شرق - سام فرزانه - اگر دزدي وسائل يونس شكرخواه را در خيابان بربايد، براي فروش چيزهايي كه دزديده فقط بايد به ساختمان پايتخت يا حوالي خيابان جمهوري برود. يك كامپيوتر، گوشي تلفن همراهي كه تقريباً خودش كامپيوتر است و يك حافظه سيار ديجيتال. هر كدام اينها هم براي او كارايي خاصي دارند كه از حرف زدن درباره آنها خسته نميشود و اگر گوش كنيم برايمان مفيد هم هست. به عكس او نگاه كنيد، جوان به معناي كسي كه در دهه دوم يا سوم زندگي به سر مي برد نيست. اما درست مثل پسرهاي بيست ساله عاشق تكنولوژي است. همين ويژگي از او روزنامهنگاري ساخته است كه ميتواند به راحتي درباره آينده روزنامهنگاري در جهان صحبت كند: روزنامهنگاري ديجيتال. شكرخواه كه كارش را با روزنامه كيهان آغاز كرده است، در حال حاضر علاوه بر تدريس در دانشگاه، سردبيري سايت اينترنتي روزنامه جامجم را نيز به عهده دارد. در كنار همه كارهايش دانشجوي دكتراي ارتباطات نيز هست. هفته گذشته كه گزارشي با ترجمه عليرضا عبادتي درباره سايت اينترنتي روزنامه نيويورك تايمز چاپ كرديم به اين نتيجه رسيديم كه اين قضيه را درباره سايتهاي ايراني نيز بررسي كنيم. سراغ شكرخواه رفتيم. چرا كه نه تنها روي اين قضيه تسلط دارد بلكه كاري كه در سايت جامجم آن لاين انجام ميدهد به آنچه كه در سايت روزنامههاي دنيا روي ميدهد نزديكتر است.
•در حال حاضر در ايران و جهان روزنامه ها چند نوع سايت اينترنتي دارند؟
در دنيا سايت اينترنتي روزنامه ها سه شكل دارند. يكي همين صورتي است كه عين روزنامه روي سايت مي رود. يكي ديگر گونه مختصرتري از روزنامه است. گونه سوم مفصل تر از روزنامه و مستقل است. در ايران ما گونه اول را داريم كه با تحميل شكل سختي به كاربر همراه است. چرا كه بيشتر سايت هاي روزنامه ها از فايل هاي PDF استفاده مي كنند كه براي استفاده كاربر بسيار وقت گير هستند. معدود روزنامه هايي هستند كه در اين سال ها در ايران به سمت فايل HTML رفته اند.
•آيا روزنامه هاي مطرح دنيا هنوز روزنامه را به صورت كامل، آن هم در ساعتي خاص روي اينترنت مي برند؟
تقريباً مي توانم بگويم كه نه. در سال هاي اخير نيازهاي خبري و اقتصادي به روزنامه ها تحميل شد كه از اين شكل خارج شدند.اين شكل هم روي تيراژ چاپي آنها تاثير منفي گذاشته بود و هم اينكه هيچ خدمات ويژه اي را براي آنها فراهم نكرده بود. آنها به فكر افتادند كه به شكل جديدي در سايت دست پيدا كنند تا هم اقتصادي بوده و هم براي آنها مخاطب بياورد. نمونه هايي هستند كه شكل مختصر را روي سايت قرار مي دهند و براي خواندن بيشتر، طلب هزينه مي كنند. همين باعث شد كه پديده رسانه هاي اينترنتي به يك فضاي جدايي تبديل شود. فضاي رسانه اي وب حالا ديگر آدم هاي خودش را مي خواهد و ديگر نمي توان از داخل تحريريه يك روزنامه مكتوب كساني را براي كار در سايت انتخاب كرد.
