات هم انديشيده شده باشد ممكن است آخر شب مشكلي در مركز مخابرات محله تان پيش بيايد و طبيعتا چارهاي نيست جز اينكه تا صبح ساعت 8 صبر كني تا كارمندان محترم مركز مربوطه تشريف بياورند وبراي حل مشكل چارهاي بينديشند.
بعضي اوقات هم در شركت ارائه دهنده سرويس اينترنت شما اتفاقهاي عجيبوغريبي ميافتد كه نتيجه آن قطع يا كند شدن اينترنت است. در اين طور مواقع معمولا پيگيري و اعتراض به واحد پشتيباني ISP محترم هم فايدهاي ندارد. چون اگر بعد از دهها بار تماس بتواني با يكي از كارمندان اين واحد صحبت كني تازه متوجه ميشوي كه مشكل يا از مودم شماست يا از رايانهتان. گاهي لازم است ضدويروستان را از كار بيندازيد و بعضا به شما پيشنهاد ميشود ويندوزتان را عوض كنيد. اگر هم بيش از حد سرسختي كني و دنبال علت واقعي مشكل باشي به وزارت ICT و شركت ارتباطات زيرساخت حواله داده ميشوي.
در اين شرايط عجيبوغريب بيشترين ضرر به كساني ميرسد كه مجبورند به خاطر وضعيت شغليشان دائما به اينترنت دسترسي داشته باشند. اينترنت همراه و شبكههاي بيسيم و هات اسپاتها و مودمهاي USB كه هنوز در ايران جانيفتادهاند و بنابراين پناه بردن به شيوه رو به انقراض dial up متعلق به عصر دايناسورها يا مراجعه به كافينتها تنها راهحل ممكن به نظر ميرسد. از جمله اقشاري كه اينترنت برايشان مثل نان شب واجب است خبرنگاران و روزنامهنگاران و اصحاب قلم و رسانه هستند. بديهي است كه با توجه به نوپا بودن سرويسهايي مانند بانكداري الكترونيك، آموزش الكترونيك، دولت الكترونيك و خيلي امور الكترونيك ديگر صحبت كردن در مورد ضروري بودن دسترسي عموم مردم به اينترنت در ايران هنوز زود است.
بنابراين شايد بهتر باشد كه فقط از مشكلات اهالي رسانه براي دسترسي به اينترنت صحبت كنيم و بيش از اين كلام را طولاني نكنيم. اگر وضعيت دسترسي به اينترنت در تهران پايتخت ايران در شرايط نامطلوبي است، اوضاع در شهرستانها به يك فاجعه شبيه است. سرعت اتصال به شيوه اعصاب خردكن dial up بسيار پايين و بعضا از 22 كيلوبيت در ثانيه بالاتر نميرود. با اين سرعت بالا آمدن صفحه اول گوگل هم مدت طولاني طول ميكشد. بديهي است كه چارهاي جز مراجعه به كافينت باقي نميماند. كافينتها هم شلوغ و پر از جمعيتند. به هر حال عصر ديجيتال است و جوانان مشتاق كسب اطلاعات و بهرهمندي از دستاوردهاي عصر ديجيتال. بايد مدتي منتظر بماني تا يك رايانه خالي شود.
بالاخره انتظار به سر ميرسد و يك رايانه خالي ميشود. اما سرعت باز هم كافي نيست. انگار چيزي راه گلوي اينترنت را گرفته. بالا آمدن صفحه ساده يك سايت خبري انگليسي زبان مدت طولاني طول ميكشد. در نهايت هم تنها بخشي از اطلاعات صفحه هر سايت ديده ميشود.در نهايت مجبور ميشوي بابت خدماتي كه دريافت نكردي هزينه پرداخت كني و به كافي نت شلوغ ديگري سر بزني.
در كافينت بعدي اوضاع كمي بهتر است. البته صاحب كافينت به شوخي ميگويد هر وقت باران ميآيد اينترنت هم نم ميكشد. با مختصر گشتوگذاري متوجه ميشوم كه براي چندمين بار دسترسي به اينترنت در سراسر كشور مختل شده است. با ترس و لرز و اضطراب از اينكه هر لحظه ممكن است دسترسي به اينترنت به طور كامل غيرممكن شود چند خبر تهيه و ارسال ميكنم.
كاربر بغل دستي من هم از اينكه بعد از چند بار تلاش هنوز موفق نشده يك فايل 500 كيلوبايتي را ضميمه نامه الكترونيكش بكند حسابي كلافه شده است. بالاخره كارم را انجام ميدهم و پيروزمندانه از كافينت خارج ميشوم. چه در محل كار و چه در منزل اينترنت مختل است و سايتها به طور تصادفي در دسترس هستند و اين ما هستيم كه كماكان از قافله ديجيتال عقب ماندهايم.