• شما خبر داريد كه طلب پول براي مطالب كامل روزنامه در سايت بازده اقتصادي براي سايت ها داشته يا نه؟
روزنامه ها وقتي خواستند براي آن چه چاپ كرده اند پول بگيرند، نتوانستند بازده اقتصادي داشته باشند. مثل نيويورك تايمز و وال استريت ژورنال كه مي خواستند مشترك اينترنتي داشته باشند. اما مردم چون عادت به اين نوع خبرگيري نداشتند و آنچه روي كيوسك بود با آنچه در وب بود شبيه بودند، اين روش بازده اقتصادي نداشت. به تدريج معلوم شد كه در فضاي آن لاين مردم خبر آن لاين هم مي خواهند. به اين ترتيب حالا وب سايت نيويورك تايمز براي خودش توليد مطلب مي كند و بعد كه مي بيند دارد عقب مي افتد وبلاگ خودش را هم راه مي اندازد.
• بعد از آن تجربه، نيويورك تايمز كار ديگري هم كرد و آن امكان اشتراك رايگان در محيط وب است.
ثبت نام رايگان يك عمل بزرگ تجاري است. وقتي شما در آن سايت ثبت نام مي كنيد، علائق شما براي آنها مشخص مي شود.مثلاً بعد از ثبت نام من در سايت آنها مسئول فروش سايت مي داند كه من و هزار نفر ديگر در دنيا هر وقت وارد سايت شده ايم، سراغ متون ارتباطات رفته ايم. حالا او مي تواند ليست ما را به ناشر كتاب هاي ارتباطات بفروشد. از طرفي ميزان خوانده شدن مطالب سنجيده مي شود و با توجه به آن تعرفه آگهي وضع مي شود. اين تغيير موضع به نيويورك تايمز، واشنگتن پست و ... كمك كرد تا سايتشان هم اقتصادي شود.
• فكر نمي كنيد قانون مبارزه با نامه هاي الكترونيكي ناخواسته كه در كشورهاي مختلف تصويب شده است، اين روش درآمد زايي نيويورك تايمز را كه ليست علائق مشتركانش را مي فروشد با مشكل مواجه كند؟
من بعد از شركت در اجلاس جهاني جامعه اطلاعاتي در ژنو دچار مشكلي شدم. از وقتي كه ليست شركت كننده ها منتشر شد ه براي من كلي نامه الكترونيكي تبليغ دارو مي آيد. براي اينكه ژنو مهد دارو است. من اذيت مي شوم. اما اگر همين مقدار نامه درباره رشته من مي آمد مشكلي نداشتم. برخي از سايت ها مي گويد ما علائق شما را نمي فروشيم اما نرم افزاري توليد شده كه هر روز به شما مي گويد، هر كاربري چه علائقي دارد. جرايم اينترنتي در حال افزايش است و در برابر آن حقوق اينترنتي نيز در حال افزايش است. اما هميشه جرايم از حقوق جلوتر هستند. بنابراين نيويورك تايمز هم راه حل هاي خودش را براي اين كار پيدا مي كند.
• بيائيد سراغ بحث محتوا برويم. به نظر شما مطالب سايت روزنامه ها چه ارتباطي بايد با مطالب روزنامه ها داشته باشد؟
كساني كه يك رسانه را روي اينترنت پايه گذاري مي كنند مشكل كمتري دارند. چون مرحله پيش رسانه و رسانه آنها و مصرف از پيش تعيين شده است. اگر مصاحبه مي كنند با ضبط ديجيتال است بخشي از آن را روي سايت مي گذارند كه كاربر بتواند با يك كليك صداي مصاحبه شونده را هم بشنود. يا از او فيلم مي گيرند. آنها از ابتدا براي چند رسانه مطلب توليد مي كنند. آنها پديده هاي بين رسانه اي هستند. يعني با ساير رسانه ها مرتبط هستند. اما در روزنامه ها به خاطر نشناختن فضاي وب در تنگناهاي مرحله پيش رسانه اي خود گير مي كنند. آنها محتوايي را براي چاپ در روزنامه در نظر گرفته اند كه با محيط وب سازگار نيست. براي همين مجبور مي شوند فايل PDF را روي سايت بگذارند. اما آيا كسي حاضر است PDF را با آن حجم بخواند؟ اي بسا يك روزنامه روي كيوسك با خواننده رابطه خوبي برقرار كند، اما در اينترنت نتواند مخاطب را راضي كند.
• روزنامه نگاران آن لاين چطور در روزنامه هاي بزرگ پذيرفته شدند؟
امكان دارد مدير CNN بگويد من با اين گستره پخش چه كار دارم با سايت؟ اما دنياي امروز نشان داده كه چون اينترنت به ستون فقرات ارتباطي جوامع تبديل شده است، هيچ كس نمي تواند به آن بي اعتنايي كند. نه تنها روزنامه نگاران كه تاجران و توليدكنندگان نيز مي توانند از اينترنت استفاده كنند. چون ما به خياباني دست پيدا كرده ايم كه امكان هر انشعابي را به ما مي دهد. حالا ديگر نمي توان در اين محيط نبود. روزنامه هاي بزرگ دنيا نيز براي اين كه نابود نشوند وارد اين بازي شدند. آقاي لن آبكار از ويراستاران نيويورك تايمز كه وبلاگ اين روزنامه را راه اندازي كرد، مي گفت «ما بررسي هاي زيادي كرديم تا به اين نتيجه رسيديم كه بايد وبلاگ داشته باشيم. آن هم وبلاگي بسيار قوي.»
• به اين ترتيب روزنامه نگاري اينترنتي به دنياي روزنامه نگاران تحميل شد؟
دقيقاً. حتي نهادهاي آموزشي روزنامه نگاري كه هميشه سنتي تر از روزنامه نگاران فكر مي كنند، بالاخره تسليم اين پديده شدند كه وبلاگ و روزنامه نگاري آن لاين را در دانشگاه تدريس كنند. روزنامه نگاري آن لاين تحميلي به روزنامه نگاران چاپي بود، اما در اين ميان آنها كه زودتر خودشان را به سمت يك روزنامه سايبر نزديك كردند، برنده شدند. رساله دكتري من درباره روزنامه نگاري سايبر (Cyber) است و مي توانم بگويم الان روزنامه نگاري اينترنتي براي خودش دنياي خودش را دارد و زندگي خودش را ادامه مي دهد.
• در اين شرايط چه رابطه اي بين روزنامه و آنچه در محيط وب است وجود دارد؟ مثلاً بين روزنامه جام جم و سايت جام جم آن لاين چه ارتباطي هست؟
هيچ ارتباطي نيست. هر كدام زندگي خود را دارند. فقط جام جم آن لاين اين اطمينان را دارد كه مي تواند آخر شب بيست خبر از روزنامه را بردارد.
• اگر روزنامه نباشد از ايسنا، ايلنا يا سايت هاي ديگر هم مي تواند بر دارد.
درست است. تشكيلات جام جم آن لاين متعلق به روزنامه است و به اين شكل با هم ارتباط دارند. اما از لحاظ زندگي جدا هستند. روزنامه ۱۵ روز براي تعطيلات نوروز منتشر نشده است، اما سايت در اين روزها كار خودش را انجام مي داد...
• البته از روز ششم.
براي اينكه من نمي توانستم از بچه ها بخواهم در تعطيلات بيايند و كار كنند. اما اگر در ايران كسي براي هك شدن يك سايت پاسخ گو باشد، من حاضرم قول بدهم كه سايت يك ساعت هم تعطيل نباشد. آن وقت من مي توانم از همين جا با كامپيوترم به اينترنت وصل شوم. اما اگر خط اينترنت من امن نبود و سايت هك شد روزنامه از من جواب نمي خواهد؟ اگر نخواستند من مي روم، از هر جايي كه خواستم سايت را به روز مي كنم.
• پس صرفاً داشتن سرمايه گذار مشترك است كه سايتي را زير لوگوي روزنامه اي مي برد؟
فعلاً اين است. اما ببينيد روزنامه ها در ايران براي داشتن همين سايت ها هم دارند هزينه مي كنند. چرا اجازه نمي دهند كه سايت ها توليد مستقل خودشان را داشته باشند؟ اصلاً قانوني بنويسند كه اگر خطايي روي داد من را مسئول بدانند نه مدير مسئول روزنامه را. چرا كه اساساً مخاطبان روزنامه و سايت با هم تفاوت دارند. سايت مخاطب جهاني دارد، اما روزنامه مخاطبش محلي است. من زماني كه مطلب روي سايت مي گذارم به جهان سلام مي كنم.
• اين حرف براي ما كه با زباني مثل فارسي صحبت مي كنيم نيز صدق مي كند؟
بله. وقتي روزنامه كردي مي آيد كه در آن مي خواني: «به گزارش جام جم اون لاين» معلوم است فارسي بلد است. يا در افغانستان و تاجيكستان. يا يك ايراني كه در كانادا از مطالب ما استفاده مي كند. ببينيد ما ارتباط توليدي با روزنامه نداريم. اگر مرحله پيش رسانه را ما درست طراحي كنيم، حتي مي توانيم برخي خبرها را كه در روزنامه جاي چاپ ندارند در سايت چاپ كنيم. زماني كه دوست خوبم كاوه گلستان روي مين رفت ما خبر را روي سايت داشتيم. در حالي كه روزنامه روي كيوسك است و تا فردا كاري نمي توانست بكند. زماني كه تيتر روزنامه ها خبر از نتايج انتخابات در هفده حوزه مي دهند ما مي توانيم خبر بيستمين حوزه را هم منتشر كنيم. در حالي كه ما تنها ۵ نفر هستيم. من با همين وضعيت رابطه اي با واحد عكس را شكل مي دهم. مطمئن هستم كه عكاسان روزنامه دوستان خوبي پيدا مي كنند چون حالا مشكل جا ندارند. آن ارتباطي كه شما مي گوئيد يك معناي مالكيتي دارد و معناي ديگر آن حقوق مالكيت معنوي آن نام است كه ثبت كرده است. آدرس sharghnewspaper.com براي روزنامه شرق است. اما بايد دقت كنند كه با فرمت روزنامه روي اينترنت نروند.
• به نظر شما داشتن تحريريه كوچكي كه مطالب روزنامه را به محض حروفچيني براي سايت ويرايش كند، راه حل كوتاه مدت براي داشتن يك سايت اينترنتي موفق روزنامه نيست؟
اگر نگاه دوستانه اي باشد خوب است. چون در روزنامه هاي ما انگار واحد اينترنتي هووي روزنامه چاپي است.اگر مديريت روزنامه اين علاقه را داشته باشد، مي تواند واحدي را طراحي كند كه از مواد خام استفاده كند و با ويرايش جديد در وب استفاده كند. روزنامه هاي ما فقط مي خواهند اعلام كنند كه در وب حضور دارند. يك نمونه جالب از يك روزنامه بگويم، در بخش معرفي روزنامه نوشته شده شمارگان اينترنتي ۲۰۰ هزار عدد. انگار نفر آخر كه بيايد در سايت را مي بندند. اين يعني آمادگي براي پذيرش روزنامه نگاري اينترنتي نيست.
• فكر مي كنيد ما در ايران پتانسيل رسيدن به روزنامه نگاري اينترنتي را داريم؟
همين كه برخي از روزنامه ها سايت HTML دارند جاي خوشبختي است. آنها از PDF جلو آمده اند. نسلي كه الان رشد مي كنند، مي توانند اين كار را انجام دهند. من در جام جم يادداشتي نوشتم و از روزنامه ها خواستم به جوان ها اجازه دهند تا در اين ۱۵ روز تعطيلي سايت روزنامه ها را بچرخانند. حتي گفتم براي آنها خط قرمز تعريف كنيد.
• اين امر به داشتن دانش روزنامه نگاري آن لاين نياز دارد. آيا ما در ايران استادان اين رشته را داريم؟
متاسفانه استاد زيادي نداريم. اما فكر مي كنم در ايران بچه هايي هستند كه در محيط وب بزرگ شده اند. بارها در روزنامه ها گزارش هايي ديده ام كه در سايت آن گزارشگر گزارش بهتري ديده مي شود. اما مديريت روزنامه ها اين افراد را قبول ندارند. فكر مي كنم اگر آموزشي لازم باشد، آموزش مديران روزنامه است. من مطمئن هستم كه روزنامه هاي شرق، ايران و همشهري هم داراي نيروهايي هستند كه بتوانند سايتي مثل جام جم آن لاين راه اندازي كنند. آن وقت است كه رقابت شكل مي گيرد. اگر اين اتفاق بيفتد ما مي توانيم از ده تا سازمان جهاني بخواهيم براي ما استاد بفرستند. همچنين معتقدم ما در ايران هم كساني داريم كه آموزش روزنامه نگاري اينترنتي بدهند.